گروه انتشاراتی ققنوس | یالات متحده و ایران در سایه مصدق
 

یالات متحده و ایران در سایه مصدق

نشریه ایران سال - شماره 6 

کودتای 28 مرداد سال 1332 در تاریخ ملت ایران روزی فراموش نشدنی است. در واقع با رخ دادن این کودتا و سرنگونی دولت ملی دکتر محمد مصدق، تاریخ ایران وارد دوره جدیدی از تغییر و تحولات سیاسی شد که در آن، نقش ایالات متحده آمریکا پررنگ‌تر جلوه می‌کند. تا پیش از آن بریتانیای کبیر در ایران در جستجوی منافع اقتصادی بی‌شماری بود که از جمله آن‌ها می‌توان به اخذ امتیاز نفت جنوب اشاره کرد. جیمز.الف. گود با نگارش این کتاب علاوه بر بررسی نقش آمریکا در تغییر و تحولات ایران، همواره نقش مصدق را در تأثیرات بعدی این تغییر و تحولات لازم و ضروری می‌بیند، تا جایی که تسخیر سفارت آمریکا در آبان 1358 از دیدگاه او بی‌ارتباط با میراث مصدق نیست. در شروع لازم است با توجه به نام کتاب که رابطه آمریکا و ایران را در سایه نام مصدق جستجو می‌کند، بدانیم دکتر محمد مصدق که بود؟ مصدق (مصدق‌السلطنه) فرزند میرزا هدایت‌الله وزیر دفتر از خانواده آشتیانی و نجم‌السلطنه قاجار از بستگان نزدیک مظفرالدین شاه بود. مصدق از یک خانواده سرشناس زمیندار برخاسته و مادرش از دودمان قاجار بود. پدرش که به هنگام کودکی او درگذشت، در دوران سلطنت ناصرالدین شاه (75-1227) صاحب مناصب عالی بود. محمد مصدق به راستی شخصیتی فوق‌العاده داشت. در جوانی علایق فکری خود را در فرانسه وسوئیس دنبال کرد و در سال 1914 (1293) از دانشگاه نوشتاتل دکترای حقوق گرفت. پس از بازگشت به خاطر درستکاری و میهن‌دوستی‌اش در مقام حکمرانی ایالت‌های فارس و آذربایجان، کسب احترام کرده بود. او همیشه نصیحت مادرش را به خاطر داشت که اهمیت فرد در جامعه بستگی به رنج و مرارتی دارد که او به خاطر مردم متحمل می‌شود. از آن‌جا که نویسنده به نقش مصدق در روابط با آمریکا اهمیت خاصی می‌دهد، بر این نکته تأکید می‌کند که او (مصدق) پادشاهی‌های مشروطه اروپای غربی و به ویژه بریتانیا را بسیار ارج می‌‌گذاشت و همواره آن را برای ایران الگوی مناسبی می‌دانست. مصدق فرهنگ اروپایی را می‌ستود و حتی زمانی در نظر داشت شهروند سوئیس شود. اما با پذیرش تمام عیار راه و رسم غربی مخالف بود و لازم می‌دانست عقاید و روش‌های مفید متناسب با شیوه زندگی ایرانی اقتباس شود. شخصیت سیاسی مصدق عمدتا‏ً تا پایان دهه 1300 شکل گرفت. او ایدئولوگ (نظریه‌پرداز) نبود، اما تا پایان زندگی‌اش به اصول اساسی آزادی برای مردمش و استقلال برای کشورش قاطعانه وفادار باقی ماند. وقوع جنگ جهانی دوم و اعلام بی‌طرفی ایران باعث بروز مسائل حساسی شد که سرانجام ایالات متحده را تحت تأثیر قرار داد. بی شک در آن زمان اندک بودند آمریکایی‌هایی که فکر خود را به ایران مشغول می‌کردند. چرا که آن‌ها تازه بحران بزرگ اقتصادی را پشت سر گذاشته و پس از یک