وبلاگ گنجشک ناتمام
کتاب کوتهسرایی اثر سیروس نوذری منتشر شد (تهران، انتشارات ققنوس، 1388). نوذری از شاعران شیراز است که همتش را در این سالها صرف سرودن شعرهای کوتاه کرده است و ازو تا کنون سه مجموعه شعر کوتاه منتشر شده است:
ـ آه تا ماه (شیراز، 1379) / برف بر داودیهای سفید (شیراز، 1386)/ هزار سال عاشقی (شیراز، 1387)
مقایسه شعرهای کوتاه او با دیگر شاعرانی که مدعی گفتن «هایکوی ایرانی» هستند، فاصله زیاد او را با مدعیان بخوبی نشان میدهد. زبان شعری او به ایجازی در خور دست یافته و تصویرسازی و مهندسی کلمات در شعرهای کوتاه او با هوشمندی بسیار صورت گرفته است.
..
از سیروس نوذری اخیراً کتاب «کوتهسرایی» منتشر شده است که اولین کتابی است که در این حجم، سرنوشت شعر کوتاه امروز را در زبان فارسی از جوانب مختلف بررسی کرده است. نوذری در کنار گزارش وضعیت شعر کوتاه معاصر، نظر خود را در مورد شعرها و جریانهای شعری این حوزه با صراحت تمام بیان کرده و بدون تعارف، در مورد ضعفها و قوتهای اشعار، فارغ از نامها و عنوانها سخن گفته است. این صداقت و صراحت نایاب، گرچه حاصلی جز دشمنتراشی برای نویسنده در بر ندارد. اما شکستن فضای نقد محفلی که عمدتاً مبتنی بر آیین دوستیابی است، احتیاج به جسارتهای صادقانهای ازین دست دارد. مروری بر نامها و کتابهایی که در کتاب «کوتهسرایی» مطرح شدهاند، خود گواه این برخورد صادقانه و همه جانبه نگری در بررسی کوتاه امروز است. نوذری علاوه بر اینکه حق شاعران و جریانهای مهم را در شعر کوتاه معاصر ادا کرده، در حصار نامها و آوازهها باقی نمانده و حی بررسی خود را به عرصه وبلاگها نیز کشانده و یک فصل کتاب را به «شعر کوتاه در وبلاگها» اختصاص داده و این، بر خلاف آن منزهطلبی رایج در بررسیهای ادبی امروزین است.
برای آنکه خوانندگان و علاقهمندان شعر کوتاه، با مطالب کتاب آشنایی پیدا کنند، ما به اجمال، فصول کتاب را معرفی میکنیم و بررسی دقیقتر کتاب را به فرصتی دیگر وا مینهیم.
..
کتاب «کوتهسرایی» در 13 فصل سامان یافته است. فصل نخست آن، به معرفی «خسروانی و دیگر قالبهای کهن» اختصاص دارد و پیشینه شعر کوتاه فارسی را نخست، در اندک شعرهای بجا مانده از شعر پیش از اسلام و سپس در ترانههای مردم مناطق مختلف ایران بررسی کرده است. اما چون نویسنده معتقد است این قالبهای کهن تأثیری در روند تکامل شعر کوتاه امروز نداشته، خود را درگیر بررسی دقیق جوانب مختلف این قالبها نکرده و از توصیف آنها فراتر نرفته است. البته بهغیر از خسروانی، که تا حدودی مورد توجه نوذری هست. اما بررسی بیشتر این قالب، در فصل ششم صورت گرفته است، نه در این فصل.
فصل دوم به بررسی «قالبهای سنتی در شعر کوتاه معاصر» و تلاش شاعران معاصر از نیما تا امروز در احیای قالبهای رباعی و دوبیتی پرداخته است. و البته، سهم دوبیتی در این بررسی اندک است و میتوان گفت در قیاس با رباعی، حق دوبیتی گزارده نشده و حتی نادیده گرفته شده است.
