
حسینیزاد در نشست نقد کتاب «ارواح مرطوب جنگلی» مطرح کرد
محمود حسینیزاد در نشست نقد مجموعه داستان «ارواح مرطوب جنگلی» با انتقاد از برخی الگوبرداریهای از ادبیات پستمدرن در میان آثار داستاننویسان جوان، گفت: خوشبختانه داستانهای شبه کارور کمتر به چشم میخورد، ضمن آنکه ما در این داستانها با حال و هوای داستانهای تریایی و آشپزخانهای کمتر مواجه ایم._
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، محمود حسینیزاد، در نشست نقد مجموعه داستان «ارواح مرطوب جنگلی» که عصر دیروز (یکشنبه، 28 شهریور) در «موسسه راهبرد پیمایش» برگزار شد گفت: دارا بودن نثر راحت و روباز، یکی از نکات مثبت این مجموعه به شمار میرود، ضمن آنکه کوتاهنویسی نیز ویژگی خوب دیگر این کتاب است.
وی افزود: در این داستانها همچنین از فضای داستانهای تریایی و آشپزخانهای مرسوم در اغلب آثار داستاننویسان جوان امروز خبری نیست و ما با وجود ردپایی از آثار گلشیری و گلستان، کافکا و برخی نویسندگان آمریکای لاتین در این کتاب درمییابیم که آقای حکیممعانی مطالعات گستردهای داشته است.
این مترجم زبان آلمانی، با ارایه توضیحاتی درباره برخی داستانهای این کتاب توضیح داد: داستان «دختر و جنگ» یکی از داستانهای خوب این کتاب است که نثری راحت و روان دارد. «خروس» نیز از داستانهای قابل توجه این مجموعه به شمار میرود، ولی در این کار تعداد شخصیتها نسبت به حجم داستان زیادند.
مترجم «حیات در آیینه»، داستان «همیشه سرباز» را بهترین داستان کتاب حکیممعانی دانست و گفت: داستان «همیشه سرباز» روان و خوشخوان است مقدمه و موخره آن با هم همخوانی دارند و نثر، دارای عنصرهای قوی ساختاری است، با آنکه چندان به نثر امروزی شباهتی ندارد.
یاسر نوروزی، که دیگر منتقد حضور یافته در این جلسه بود، در ابتدای سخنانش با اشاره به اینکه دنیای داستانی نویسنده در این مجموعه فاقد یک جهانبینی منسجم و روشن است، توضیح داد: در این کتاب جهانبینی نویسنده را نمیبینیم و هر داستان، ساز خودش را میزند؛ واضح است که خواننده داستان باید با شمهای از شخصیت نویسنده در فضای اثر او آشنا شود، به نظر من در صورت استمرار یافتن چنین روندی در داستانهای آقای حکیممعانی، ادامه دادن آینده نویسندگی کمی دشوار میشود.
وی تصریح کرد: در برخی از داستانهای این مجموعه رویکردی متضاد نسبت به جهان و ادبیات وجود دارد و مسلما یک کتاب نمیتواند نشانگر آزمون و خطای یک نویسنده باشد.
نوروزی با اشاره به قوی بودن عناصر و ساختار داستانی در چند داستان این کتاب گفت: داستان «همیشه سرباز» از داستانهای خوب این کتاب است. در این کار نویسنده مخاطب را ناگهان و با شوخطبعی وارد فضای اصلی داستان میکند و پایانی پارادوکسیکال ارایه میدهد . این اثر من را به یاد داستان بلند «کابوس» سیامک گلشیری میاندازد.
این روزنامهنگار همچنین گفت: در داستان «ارواح مرطوب جنگلی» که به نظر من از داستانهای خوب دیگر این مجموعه است، ذهنیتی پریشان حکمفرماست و همه چیز بر پایه اتفاق است. زمان در آن شکل خاصی پیدا میکند، تا جایی که تقدم و تاخر زمانی از بین میرود.
شهابالدین حسینی نیز در ادامه این نشست با توضیحاتی درباره نقد خواننده محور گفت: پروسه معناسازی وقتی در تعامل بین متن و خواننده شکل میگیرد، با معنا کردن یک متن برایمان لذت دارد.
وی افزود: نقد امروز بر آن است تا به پیشانگاشتها توجهی نکند. در این صورت باید این نکته را در نظر داشت که آیا میتوان بدون کنارگذاشتن هویت جنسی و نژادی، اثری هنری را نقد و تحلیل کرد.
این منتقد، محورهای دیگر نقد خواننده محور را ایدئولوژی و روانشناسی دانست و در بخش دیگری از گفتههایش توضیح داد: میتوان داستانهای این کتاب را به دو بخش ضعیف و قوی تقسیم کرد. همچنانکه نمیتوان سبک یا زبان واحدی را در آن سراغ گرفت.
حسینی همچنین گفت: میتوان اذعان داشت که در طول زمانی که نویسنده این داستانها را نوشته، نگرش و جهانبینیاش تغییر کرده و اینطور به نظر میرسد که او در به کارگیری سبکها و نگرشهای گوناگون در حال آزمایش و تجربه کردن است. البته من در چینش این داستانها نیز ارتباط منطقی پیدا نکردم، شاید اگر تاریخ نگارش داستانها ثبت شده بود، به نتیجهگیری دیگری دست مییافتیم.
وی با اشاره به استفاده از موضوعاتی چون روابط اجتماعی، جنگ و خشونت در داستانهای کتاب «ارواح مرطوب جنگلی» داستانهای «گاهی حتی یک اتفاق ساده»، «قلعه»، «لطفا بیدارم نکن» و «اگه صبح راه افتاده بودیم»، را از بهترین داستانهای این کتاب دانست و گفت: در مجموع داستانهای این کتاب ارزش آن را دارد که یک یا دوبار خوانده شوند و خواندن آنها لذتبخش باشد.
مجموعه داستان «ارواح مرطوب جنگلی» سال گذشته(88) از سوی نشر ققنوس روانه بازار کتاب شد.