دهه رنج و محنت شدید چشم به راه زندگی عادی داشتند. لذا خاورمیانه یکی از آخرین جاهایی بود که به آن توجه می‌کردند. با توجه به رویدادهای شهریور 1320 و سقوط حکومت رضاخان و اشغال نظامی ایران توسط قوای متفقین که به اختصار در کتاب آمده است، ذکر این نکته خالی از لطف نیست که بدانیم دکتر مصدق اولین کسی بود که پس از سقوط رضاشاه، نطق مشروح و مستدلی درباره الغای امتیاز دارسی و انعقاد قرارداد 1933 در مجلس شورای ملی ایراد کرد. لازم به توضیح است ویلیام دارسی تبعه انگلیس بود که در سال 1901 میلادی (1280 شمسی) امتیاز اجازه اختصاصی و انحصاری جستجو، استخراج، توسعه و تهیه و حمل و فروش گاز طبیعی و نفت و آسفالت و مومیایی تمام کشور به استثنای آذربایجان، گیلان، مازندران، خراسان و استرآباد را برای مدت 60 سال از مظفرالدین شاه گرفت. در این میان دولت ایران بابت این حق امتیاز فقط 16 درصد سود خالص سالیانه تمام شرکت‌هایی را که در موضوع امتیاز مشغول به کار بودند، به اضافه سالیانه دوهزار تومان دریافت می‌داشت. جیمز اف. گود به طرز نامحسوسی بر نقش مصدق در رویدادهای بعد از پایان جنگ دوم جهانی تأکید دارد. جنگ در سال 1324 پایان یافت و ایران در وضعیت تأسفباری قرار گرفت. سربازان شوروی، آمریکا و انگلیس هر کدام بخشی از ایران را در اشغال خود داشتند و احمد قوام، نخست وزیر، در جستجوی راهی برای خروج از بحران بود. او نمی‌خواست ایران در جنگ سردی که بعد از پایان جنگ جهانی شروع شده بود آلت دست واقع شود. لذا در سال 1324 به شوروی می‌رود و پس از بازگشت با سفیر شوروی «ایوان سادچیکف» قراردادی امضا می‌کند که در آن سهم عمده امتیاز نفت شمال برای 25 سال به شوروی‌ها واگذار می‌شود، البته با این توافق که آن‌ها اول سربازان خود را از آذربایجان خارج کنند. آیا قوام می‌دانست که مجلس پس از خروج شوروی از آذربایجان این پیمان را رد خواهد کرد؟ شوروی‌ها در نیمه اول اردیبهشت 1325 ایران را ترک کردند، تصمیم مجلس تا نیمه دوم سال 1326 به تأخیر افتاد و در این زمان نمایندگان سرانجام با قاطعیت امتیاز نفت موردنظر را رد کردند. مجلس پس از رد قرارداد قوام ـ سادچیکف توجه خود را برای مدت کوتاهی به امتیاز انگلیس در جنوب غربی ایران معطوف کرد، جایی که شرکت نفت انگلیس و ایران از سال 1288، مشغول استخراج نفت بود. در همین حال، مصدق و تعدادی از رهبران دیگرا پوزیسیون جبهه ملی را تشکیل می‌دهند. این جبهه در آغاز توجه خود را به فساد در درون محافل درباری ارتشی و به طور غیرمستقیم بر اقدام‌های هر چه گستاخانه‌تر شاه برای افزایش قدرت خویش متمرکز کرد. محمدرضا شاه تمام توان خود را به کار گرفته بود تا اختیاراتی را که از زمان کناره‌گیری پدرش در سال 1320 از سلطنت سلب شده بود، پس گیرد. جیمز اف. گود نویسنده کتاب ایالات متحده و آمریکا می‌نویسد: «او شاه بر فرماندهی مستقیم بر رئیس ستاد