نوذری در فصل «شعر کوتاه و شاعران نیمایی» سیر شعر کوتاه را در دوران معاصر با شعرهای کوتاه نیما آغاز کرده و سهم شاعران پیشگامی چون یدالله رؤیایی، م. آزاد، محمد زهری، منصور اوجی و بیژن جلالی را در بالندگی این قالب، نشان داده است. نویسنده در این فصل، بیژن جلالی سپیدسرا را در رده شاعران نیمایی جای داده که جای پرسش باقی است. جلالی شاعر مورد علاقه نوذری است و نویسنده با حوصله تمام، به بررسی سادگی غیر قابل تقلید شعر او پرداخته است. جایگاهی که متأسفانه جلالی در زمان حیات بدان دست نیافت و با بیمهری رسانهای مواجه شد.
فصل چهارم که قاعدتاً میبایست ادامه فصل پیشین باشد، «دیگر شاعران شعر کوتاه» را معرفی کرده که شامل این افراد است: علیرضا صدفی (آتش)، اسماعیل رها، عمران صلاحی، قدسی قاضی نوری، مینا دستغیب، شاپور بنیاد، افشین شاهرودی، رضا چایچی، گیتی خوشدل، پژک صفری، غلامحسین نصیریپور. مرور این نامها، فقدان طرحی مشخص را در سامان دادن این فصل آشکار میکند. چرا که بسیاری از شاعران این فصل را میشد براحتی در فصل 11 که مربوط به «شاعران کوتهسرا بعد از سال 1361» است جای داد. حتی اعتبار سن و سال نیز در این فصل لحاظ نشده است که میتوانست شاعران این فصل را از فصل 11 متمایز کند.
فصل پنجم کتاب، مربوط به «جریانهای شعر کوتاه» است و نویسنده در آن به معرفی سه جریان شعری که از اواسط دهه چهل در مطبوعات ادبی پدید آمد و تا اواخر دهه پنجاه امتداد یافت، پرداخته است. به نظر نوذری، کارگاه شعر اسماعیل نوری علاء در هفتهنامه فردوسی و جریان موج ناب مجله تماشا به سرپرستی منوچهر آتشی، نقش مهمی در رواج شعر کوتاه معاصر داشته است. جریانشناسی شعر کوتاه معاصر، در این فصل، به همین موارد محصور مانده و ادامه آن را باید در فصول دیگر دنبال کرد.
«انتشار هایکو، برگردان احمد شاملو و ع. پاشایی» عنوان فصل ششم کتاب است. به نظر نوذری، شعر کوتاه معاصر را باید در دو بخش بررسی کرد: از نیما تا سال 1361 که سال انتشار کتاب «هایکو» شاملو و پاشایی است و از 1361 به بعد. نویسنده در فصل ششم، به اهمیت چاپ این کتاب پرداخته و در کنار آن، رویکرد مهدی اخوان ثالث را به «نوخسروانی»ها، با مسئله رواج هایکو بیارتباط نمیداند و معتقد است، اخوان صدای پای هایکو را شنیده بود و میخواست با احیای قالب «خسروانی»، برای شعر کوتاه امروز را در برابر هایکو پشتوانه محکمی ایجاد کند.
فصل هفتم، «تأثیر هایکو بر شعر جهان» است که اگرچه جزو فصول خواندنی کتاب است، اما ارتباط مستقیمی با مباحث کتاب ندارد. در انتهای این فصل، چهار مبحث «هایکو و رباعی»، «مقایسه شرایط تاریخی ایران و ژاپن»، تفاوت اندیشه در رباعی و هایکو» و «ایستایی قالب رباعی در برابر هایکو» جای گرفته که میتوانست با بسط و گسترش بیشتر و مقایسه هایکو با قطعات کوتاه شاعران قدیم پارسی زبان که تأملاتی زیبا در طبیعت پیرامون خود دارند، در فصلی جداگانه مورد بررسی قرار گیرد.
نوذری در فصل هشتم به «عوامل گسترش هایکو» پرداخته و دلیل جهانی شدن این قالب شعر ژاپنی را، کوتاه بودن آن و همسوییاش با زندگی امروز، ترجمهپذیری هایکو و جذابیتهای اندیشه ذن که بُنمایه فکری هایکو را تشکیل میدهد دانسته است. در کنار این عوامل، نوذری به انعطاف پذیری قالب هایکو اشاره کرده که ادعای چندان منطقی و مرتبطی نیست. منظور نوذری آن است که هایکو این اجازه را به مردم ملل دیگر داده است که مقید به قالب سه مصراعی هایکو نمانند و به دلخواه خود در آن تغییر روا دارند. در واقع، مؤلف امکان نادیده گرفتن ضوابط هجایی و سطرنویسی هایکو را یکی از دلایل گسترش آن بر شمرده است. میتوان گفت این امکان برای همه شاعران و در همه قالبهای شعری جهان وجود دارد.
