«کارنامه مصدق و حزب توده»
نویسنده: ارسلان پوریا
متن اولیه کتاب را دکتر محمد مصدق در زمان حیات مطالعه کرده و روی آن اصلاحاتی انجام داده است. از اینرو ما با منبعی تاریخی روبهرو هستیم که به اعتبار نقش نویسنده در حزب توده، دست اول بودن مشاهداتش و همچنین کسی که آن را مطالعه و اصلاح کرده، می توانیم به سندیت مطالب ارائه شده درآن اعتماد داشته باشیم
بیگمان اگر اعضای حزب توده میدانستند با فروافتادن دولت ملی و مردمی دکتر مصدق چه سرنوشتی در انتظار آنهاست، در روز کودتا آنگونه خیابانها را خالی نمی کردند تا کودتا چیان به مدد جمعی از اوباش و معدودی از مردم عامی نا آگاه به آسودگی میدانداری کنند. درباره نقش حزب توده در کودتای 28 مرداد حرف و حدیث بسیار است، بعد از فروافتادن دولت مصدق با وجود قلع و قمع بی رحمانه اعضای حزب توده بدست کودتا گران، کم نبودند کسانی که بلای نازل شده برسر توده ای ها را حق آنها می دانستند که درست وقتی که آیت الله کاشانی با کم لطفی پشت مصدق را خالی کرد و طرفداران خود را از میدان بیرون کشید، توده ای ها نیز دست روی دست گذاشتند تا به راحتی تمام آنچه پیرمرد رشته بود پنبه شود و البته بعد از کودتا هم از خجالت این جماعت که رهبرانشان به جای اتکا به طرفداران پرشمار خود، چشم به اشارات وکمک همسایه شمالی دوخته بودند، در آمدند. با افشای سازمان افسران، حزب با سرکوب گستردهای از سوی حکومت روبهرو شد و صدها افسر ارتش ایران به دلیل عضویت در این حزب به اعدام، زندان و تبعید محکوم شدند. در ایام کودتا، حزب توده نیروی اساسی آزادی را در بیرون از مرزهای کشور میجست و آنچه در ایران می گذشت حاصل سیاستهای جهانی میپنداشت.
این درحالی بود که دکتر مصدق به دلیل اعتقادش به آزادی اندیشه، چوب مماشات با توده ایها را خورد که در دوران حکومت او آنقدر آزادی پیدا کرده بودند که به جای انتقاد منطقی سر نخست وزیر را رو تن سگ و گربه میکشیدند و در روزنامه های شان چاپ میکردند! اما دکتر مصدق که بنا نداشت کسی را به خاطر طرز فکرش در بند کند، آنقدر با این جماعت مدارا کرد تا سرانجام انگلیسی ها با دستاویز قرار دادن خطر گسترش کمونیسم امریکا را قانع کنند که وارد بازی کودتا شود.
شش دهه از کودتا گذشته اما هنوز نقش و تاثیر آن را در اندیشه ایرانیان می توان ردیابی کرد، که کنجکاوند بدانند این بلایی که برسرمردم ایران نازل شد و یکی از بزرگترین فرصتهای تاریخی این دیار را از مردمانش گرفت چه بود و هر گروه و دسته ای چقدر در آن نقش داشته اند. در این زمینه اما کتابهای گوناگونی منتشر شده، با این حال اما هنوز جای منابع دست اولی همانند «کارنامه مصدق و حزب توده» که از دل تندباد حادثه بیرون آمده اند خالی است. کتابی منحصر به فرد که می تواند پاسخگوی سولات بسیاری درباره نقش حزب توده در آن دوران باشد. ویژگی ممتاز این کتاب این است که توسط کسی نوشته شده که خود به عنوان یکی از اعضای بلند مرتبه حزب توده از نزدیک شاهد ماجرا بوده است. ارسلان پوریا از اعضای پیشین حزب توده ایران و معاون نادر شرمینی در سازمان جوانان توده بود که پس از کودتای 28 مرداد 1332 به زندان افتاد.
این کتاب در واقع دست نوشته های ارسلان پوریاست که پس از کودتا فرصت اندیشیدن به ماوقع و نقد و بررسی نقش حزب توده در جریانات نهضت ملی شدن صنعت نفت رویکرد این حزب در برابر دولت دکتر مصدق را داشته است. بدیهی است چنین کتابی در آن روزگار نه در ایران امکان چاپ داشته و نه اینکه حزب توده تمایلی به انتشار آن نشان داده است. بنابراین سالها بعد خسرو شاکری امکان انتشار کتاب کارنامه مصدق را با نام مستعار پارسا یمگانی در آلمان فراهم آورد، که متن آن با ماشین تایپ حروف چینی شده و به این دلیل کیفیتی پایین و ناخوانا داشت. این چاپ توسط نشر مزدک در سال 1355 با مقدمه مصطفی شعاعیان انجام شد به شکل مخفیانه ارائه شده بود. اما خوشبختانه نشر ققنوس چاپ تازه و مقبولی از متن کامل این سند ارزشمند که سالها دور از دسترس علاقمندان قرار داشت ارائه کرده و با نام نویسنده به بازار فرستاده است.