ارتش، که احتمالاً مغایر قانون اساسی سال 1285 بود، اصرار می‌ورزید و می‌خواست عزل و نصب افسران کلیدی را در اختیار داشته باشد. او از طریق تسلط بر ارتش می‌توانست بر انتخابات در حوزه‌های روستایی اعمال نفوذ کند. او وزیر جنگ و وزیر دربار را منصوب می‌کرد. ریاست جلسات هفتگی هیأت دولت را برعهده داشت و پی در پی با نمایندگان مجلس ملاقات می‌کرد. مجلس مؤسسان قانون اساسی که در سال 1328 به درخواست او فراخوانده شد، اختیار انحلال مجلس و تأسیس مجلس سنا را که نیمی از اعضایش را شاه منصوب می‌کرد به او داد. این اختیارات تا آغاز دهه 1330 وسعت قابل ملاحظه‌ای یافته بود. هفتم اردیبهشت ماه سال 1330 مجلس شورای ملی برای اجرای قانون ملی کردن صنعت نفت، دکتر محمد مصدق را به مقام نخست وزیری برگزید. پیش از آن دکتر مصدق همراه با نمایندگان جبهه ملی (حائری زاده، اللهیار صالح، دکتر شایگان و حسین مکی) پیشنهاد ملی شدن صنعت نفت را برای تصویب تقدیم کمیسیون مخصوص نفت کردند که کمیسیون پیشنهاد آنان را نپذیرفت. اما نمایندگان جبهه ملی توانستند با تکا به نیروی افکار عمومی کمیسیون نفت را تحت تأثیر قدرت معنوی خود درآورند و رد لایحه الحاقی را به تصویب برسانند. در مقابل رزم‌آرا که کمر به دفاع از شرکت نفت جنوب بسته بود به مقابله پرداخت و در جلسه‌ای خصوصی در مجلس بدون کم‌تر‌ین پرده‌پوشی از شرکت نفت دفاع کرد و ملت ایران را «نالایق، حتی برای اداره یک کارخانه سیمان» توصیف کرد. حسین مکی در «کتاب سیاه» می‌نویسد: (به نقل از رزم‌آرا) آقایان، شما که هنوز نمی‌توانید یک کارخانه سیمان را با پرسنل خود اداره کنید، شما که کارخانجات کشور را در نتیجه عدم قدرت فنی به صورت فعلی انداخته‌اید که ضرر می‌دهند، با کدام پرسنل و با کدام وسائل می‌خواهید نفت را شخصاً استخراج و ملی نمایید؟ مخالفت سرسختانه رزم‌آرا که سخت مورد اعتماد شاه بود و اقدام صریح او در مخالفت با مصدق و یارانش منجر به ترور او در روز 16 اسفند 1329 شد که هدف گلوله خلیل طهماسبی عضو جمعیت فدائیان اسلام قرار گرفت. جیمز. اف. گود معتقد است: «رزم آرا تنها رهبری بود که مصمم به مخالفت با ملی کردن بی‌درنگ بود و مخالفتش به قیمت جانش تمام شد.» کتاب ایالات متحده و ایران در سایه مصدق با ترجمه روان و سلیس مهدی حقیقت خواه، روایت فراز و فرود تاریخ سیاسی ایران به ویژه بعد از کودتای 28 مرداد است که به نقش تاریخی مصدق می‌پردازد. کتاب در 303 صفحه بر این نکته تأکید می‌کند که حکومت انقلابی ایران بعد از سقوط شاه از اواخر سال 1359 آن‌جا که شکاف‌ها در درون جنبش انقلابی آشکارتر شد، از نخست‌وزیر فقید مصدق فاصله گرفت. آن‌ها که نمی‌خواستند روح تازه‌ای در حامیان طبقه متوسط مصدق بدمند، بر آن شدند تا نقش آیت‌الله ابوالقاسم کاشانی را در سالگرد قیام مردمی 30 تیر 1331 بستایند. 

ثبت نظر درباره این نقد
عضویت در خبرنامه