گروه انتشاراتی ققنوس | نگاهی به کتاب چند داستان کوتاه:داستان‌هایی کوچک از نویسندگان بزرگ
 

نگاهی به کتاب چند داستان کوتاه:داستان‌هایی کوچک از نویسندگان بزرگ

روزنامه ایران
چرا داستان کوتاه آن‌طور که باید در میان خوانندگان علاقه‌مند به کتاب و ناشران خواهان ندارد؟ هرچند علاقه‌مندانی پیدا می‌شوند که بنا به وظیفه حرفه‌ای و خطیر داستان‌نویسی و برحسب علاقه‌ ذاتی خود، جریان داستان کوتاه را به طور جدی دنبال می‌کنند، اما متأسفانه تعداد آن‌ها زیاد نیست. شاید انتخاب این نوع سلیقه و نگرش از آن جهت است که جامعه ادبی به این موضوع - داستان کوتاه - خیلی جدی نگاه نمی‌کند. در ارزیابی خواسته‌ها و سلیقه‌های خوانندگان کتاب نمی‌توان آن‌ها را متهم و حتی سرزنش کرد و باید به سلیقه جامعه ادبی در انتخاب و تمایل به یک ژانر ادبی احترام گذاشت. البته دامنه این بی‌اقبالی نسبت به داستان کوتاه به میان برخی از ناشران وطنی هم کشیده شده تا جایی که چند سالی است این ناشران به دلیل فروش نه‌چندان خوب و تیراژ پایین این گونه داستان‌ها از انتشار آن سر باز می‌زنند. اما داستان کوتاه مانند هر هنر دیگر ظرفیت‌های پیدا و پنهان خود را دارد. داستان کوتاه روایتی کوتاه ولی معنادار و منسجم است که گاهی تصویری از یک برش از زندگی یا یک موقعیت استثنایی را نشان می‌دهد و معمولاً یک شخصیت اصلی دارد. نویسنده در نگارش داستان کوتاه فرصت روایت و تصویر بسیار محدودی دارد و نمی‌تواند چنان‌که در داستان بلند حوادث را روایت و تصویر می‌کند در داستان کوتاه نیز همان‌گونه عمل نماید.
به نظر می‌رسد داستان کوتاه آن‌گونه که باید مورد آسیب‌شناسی قرار نگرفته است. کلاس‌های داستان کوتاه‌نویسی و دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی مسیرهای خاص خود را دارند و ذهن علاقه‌مندان به ادبیات نگارشی برای درک ظرافت‌های یک اثر ناب هنری کوتاه آن‌طور که شایسته است، آماده نمی‌شود. البته به همه این‌ها این نکته را هم اضافه کنم که در ایران جای خالی مجلات تخصصی که صرفاً به داستان کوتاه بپردازند به وضوح دیده می‌شود و اگر هم حرکتی مشاهده می‌گردد به یقین به پای نشریه‌های تخصصی چون «نیویورکر»، «پاریس ریویو» و «وان استوری» نمی‌رسد. بنابراین کسانی که به هر دلیل به این شاخه هنری علاقه‌مند می‌شوند به نوعی به انزوای اجباری محکوم می‌شوند. می‌ماند حداکثر جمع‌های خصوصی و یا مسابقات ادبی که صدالبته شوق‌برانگیز و انگیزه‌بخش است و چه‌بسا بار سنگین حمایت از این نوع داستان‌ها را به دوش هم می‌کشند، اما با در نظر گرفتن جمعیت جوانان علاقه‌مند مثل قطره‌ای در دریا هستند که زیاد هم دیده نمی‌شوند.  
