روزنامه شرق
خب، خیلیها گفتهاند و خیلیها هم نوشتهاند و ما نیز مکرراً شنیدهایم که میگویند: در جهان جدید معنای زندگی فراموش شده و معنویت از حیات انسانها رخت بربسته و آدمها هدفی در زندگی ندارند مگر اهداف مادی. اما این نکته که این حرف، حرف فراگیر و رایجی است نباید باعث شود: ما از اصل خط بطلان بر آن بکشیم، هر چند بسیاری از ما کشیدهایم. اگر هر کدام از ما با خودمان اندکی سر راست باشیم، میبینیم یک بار هم که شده، حتی اگر به مدتی بسیار کوتاه بوده باشد، در طول زندگیمان در برابر این پرسش قرار گرفتهایم که: واقعاً همه این تلاشها و تکاپوهایمان برای چیست؟ اگر آمدیم و همین فردا مردیم، یا نه اصلاً صد و بیست سال بعد که قرار است بمیریم، چه فرقی میکند که ماکسیما سوار بودهایم یا تاکسی قراضه؟
این دقیقاً همان نقطهای است که لوک فری هم کتاب خود را از آن آغاز میکند: پرسش از مرگ که ما دایم تلاش میکنیم به هر قیمت از آن روی بگردانیم. حقیقت این است که این پرسش هراز چندگاهی میتواند یقه ما را به طور اساسی بگیرد و وادارمان کند در کل زندگی تجدید نظر کنیم اما دغدغهها و دشواریها زندگی روزمره آنچنان ذهن کوتاهمدت ما را به خود مشغول کردهاند که دایم پرسش مرگ را به بهای بها دادن به امور فوری تر و هر روزه به تاخیر میاندازیم. در واقع چون پاسخ روشن و یا پاسخ سربلندانهای به این پرسش نداریم، با مکانیسمهای مختلف سعی میکنیم آن را به عقب برانیم. لوک فری اما در کتاب خود نشان میدهد که این کار دوام چندانی نمیتواند داشته باشد و بشریت به هر حال ناچار است هدفی ورای امور روزمره برای زندگی خود بتراشد. هر چند زمانی گمان میرفت سکولاریزاسیون، (یا زمینی کردن مسائل) فرآیند موفق و همه جاگیری است که باعث شده هدف زندگی انسان به جای این که یک هدف کلی و بلندمدت باشد، به اهداف کوچک متعدد کوتاهمدت تقسیم و تکه شود، اما امروزه، دیگر تقریباً همگان اطمینان دارند که جراحی پلاستیک نمی تواند جای دین را بگیرد. لوک فری در کتاب «انسان و خدا یا معنای زندگی» نشان میدهد که «مدرنیته و ظهور انسانگرایی (اومانیسم) سکولار در اروپای قرن هجدهم و گسترش آن تا به امروز، جست و جوی معنا و امر مقدس را از میان نبرده بلکه هر دو را از طریق فرآیندی دوگانه دیگرگون کرده است: انسانسازی امر الهی و الهیسازی امر انسانی.» باقی قضایا هم که روشن است. به نظر ایشان سکولاریسم باعث فراموشی امر مقدس و معنای مابعدالطبیعی زندگی نشده، بلکه در پی زمینی شدن (سکولار شدن) مسائل الهی، مسائل زمینی نیز بعدی الهی و مقدس پیدا کردهاند و انسان ها به امور زمینی جنبه الهی بخشیده اند. فصل نتیجهگیری کتاب ایشان هم عنوانش هست «اومانیسم مبتنی بر خدای انسان بنیاد.». یعنی در دوران جدید بشر انسانگرا ناچار شده برای خودش خدایی بسازد و به وسیله آن به زندگی خود معنا ببخشد. به هر حال شما هم اگر به دنبال پاسخی برای بحران معنا در زندگی شخصیتان هستید اما پاسخهای دمدستی از قبیل ذن و بودیسم و دالایی لاما و عرفان شرقی قانعتان نمی کند، این کتاب پاسخی است از منظر جریان فکر و فلسفه مدرن در غرب به پرسش شما.