گروه انتشاراتی ققنوس | یک زن تنها : گزارش جلسه رمان «پری فراموشی»:اعتماد
 

یک زن تنها : گزارش جلسه رمان «پری فراموشی»:اعتماد

روزنامه اعتماد

در ادامه سلسله نشست های ادبی دفتر نشر افراز، چهارشنبه سی و یکم تیرماه جلسه نقد و بررسی رمان «پری فراموشی» نوشته فرشته احمدی با حضور نویسنده و جمعی از نویسندگان و منتقدان ادبی برگزار شد. 
مهدی فاتحی نویسنده مجموعه داستان «مردم عادی، زندگی معمولی» به عنوان اولین منتقد به بیان نظرات خود پرداخت و گفت؛ ادبیات زنانه را به دو دسته می توان تقسیم کرد؛ دسته اول با آثار نویسندگانی چون جین اوستین شروع می شود که بعدها به ویرجینیا وولف و... می رسد که وجه اصلی شان محوریت زن در اثر است و دسته دوم شامل آثار نویسندگانی چون خواهران برونته و از نویسندگان حاضر کسانی چون تونی موریسون می شود که یا اصولاً در مورد مردها می نویسند یا زن در آثارشان محور اندیشه و سوژه نیست. اما در آثار دسته دیگر مردها راهبر نیستند و این زنان اند که محور اندیشه هستند و کار خانم احمدی به عقیده من در این دسته می گنجد. فاتحی در ادامه صحبت هایش به بیان نقاط ضعف و قوت اثر پرداخت و گفت؛ هرچند انتخاب موضوع و شخصیت ها بسیار خوب است ولی به نظر می رسد جاه طلبی نویسنده تا آن حد نبوده که کار را فراتر از بیان دغدغه های معمول زنانه ببرد. 
اصولاً از لحاظ ساختاری رمان یک پهنایی باید داشته باشد اما در این اثر با انتخاب شخصیت های محدود و عدم عمق دادن به شخصیت های فرعی، آن پرسپکتیوی که لازمه یک رمان قدرتمند است پدید نمی آید و کار تبدیل به اثری می شود با پهنای باریک و قامت بلند. فاتحی در مورد دیالوگ ها اعتقاد داشت عمدتاً کار خوب پیش می رود ولی آنجا که به گفت وگوهای زن و شوهر می رسیم دیالوگ ها به شعارزدگی می رسند در حالی که در واقعیت، یک زن و شوهر خیلی بی پرده تر و عریان تر با هم صحبت می کنند. 
هادی نودهی نویسنده مجموعه داستان «شمایل لرزان قدرت» پس از فاتحی به بیان دیدگاه هایش پرداخت و گفت؛ کار به عقیده من در حیطه نقد روانکاوانه قرار می گیرد و از طریق نشانه هایی که از برخی بیماری های روانی ارائه می شود می توان به تعابیر و استعاره های روشن روانشناختی پی برد که پررنگ ترین شان عقده ادیپ است و در کنار آن تاکید بر رویا و تفسیرهایی است که می توان بر اساس روانکاوی فروید از رویا داشت. با این زاویه دید قطعاً وجه درونی کار پررنگ تر از وجوه بیرونی اثر می شود. 
نکته دیگری که نودهی به آن اشاره کرد آن بود که با وجود آنکه در ابتدای امر به نظر می رسد خواننده با اثری فمینیستی مواجه است اما کار تدریجاً از این منظر و جریان و مد رایج سال های اخیر فاصله می گیرد که به عقیده وی از جنبه های مثبت کار به حساب می آید. در ادامه این نشست ادبی حسین سناپور نویسنده رمان هایی چون «نیمه غایب» و «ویران می آیی» به بیان نظراتش پرداخت و گفت؛ با وجودی که موضوع طرح شده در رمان (جدال میان مادر و دختر) در عرصه ادبیات ما کم نظیر و شاید حتی بی نظیر باشد و با وجود آنکه بر خلاف آثار بسیاری که شاهدش بوده ایم، نویسنده به ترسیم شخصیتی تطهیر شده از دختر نپرداخته و شخصیتی خلق کرده که انگار دارد همه را به مبارزه فرامی خواند و همین نکته خودش به تنهایی برای آنکه رمانی جذاب خلق شود قاعدتاً می توانسته کفایت کند، اما من رمان را چندان با رغبت نخواندم. شاید یک علت آن باشد که پس از خواندن، کتاب صحنه های جاندار کمی در ذهن ما به یادگار می گذارد و شاید علت دیگر پرگو بودن راوی باشد که به جای نشان دادن وقایع، مرتب از آنها حرف می زند. منتقد دیگری که در این نشست ادبی به بیان دیدگاه هایش پرداخت فارس باقری نویسنده مجموعه داستان «گاهی به پشت سرت نگاه نکن» بود که ساختار کار را با توجه به انباشت خاطرات در آن، مشابه کتاب «آلیس در سرزمین عجایب» ارزیابی کرد. به عقیده وی در این رمان هم مانند آلیس همه چیز برای راوی حالتی عجیب و غیرواقعی و خیالی دارد. در اینجا هم راوی برای شناخت واقعیت ها سعی می کند آنها را تفسیر کند و ابتدا آنها را برای خودش توضیح دهد. به همین خاطر است که زبان قدری انتزاعی می شود و شاهد حضور فراوان استعارات و تشبیهات می شویم و البته همین قضیه از زاویه یی دیگر باعث می شود خواننده آن طور که باید به داستان وارد نشود. باقری ادامه داد؛ به نظر می رسد مطابق ساختار آلیس... قرار بوده است ما بلوغ و رشد این دختر را ببینیم و تغییر مفاهیمی چون «زن و مرد» و «مادر و پدر» را شاهد باشیم اما کار متاسفانه به عمق نمی رود و با ترسیم نکردن پیچیدگی های ارتباطی آدم ها به طور مثال خاص نشدن رابطه راوی با همسرش مانی، رمان در این عرصه آنچنان که باید موفق نمی شود. حامد حبیبی نویسنده مجموعه داستان «ماه و مس» هم با مقایسه مجموعه داستان «سارای همه» و رمان حاضر به بیان تشابه مضامین در این دو اثر پرداخت و گفت؛ در «سارای همه» نویسنده تصاویر زیبایی خلق کرده بود، کنش و واکنش ها را ما خودمان می دیدیم و از زبان ساده یی هم بهره گرفته بود، اما در این کتاب نویسنده مرتب توضیح می دهد و احساس می کنم احمدی خواننده اش را دست کم گرفته و همانندسازی هایی را که خواننده خود می توانسته انجام دهد به جای او انجام داده است. از همین دست می توان به جملات تکراری هم اشاره کرد که فراوان در کار دیده می شود. از منظر روابط اجتماعی، حبیبی عقیده داشت نشان دادن اینکه آدم ها دو رو دارند و سعی می کنند چهره واقعی خود را نشان ندهند، بدون تردید نشانه بازتاب مسائل اجتماعی در روابط آدم ها است که رمان به آن پرداخته است. 
ثبت نظر درباره این نقد
عضویت در خبرنامه