کتاب هفته
نظریه های گوناگون در یک نگاه
این سوال همیشه وجود داشته که هنر چیست و آن را باید چگونه تعریف کرد. گوردن گراهام این سوال را در کتاب خود مورد بررسی قرار داده است. اما از آنجایی که چرایی هنر و یا به عبارتی فلسفه هنر بحث بسیار مفصل و گستردهای است، او به یکی از زیرشاخههای این مبحث اشاره دارد و با توجه به آن، تنها به «زیباییشناسی» در فلسفه هنرها پرداخته است.
در فصل اول نویسنده به مفهوم «هنر و لذت» پرداخته است و این فصل را با ذکرآرایی از دیوید هیوم آورده است. هیوم بحث «خوشایندی» را در هنر، ملاک اصلی برمیشمرد و هیچگونه داوری را در مورد آثار هنری صحیح نمیداند. «زیرا احساس به چیزی ورای خودش» برنمیگردد، خواه آدمی این موضوع را بفهمد و خواه متوجه آن نباشد. یعنی هیوم به نقش عملکرد هنر به ذهن و روح آدم اعتقاد دارد و ملاک زیباییها را به روح و طبیعت آدمی منسوب میکند. البته گفتههای هیوم بعدها مورد نقد قرار گرفته و چنانچه مولف در این کتاب نیز به آن اشاره دارد، او هرگز به چگونگی اجرای «این درونیات مشترک بین آدمها» نپرداخته است.
گوردن گراهام در ادامه همین فصل به آرای افرادی مثل جان استوارت میل، کانت و گادامر نیز پرداخته است که بیگمان در بین این افراد کانت از اهمیت زیادی برخوردار است. کانت نیز به مانند هیوم قضاوت را در مورد آثار هنری دشوار میداند، اما به هر حال ملاکی برای سنجش آثار هنری دارد، اما ملاک سنجش داوری و نقد در آرای کانت فارق از زمان و مکان است. چیزی که بعدها توسط هگل به نقد کشیده شد. کانت و هگل سرچشمه بسیاری از نظریههای زیباییشناسی شدند که تاثیر زیادی بر متفکران و اندیشمندان (حتی در دنیای معاصر) نیز داشته است.
در فصل دوم مولف به «هنر و احساس» پرداخته و طبعا بحث بیان هنری، بدنه این فصل را تشکیل میدهد. او بخش مفصلی از این فصل را به اندیشههای متاخر تولستوی اختصاص داده است و از «هنر چیست؟» او استفادههای فراوانی کرده است. همچنین اندیشههای بندتو کروچه و کالینگوود نیز در این فصل مورد بررسی قرار گرفته است.
در فصل سوم، مولف به «هنر و فهم» و در فصل چهارم به «موسیقی و معنا» پرداخته است. او این فصل موسیقی را به عنوان یکی از هنرهای ناب مورد بررسی قرار داده و تمام موارد قبلی از جمله موسیقی و معنا، موسیقی و لذت و موسیقی و فهم را در مورد آن بررسی کرده است. اما یکی از نکات جالبی که گوردن گراهام به آن اشاره کرده، تطابق موسیقی و زبان است.
در فصل بعدی که «از نقاشی تا فیلم» نام دارد، مولف، هنرهای تصویری را به صورت عام مورد بررسی قرار داده است. او نشان داده که بازنمایی حاصل از نقاشیهای اولیه، چطور به هنر فیلم منجر شده و چه تحولاتی را از سر گذرانده است. البته چنانچه که مولف نیز به آن اشاره دارد، فیلم شکل غایی نقاشی نیست، اما فیلم از دانش تصویری نقاشی بهره میبرد و نقاشی نیز به حیات خود، هرچند در صورتی کاملا متفاوت با آنچه که در مصر باستان داشته، ادامه داده است.
در فصلهای بعدی مولف به مسائلی از جمله «شعر و بازگویی»، «معماری به مثابه هنر»، «ارزشگذاری و زیباییشناسی طبیعت» و «نظریههای هنر» پرداخته است. یکی از نکات حائز اهمیت برای علاقه مندان این است که گوردن گراهام نظریههای مختلف فلسفه هنر را در کنار جمع آورده و مخاطب با خواندن این کتاب، هرچند به طور مختصر میتواند با فلسفه هنر آشنا شود.
فلسفه هنرها، گوردن گراهام، ترجمه مسعود علیا، نشر ققنوس،