گروه انتشاراتی ققنوس | کتاب‌ها با خشونت علیه زنان مبارزه می‌کنند
 

کتاب‌ها با خشونت علیه زنان مبارزه می‌کنند

نمایش خبر

.......................

خبرگزاری ایرنا

پنجشنبه 6 آذر 1399

.......................

به گزارش روز پنج‌شنبه گروه فرهنگی ایرنا، روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان (۲۵ نوامبر، ۵ آذر)، شصتمین سال خود را  سپری می‌کند. علت نام‌گذاری این روز یک رویداد تاریخی در کشور دومینیکن است، ۲۵ نوامبر سال ۱۹۶۰ سه خواهر اهل جمهوری دومینیکن که به نام خواهران میرابل، شناخته می‌شوند، پس از ماه‌ها شکنجه، سرانجام توسط سازمان امنیت ارتش این کشور به قتل رسیدند.

جرم این سه خواهر، شرکت در فعالیت‌های سیاسی علیه رژیم دیکتاتوری حاکم بر دومینیکن بود. ۲۱ سال بعد یعنی سال ۱۹۸۱، در همایشی در بوگوتا، پایتخت کلمبیا که با شرکت مدافعان حقوق زنان در آمریکای لاتین و منطقه کارائیب تشکیل شد، پیشنهاد شد روز قتل خواهران میرابل به عنوان روز مبارزه با خشونت علیه زنان نام‌گذاری شود. هدف از این اقدام آن بود تا افکار عمومی جهان، بیش از پیش به این موضوع توجه کند. سازمان ملل متحد، نیز در سال ۱۹۹۹ این روز را به رسمیت شناخت و در تاریخ مناسبت‌های این سازمان گنجاند تا از این طریق همه ساله توجه دولت‌ها و مردم جهان را به این نکته جذب کند.

خشونت علیه زنان هر عمل خشن، مبتنی بر جنسیت است که با هدف آسیب رساندن به آنان صورت می‌گیرد و ممکن است شامل اشکال مختلف جسمی، روانی، تحمیل محدودیت‌های مالی، جلوگیری از پیشرفت‌های شغلی و ارتقای توانایی‌های فردی و بی‌اعتنایی به آن‌ها باشد. سازمان بهداشت جهانی نیز در قطعنامه‌ای، خشونت علیه زنان را چنین تعریف کرده است: هر نوع رفتار خشن و وابسته به جنسیت که موجب آسیب جسمی، روانی یا رنج زنان می‌شود، چنین رفتاری می‎تواند با استفاده از تهدید، اجبار یا سلب مطلق اختیار و آزادی در جمع یا خفا رخ دهد.

بنا بر اعلام سازمان‌های مردم نهاد حمایت از حقوق انسانی، از زمان آغاز همه‌گیری جهانی کرونا، جهان شیوع خشونت علیه زنان و دختران را بیشتر تجربه کرده است و این خشونت‌ها در درجه نخست در خانواده‌ها رخ می‌دهد. یک سوم زنان در همه دنیا، در معرض خشونت هستند که نشان از گسترده‌ترین نقض حقوق اساسی در جهان دارد. کتاب‌های زیادی درباره خشونت ورزیدن نسبت به زنان منتشر شده است اما دنیای رمان و داستان، همیشه حرف‌های خود را بهتر و ساده‌تر می‌گوید. نگاهی کنیم به چند کتاب که درباره خشونت علیه زنان صحبت می‌کنند.

سرگذشت دردناک ندیمه

یکی از وحشتناک‌ترین خشونت‌هایی که علیه زنان می‌توان تصور کرد را مارگارت اتوود، نویسنده کانادایی در رمانش توصیف کرده است. کتابی که در یک دنیای خیالی در آینده دور اتفاق می‌افتد. 

سرگذشت ندیمه، یکی از داستان‌هایی است که بیشتر به خاطر اقتباس‌های سینمایی و سریال‌ مشهورش شناخته شده اما داستان آن جذابیت دیگری دارد، اتوود رمانش را با الهام از سه کتاب مهم نوشته است؛ ۱۹۸۴ اثر جورج اورول، دنیای قشنگ نو اثر آلدوس هاکسلی و فارنهایت ۴۵۱ از ری برادبری، کتاب‌هایی که ویژگی‌های شگفت‌انگیزی دارند. سریال سرگذشت ندیمه از جمله بهترین سریال‌هایی است که بر اساس کتاب ساخته شده است.

داستان این کتاب که در سال ۱۹۸۵ نوشته شده، در ۲۱۹۵ اتفاق می‌افتد، در شهر کمبریج ایالت ماساچوست که از آن به عنوان جامعه‌ یاد می‌شود، جامعه‌ای به نام جلید،که توسط یک حکومت تئوکراتیک یعنی مذهبی اداره می‌شود و حاکمان می‌گویند هر کاری انجام می‌شود به خاطر حکم انجیل است، انجیلی که اجازه خواندن را هیچ یک از شهروندان ندارند.