این مقدمه کوتاه را از آن رو نوشتم که بگویم چندی پیش مجلد سوم کتاب «چند داستان کوتاه -  همراه با تحلیل» در نمایشگاه کتاب تهران عرضه شد که نظر مخاطبان بسیاری را به خود جلب کرد. گفتنی است جلدهای اول و دوم کتاب چند داستان کوتاه همراه با تحلیل، داستان‌هایی از چخوف، کافکا، سلینجر، ری برادبری، ایشی گورو، گابریل گارسیا مارکز و همینگوی را مورد نقد و بررسی قرار داده بود. مترجم کتاب‌ها - شادمان شکروی- در جلد 3 این کتاب به سراغ نویسندگان زبردستی رفته که تاکنون کمتر نامی از آن‌ها در محافل ادبی و کتابخوان‌های علاقه‌مند به داستان کوتاه به میان آمده؛ نویسندگانی چون توبیاس وولف، جان چیور، فیل گاردنر، آرتوروویوانته و بل کوفمن.
البته مترجم اعتقاد دارد این نویسندگان در زمره ‌اندیشمندانی بوده‌اند که در زمان خود، جامعه را رصد کرده و حاصل کاوش‌های خود را با مهندسی هنر درآمیخته‌اند. برای مثال بل کوفمن نویسنده امریکایی 98 ساله که هنوز در قید حیات است در داستان یکشنبه در پارک طرح عمیقی از برخوردی ساده و کوتاه در یک روز تعطیل ارائه می‌کند که بن‌مایه‌ای قوی و ضدخشونت دارد. داستانی با ظاهری ساده که احساس تلخ حقارت را در برابر پدیده شوم خشونت نشان می‌دهد: زن و شوهری در یک روز تعطیل همراه بچه‌شان به پارک نزدیک محل سکونتشان می‌روند. پسرشان در هنگام بازی توسط پسربچه دیگری مورد حمله قرار می‌گیرد. هرچند مادر پسربچه اولی سعی می‌کند با زبان نصیحت پسربچه خاطی را مورد خطاب قرار دهد ولی پدر این بچه که دست بر قضا او هم خشن و خشونت‌پرور است بچه‌اش را تشویق می‌کند که مجاز به انجام دادن هر کاری است و...
تقابل انسان‌ها و عکس‌العمل‌ آن‌ها در برابر خشونت متفاوت است. برخی احساس تلخ حقارت را تجربه می‌کنند و برخی دیگر سربلند از این آزمایش بیرون می‌آیند. روشن است که هر انسانی حتی در عصر حاضر تمایلی به هنجارشکنی و هنجارستیزی ندارد. «کوفمن» با درک این قاعده، استیلاطلبی آدمی را به سخره می‌گیرد. فزون‌خواهی و خودخواهی انسان عصر حاضر آن هم از زبان یک امریکایی حتماً خواندنی است! یا در داستان «بگو آره» نوشته توبیاس وولف، خواننده در موقعیت ویژه‌ای قرار می‌گیرد، به نحوی که پیش‌بینی هر عکس‌العملی از او درباره حوادث داستان سلب می‌شود. در این‌جا مخاطب نکته‌سنج حتماً به شباهت‌های اساسی ریموند کارور و توبیاس وولف پی خواهد برد، چراکه به قول مترجم داستان این شباهت هم در شیوه زندگی و هم در نوع نگارش و هم نوع نگاه به داستان کوتاه به وضوح به چشم می‌خورد. وولف همانند کارور به درون زندگی آدم‌های پیرامون خود می‌رود و از فاصله‌ای نزدیک چگونگی ارتباط آن‌ها را با یکدیگر برای خواننده‌هایش به تصویر می‌کشد. رابطه‌ای بسیار تنیده و درهم که میان نوشته‌های او و وقایع بیرون داستان برقرار می‌شود از توانمند بودن توبیاس وولف سرچشمه می‌گیرد.
داستان‌های دیگر جلد سوم «چند داستان کوتاه - همراه تحلیل» هر یک نکات کلیدی را در کوتاه‌نویسی به نحو ماهرانه‌ای برای علاقه‌مندان به داستان‌های کوتاه همراه با نقد و بررسی شرح می‌دهد که خواندن آن «اعجاز» و «ایجاز» را توأمان با یکدیگر پیش روی مخاطب می‌گشاید

ثبت نظر درباره این نقد
عضویت در خبرنامه