ارسلان فصیحی سرویراستار بخش تاریخ نشر ققنوس در مقدمه کوتاهی برای "کارنامه دولت مصدق و حزب توده" درباره چگونگی انتشار کتاب حاضر روایت کرده : مرتضی ثاقبفر که از اوایل دهه هفتاد تا اواسط دهه هشتاد از همکاران فعال نشر ققنوس بوده، بارها با او درباره ارسلان پوریا و نقش او در جنبش ضد استبدادی و جریان چپ ایران سخن گفته بوده است. گویا ثاقب فر، اوایل دهه چهل با پوریا در زندان قزل قلعه زندانی بوده است. آشنایی این دو تن نیز به همان دوران بر می گشت.چاپ کتاب «کارنامه مصدق و حزب توده» را نیز اوایل دهه ۸۰ ثاقب فر به نشر ققنوس پیشنهاد داده و روی این مساله تاکید می کند که مخاطبان ایران برای شناخت دوره ای پرتلاطم از تاریخ معاصر ایران نیازمند چنین منبعی هستند.
این کتاب ۳ بخش اصلی دارد که عناوین شان به ترتیب عبارت است از: «سیاست موازنه منفی»، «ملی شدن صنعت نفت یا به نام سعادت ملت ایران» و «فرمانروایی مردم». فصول اول تا ۲۶ کتاب در این بخشها تقسیم شده اند و بخش اول، ۷ فصل، بخش دوم ۷ فصل و بخش سوم ۱۲ فصل باقی مانده را در بر می گیرد.
«کارنامه دولت مصدق و حزب توده» در حقیقت کتابی است که به روایت و نقد بخشی مهم از تاریخ معاصر ایران و مبارزات ضد استعماری و ضد استبدادی آن روزگار می پردازد. کتاب با اشاره به وقایع شهریور 1320 آغاز می شود. ایامی که دو جریان اصلی مورد توجه نویسنده در این کتاب دوباره در سپهر سیاسی و مبارزاتی ایران خود را نشان می دهند. دکتر محمد مصدق که در سالهای حکومت پهلوی کارش به تبعید و زندان کشیده بود از یک سو و حزب توده که به عنوان وارث سوسیال دموکرات ها و کمونیست هایی که در روزگار رضا خان یا در زندان بودند و یا تحت تعقیب ،در این زمان با آزاد شدن زندانیان به شکلی علنی وارد میدان سیاسی ایران شده و با جذب گروهی از روشنفکران، مردم و حتی نظامیان ، سازماندهی یافته و در دهه بیست به یکی از مهمترین احزاب بدل شدند که هم روزنامه داشتند و هم دفتر و دستک. روایت این تغییر و تحولات توسط ارسلان پوریا تا مرداد ماه 1332 ادامه می یابد و با سقوط دولت مصدق و سرکوب شدید حزب توده (بعد کودتا) پایان می یابد.
رویکرد نویسنده برای پرداختن به این دوران هم روایی است و هم تحلیلی، در بعد روایی به عنوان شاهدی که در متن وقایع بوده روایتی مستند ارائه کرده و از منظر تحلیلی نیز برداشتی بی طرفانه از وقایع داشته است که گاه کاملا در نقطه مقابل رویکرد توده ای ها قرار گرفته و رفتاری را که در هنگام دولت مصدق در پیش گرفتند، نقد و دیدگاه هایشان را رد کرده است.
چنانکه خسرو شاکری اشاره کرده متن اولیه کتاب را دکتر محمد مصدق در زمان حیات مطالعه کرده و روی آن اصلاحاتی انجام داده است. از اینرو ما با منبعی تاریخی روبهرو هستیم که به اعتبار نقش نویسنده در حزب توده، دست اول بودن مشاهداتش و همچنین کسی که آن را مطالعه و اصلاح کرده، می توانیم به سندیت مطالب ارائه شده درآن اعتماد داشته باشیم. اما سوای همه ویژگی های گفته شده خود کتاب از بیانی جذاب و پرکشش برخوردار است به گونه ای که مخاطب علاقمند به تاریخ معاصر نیز به سادگی جذب خود ساخته و با کتاب همراه می کند.