فلسفه از همان آغاز با محاوره و گفتگوی عقلانی و نیز استدلال ورزی منطقی، پیوندی تنگاتنگ داشته است. جز معدودی از فلاسفه، همه بر سر پرهیز از شاعرانگی و توسل به احساسات و عواطف اتفاق نظر داشتهاند. یکی از دلایل خشک و بیروح به نظر رسیدن فلسفه همین اصرار بر ناب بودگی منطقی و عقلانی آن است. استفاده از اهرم شعر و تمثیل، تعریف و تمجید، یا توهین و تحقیر چنان مخاطب را در موضع کنشپذیری و ضعف قرار میدهد که بسیاری ترجیح دادهاند این مقولات را ذیل مغالطههای منطقی دستهبندی و طرد کنند.
کتاب هوسرل، اخلاق، دریدا در وهله اول به نقدهای «لویناس» و پاسخهای «هوسرل» پرداخته است و نویسنده تلاش میکند با تکیه بر ایدههای هوسرلاو را به پاسخگویی وا دارد. سپس با تکیه بر ایدههای «دریدا» به نقد و سنجش دیدگاههای «هوسرل» و «لویناس» پرداخته و با نشان دادن بنبستی که هر دوی آنها در آن گرفتار میشوند، تلاش شده راه برونرفتی با تکیه بر اندیشههای دریدا معرفی شود.
این کتاب در ده بخش شامل درآمد، فلسفه و اخلاق، قاعده طلایی اخلاق، مفهوم «دیگری» و... جایگاه «اخلاق» را در بین3 فیلسوف هوسرل، لویناس و دریدا مورد واکاوی قرار داده است
مطالعه بخشی از کتاب