در فصل نهم، «جریانهای شعر کوتاه معاصر بعد از سال 1361» بررسی شده و بیشتر آن اختصاص به معرفی «هسا شعر گیلکی» دارد که بیانیه آن اواسط دهه هفتاد توسط رحیم چراغی عرضه شد و محمد بشرا و محمد فارسی نیز در تثبیت آن نقش داشتند. به گفته بنیانگذاران این نوع شعر، «هسا شعر» در پی کشف اشیاء و پدیدههاست، نه توصیف آنها، و محصول بههم پیوستگی ایجاز و تصویر است. هسا شعر بر خلاف هایکو، فاقد سطربندی و کمیت هجایی مشخص است و به دلیل استفاده از یک گویش محلی، جز در حوزه شاعران گیلک زبان، امکان رواج و روایی ندارد.
«صدای پای ژانر شعر کوتاه» عنوان فصل دهم است و نوذری، توجه نویسندگان و منتقدان ادبی را به «هایکووارهها»، «ترانک»، «شعر لحظه» و «شعرهای بسیار کوتاه»، حاصل جدی گرفتن حیات نوین این نوع شعری میداند.
یکی از مفصلترین بخشهای کتاب، فصل یازدهم آن است که به معرفی «شاعران کوتهسرا بعد از سال 1361» اختصاص دارد. در این فصل شعرهای کوتاه 29 شاعر نقد و بررسی شده و در کنار نامهای شناختهای همچون عباس کیارستمی، حسن صفدری، قیصر امینپور، اکبر اکسیر و محمود فلکی، با نامهایی همچون مجید جمشیدی، فریبا عربنیا، سیمین رهنمایی، امیررضا ناصری، فرحناز عباسی و ... مواجهیم که حاکی از وسعت نگاه نوذری است و مشخص است که نوذری در تحلیل و گزینش و نقد و بررسی شعرها به نامها کاری ندارد. و اگرچه ممکن است در این بررسی، بعضی از شاعران کوتهسرا از قلم افتاده باشند، اما خواننده اطمینان حاصل میکند که شعر آنان به دست نویسنده نیفتاده و عامل دیگری در آن دخیل نبوده است. در این بخش، نویسنده ضمن وقوف به جایگاه خود در شعر کوتاه معاصر، از محمدرضا یاسینی خواسته است که بررسی شعر او را انجام دهد.
در فصل دوازدهم، «شعر کوتاه در وبلاگها» بررسی شده است و نوذری خواننده را با جریان شعر کوتاه در وبلاگهای ادبی آشنا میکند. در این بخش، ما با شعر 11 شاعر کوتهسرا که در اینترنت به فعالیت مشغولند، آشنا میشویم. شاعرانی که شاید جز در کتاب نوذری، هیچ کجای دیگر به شعر آنها توجهی نشده و نشود. در سالهای اخیر، اقبال جوانان به هایکو بخصوص در عرصه اینترنت و وبلاگنویسی، حاکی از ضرورت سازگار کردن فضای مجازی با قالبهای شعری است که بتواند در عین ایجاز و کوتاهی، در کمترین زمان ممکن با مخاطب ارتباط برقرار کند. میتوان گفت که فراگیری این جریان، نادیده گرفتن آن را ناممکن کرده است. اگرچه هنوز هم بسیاری از منتقدان، شأن خود را بالاتر از آن میدانند که به وبلاگها استناد کنند.
فصل پایانی کتاب، به «گزینه شعرهای کوتاه» اختصاص دارد، بی آنکه نویسنده به نام و آوازه سراینده توجهی داشته باشد. در این فصل، اشعار 32 شاعر کوتهسرا را میخوانیم که نام برخی از اینان، حتی در دیگر فصول کتاب هم نیامده و ممکن است جز چند شعر کوتاه، از آنها اثری منتشر نشده باشد. این امر، مهر تأیید دیگری است بر صداقت نویسنده در بررسی و گزینش شعر کوتاه امروز.
..
