گروه انتشاراتی ققنوس | گفت و گو با امید پناهی آذر، نویسنده مجموعه داستان «کتلت سرد»؛ وزارت ارشاد به فکر جهانی شدن ادبیات ایران باشد: قدس
 

گفت و گو با امید پناهی آذر، نویسنده مجموعه داستان «کتلت سرد»؛ وزارت ارشاد به فکر جهانی شدن ادبیات ایران باشد: قدس

نشر «هیلا» بتازگی مجموعه داستانی منتشر کرده با عنوان «کتلت سرد». این مجموعه را امید پناهی آذر نوشته و شامل هشت داستان کوتاه است. وجه مشترک داستانهای این مجموعه پرداختن به موضوعات روز اجتماعی است.
در خصوص ویژگی‌های داستانی مجموعه «کتلت سرد» گفت و گویی با نویسنده‌اش انجام داده‌ایم که می‌خوانید:
 
داستانهای شما درباره موضوعات روز اجتماعی است که در آنها اغلب به روابط سرد آدمها در محیط‌های گوناگون اشاره شده، بطور کلی فضای سردی بر همه داستانهای این مجموعه سایه انداخته است. از این فضای داستانی بگویید؟
- در نوشتن این مجموعه داستان سعی کرده‌ام دوربینی باشم تا از هر چیزی که در اطرافم می‌گذرد، بدون جانبداری بنویسم. تلاش کرده ام با این دیدگاه شخصیتهای داستان و موقعیتهایشان را خلق کنم. بنابراین هر آنچه در این مجموعه داستان اتفاق افتاده، مسایلی بوده که در متن جامعه وجود داشته و زاده تخیل من نبوده است.
پس از تجربیات شخصی تان در نوشتن این اثر استفاده کرده‌اید؟
- بله، گمان می‌کنم درست این است که نویسنده برای خلق شخصیت، فضا و موقعیتهای داستانی از تجربیاتش استفاده کند، اگر این اتفاق بیفتد حتماً داستان قوی تری خواهد نوشت. درست مثل اینکه بخواهی از لحظه غرق شدن یک آدم بنویسی، اما حتی تجربه شنا در استخر را هم نداشته باشی. مطمئناً در این حالت نمی توانی بدرستی حس غرق شدن آن آدم را به تصویر بکشی. این مواقع تخیل و ناخودآگاه هم نمی توانند به نویسنده کمک کنند.
البته اگر نویسنده بخواهد از هر آنچه تجربه کرده بنویسد، مطمئناً دستمایه‌های داستانی کمی برای نوشتن خواهد داشت.
- نویسنده لازم نیست همه مسایل را به روشنی تجربه کند. نویسنده می‌تواند از راه دیدن فیلم، مطالعه، مصاحبه و تحقیق هم تجربه کسب کند. به هر حال او باید تلاش کند به هر نحوی چفت و بست داستانش را محکم و آن را برای مخاطبش باورپذیر کند.
اتفاقی که در داستانهای مجموعه شما افتاده، این است جای امید در این داستانها خالی است. به هر حال امید به عنوان واقعیتی انکارناپذیر در زندگی همه آدمها وجود دارد.
- دغدغه من نشان دادن واکنشهای آدمهای اطرافم است. دوست دارم این رفتارها را نشان دهم و شاید همین نوع نوشتن ایراد بزرگ داستان هایم باشد.
یکی از ویژگی‌های مجموعه داستان شما دیالوگ نویسی است. تعریف شما از این عنصر داستانی چیست و چرا نویسندگان امروز از این عنصر داستانی استفاده چندانی نمی کنند.
- دیالوگ نویسی یکی از عناصر مهم داستان است که باید بر اساس شخصیتها نوشته شود.نویسنده باید بتواند لحن و زبان دیالوگ را بر اساس شخصیتی که می‌آفریند، تغییر دهد. در نتیجه باید شخصیتهای داستانش را خوب بشناسد و شاید دلیلی که نویسندگان زیاد از این عنصر در داستانهایشان استفاده نمی کنند همین باشد. من در داستانهایی که از این عنصر داستانی استفاده کرده‌ام، اجازه داده ام شخصیتهای داستانی ام صحبت کنند تا مخاطب از نوع لحن و کلامشان، آنها را بشناسد.
برای چه قشری از مخاطبان داستان می‌نویسید؟
- نانوایی هستم که نانم را می‌پزم و هر کسی می‌تواند این نان را بخورد؛ یک استاد دانشگاه یا یک راننده تاکسی!
نوع مخاطب برایتان مهم نیست مثلا زمانی که دست به ویرایش داستان می‌زنید، به دنبال پیدا کردن کلمات و یا ساختن جملاتی نیستید که حس داستانتان را بهتر به مخاطب منتقل کنید؟
- مطمئن باشید، یک داستان نویس حرفه ای سعی می‌کند طوری بنویسد که اقشار بیشتری از داستانش حظ و لذت ببرند. من هم سعی می‌کنم این اتفاق در داستانم بیفتد و داستانهایم مخاطب بیشتری داشته باشد.
نظر شما در خصوص وضعیت فعلی داستان کوتاه و این نوع ادبی در ایران چیست؟
- دو مسأله مهم در خصوص داستان کوتاه امروز ایران وجود دارد که اصلاح این دو مسأله می‌تواند وضعیت این نوع ادبی را بهتر کند. اول اینکه وزارت ارشاد باید در مجوز دادن به آثار داستانی سعه صدر بیشتری داشته باشد. برای اینکه به مجموعه «کتلت سرد» اجازه چاپ داده شود باید سه داستان حذف می‌شد، در حالی که مضامین همه این داستانها اجتماعی بود و من نمی دانم چرا این سه داستان اجازه نداشتند در کتاب من بمانند!
مسأله دیگر اینکه نویسندگان باید به سمت انعکاس تجربه‌های زندگی در آثارشان باشند. داستانهای امروز به سمت داستانهای آپارتمانی رفته و زندگی اجتماعی در آن کمرنگ است، در حالی که هر چه اجتماع در داستان پررنگتر باشد،اثرجاندارتر خواهد بود.چه بسا داستانهای قوی در کشوی میز نویسندگان وجود دارد که به دلیل نوع نگاه ارشاد در دادن مجوز، این داستانها امکان چاپ پیدا نمی کنند. اما مطمئناً وضعیت فعلی داستان کوتاه وضعیت بدی نیست و داستان کوتاه همچنان زنده است.
از سویی وزارت ارشاد باید به فکر جهانی شدن ادبیات هم باشد. به هر حال این نهاد افزون بر حذف داستان، وظایف دیگری هم در قبال ادبیات ایران دارد. باید قابلیتها را ببیند و برای آن سرمایه گذاری کند. به هر حال زمان آن رسیده که داستان ایران به خارج از مرزها برود.
از زمانی که «اورهان پاموک» جایزه نوبل را گرفت، ادبیات ترکیه مورد توجه قرار گرفت، در حالی که ادبیات این کشور، همسطح ادبیات ماست و پیشروتر از ادبیات ما نیست. 
ثبت نظر درباره این نقد
عضویت در خبرنامه