در جلید همه قوانین روی زنان تمرکز دارد، آن‌ها هیچ حق و حقوقی ندارند. البته نه همه زن‌ها، سخت‌گیری غیرقابل تصور فقط برای ندیمه‌هاست، ندیمه‌هایی که چیزی به نام آزادی فردی برای آنان تعریف نشده است، مدام تحت نظر هستند، نوشتن و یا خواندن قدغن است، حق مالکیت و یا حرف زدن برای آن‌ها وجود ندارد.

علت آن هم حوادث مرگباری در نیروگاه‌های هسته‌ای است که در پی آن، بیشتر مردان شهر قدرت باروری خود را از دست می‌دهند اما حکومت ناباروری مردان را نمی‌پذیرد و عقیم بودن را تنها به زنان نسبت می‌دهد و زنانی را که توانایی باروری دارند، مجبور می‌کند در خانواده‌های سلطنتی زندگی کنند تا فرزندانی به دنیا آورند و بعد از آن برای ملازمت به خانواده‌ای دیگر، به خانه‌های دیگر فرستاده شوند. این زنان ندیمه نام دارند.

سرگذشت ندیمه، نوشته مارگارت اتوود، با ترجمه سهیل سُمی، در ۴۶۳ صفحه توسط نشر ققنوس به چاپ رسیده است. البته ترجمه های دیگری هم از این کتاب توسط دیگر ناشران چاپ شده و در دست است.

هزار خورشید تابان، پشت ابر

زنان در برخی سرزمین‌ها بیشتر در معرض خطر هستند، به ویژه کشورهایی که به طور مدام درگیر جنگ و  ناامنی هستند. یکی از این کشورها افغانستان است، زنان افغانستانی، بی آنکه دیده شوند، بار رنج‌آور زندگی در بحران را بر دوش می‌کشند.

خالد حسینی، نویسنده افغانستانی، در کتاب هزار خورشید تابان درباره این زخم عمیق، نوشته است. این کتاب سه‌ دهه از تاریخ افغانستان را از حمله ارتش سرخ شوروی به افغانستان تا مقاومت مجاهدین، درگیری‌های داخلی و ظهور طالبان را در قالب زندگی دو دختر بازگو می‌کند، ایده اولیه کتاب، در جریان سفر حسینی به افغانستان در سال ۲۰۰۳ و گفت‌وگو با زنان این کشور شکل گرفته است. 

روایت هزار خورشید تابان، درباره مریم و لیلاست. مریم دختر مردی به نام جلیل است که چند همسر دارد و بسیار ثروتمند است. او و مادرش جایی دور از پدرش زندگی می‌کنند. مریم هنوز کوچک است که مادرش را از دست می‌دهد و مجبور می‌شود به خانه‌ پدرش و نزد نامادری‌هایش برود. آن‌ها او را در پانزده‌سالگی مجبور به ازدواج می‌کنند. همسر مریم که مردی به‌شدت سنتی است او را به کابل می‌برد. در کابل آن‌ها با خانواده‌ای همسایه‌اند که دختر کوچکی به نام لیلا دارند. پدر لیلا معلم است و خانواده‌ای روشن‌فکر به‌حساب می‌آیند. روزی در جریان یکی از بمباران‌های کابل خانه‌ این خانواده از بین می‌رود و لیلا تنها بازمانده‌ این حادثه است. مریم که حالا زنی میان‌سال است پرستاری دختر کوچک را بر عهده می‌گیرد اما سرنوشت روزهای دردناکی را برای این دو زن رقم می‌زند، دردی که برآمده از رفتار خشونت بار مردان است. 

هزار خورشید تابان، نوشته خالد حسینی، با ترجمه مهدی غبرایی توسط نشر ثالث در ۴۱۶ صفحه منتشر شده است و مانند دیگر آثار پرفروش و مطرح از این اثر هم ترجمه‌های دیگری موجود است.

رویاهای فروخته شده کودکی

فقر، یکی دیگر از دلایلی است که باعث خشونت علیه زنان می‌شود، بر اساس اعلام یونیسف، هر سال خانواده‌های فقیر نپالی بیش از ۱۰ ‌هزار دختر را به قاچاقچیان انسان می‌فروشند که بیشتر آن‌ها در مراکز فساد در هندوستان و کشورهای اطراف، سر در می‌آورند. پاتریشیا مک کورمیک، نویسنده و فعال حقوق زنان، با پژوهش درباره این دخترانی داستانی به رشته تحریر درآورده که اندوهگین است.  

فروخته‌شده، داستان لاکشمی، دخترکی روستایی ۱۳ ساله، از کوهستان‌های نپال که ناپدری‌اش او را به مبلغی ناچیز می‌فروشد. دخترک دل‌خوش است که در شهر، با خدمتکاری در منزل بانویی ثروتمند، دست‌مزدی خواهد گرفت و با آن به خانواد فقیرش کمک خواهد کرد، اما ناباورانه از مراکز فساد، در یکی از شهرهای هند سردرمی‌آورد...

فروخته شده، نوشته پاتریشیا مک‌کورمیک، با ترجمه نازنین عباسی و سیده‌صدف عظیمی، در ۱۵۹ صفحه توسط نشر تیسا به چاپ رسیده است. 

ثبت نظر درباره این نقد
عضویت در خبرنامه