همان طور که در معرفی فصول کتاب گفتیم، ساختار کتاب در بعضی مواقع دچار اشکال است و بعضی نامها نیز از قلم نویسنده افتاده است. مثل محمد شریفی که شعرهای کوتاهش در مجموعه شعر «مگر سکوت خداوند» و شعرهای پراکنده دیگری که در مطبوعات و اینترنت ازو خواندهایم، حاکی از نگاه شهودی او به هستی و پدیدههای آن است و نادیده گرفتن او، ظاهراً علتی جز در دسترس نبودن شعرهای او نداشته است.
بزرگترین مشکل شعر کوتاه معاصر، مشخص نبودن حدود و ثغور آن و تعداد سطرهایی که آن را از شعرهای بلندتر متمایز کند، و تکنیکهای اجرایی و روشهای بیانی مورد اجماع و شیوه سطربندی دلبخواه است. چیزی که نوذری هم نتوانسته است آن را به تعریف در آورد و لاجرم، از وارد شدن به این بحث دشوار، عامدانه پرهیز کرده است. این مسئله، برای شعر کوتاه معاصر هم حُسن است و هم عیب. حُسن آن این است که هر شاعر میتواند به مقتضای درک و دریافت و حس و حال و پسند و سلیقه خود، وارد این عرصه شود و شعر کوتاهی با خصلتهای متعدد بیافریند: از یک تا چند سطر، موزون و مقفا، یا بیوزن و بیقافیه، تصویری یا کلامی، سنتی یا مدرن، عاشقانه یا اجتماعی، حکیمانه یا ساده، بی زیور و آلایش یا تکنیکی و پیچیده. این آزادی عمل، شاید به یک تعبیر، به جوهر شعر نزدیکتر باشد، اما فقدان تعریف و حد و اندازه این نوع شعر، امکان فراگیر شدن آن را گرفته است. یعنی اگر فراگیری هایکو را ملاک قرار دهیم، شعر کوتاه مدرن ما به هیچ وجه نمیتواند خود را به عرصه جهانی نزدیک کند. در جایی که رباعیات کهن فارسی (خیام، مولوی، ابوسعید، اوحد کرمانی، عطار) به زبانهای مختلف ترجمه شدهاند، و حتی قالب رباعی، مورد توجه بعضی از شاعران بیگانه قرار گرفته است، شعر کوتاه فاقد تعریف امروز ما، با همه محسناتش، امکان رقابت با نمونههای وارداتیاش را ندارد. شاید نوخسروانی، ظرفیت تبدیل شدن به یک قالب فراگیر را داشته باشد، کما اینکه اقبال امروزی آن، نویدبخش این امر هست. این بحث، بحث دقیق و لازمی است که سیروس نوذری در کتاب «کوتهسرایی» تکلیف ما و خود را با آن روشن نکرده است.
..
نوذری، در مقدمه «کوتهسرایی»، کتاب خود را فروتنانه «مدخلی تازه برای ورود به بحث جدی و متمرکز درباره شعر کوتاه و وجوه مختلف آن» دانسته است. به این دلیل که «برخی جنبهها یا مطرح نشدهاند یا به طور اساسی به آن پرداخته نشده است». وی عدم تلاش برای تعریف شعر کوتاه مدرن را از جمله این مباحث مطرح نشده عنوان کرده است. امید است در چاپ بعدی، این مباحث نیز مورد توجه قرار گیرد. چرا که در نوذری صلاحیت ورود به این مباحث وجود دارد.
..
و نکته آخر. نداشتن فهرست منابع، نقص مهم کتاب «کوتهسرایی» است. نوذری در لابلای مطالب کتاب، گاه در حاشیه و بیشتر در متن، از منابع خود سخن گفته است که هم فاقد یکدستی است و هم شیوهای منسوخ و غیر علمی در تنظیم ارجاعات و درج منابع به شمار میرود. یکجا آمدن کتابهای مورد استفاده در پایان، ضمن سهولت دسترسی خواننده، خود نمایهای میبود از کتابهای کوتاه شعر امروز ایران و راهنمای مفیدی به دست خواهندگان و علاقهمندان این نوع شعر میداد.
..
در گفتگوی تلفنی با نوذری، ایشان از نیت خود را برای تدوین کتابی در مورد هایکو و هایکوی ایرانی خیر دادند. از همین حالا، چشم انتظار آن کتاب هم هستیم.