گروه انتشاراتی ققنوس | نقد « مورچه هایی که پدرم را خوردند» در هجدهمین جلسه کتاب پنجم توسط «فتح الله بی نیاز»
 

نقد « مورچه هایی که پدرم را خوردند» در هجدهمین جلسه کتاب پنجم توسط «فتح الله بی نیاز»

نسل پنجم 

 « مورچه هایی که پدرم را خوردند» عنوان دومین اثر از«علی قانع» بود که در هجدهمین جلسه از سلسله جلسات کتاب پنجم توسط «فتح الله بی نیاز» نقد شد.
درابتدای این جلسه که عصر روز چهارشنبه پانزدهم آذر ماه با مدیریت «محسن فرجی» در تالار گفتگوی انتشارات ققنوس برگزار شد، نویسنده داستان «بلوغ» را به انتخاب منتقد قرائت کرد و پس از آن منتقد به بیان نظرات خود درباره ی داستان ها پرداخت.
فتح الله بی نیاز ابتدا دیدگاه کلی خود درباره ی کتاب بیان کرد و سپس هر داستان را به صورت مجزا بررسی نمود. وی مجموعه ی مذکور را نسبت به مجموعه ی قبلی نویسنده قوی تر دانست:«این اثر نسبت به مجموعه ی قبلی نویسنده یک سر و گردن بالاتر است. در داستانهای این مجموعه به مسائل واقعی زندگی بیشتر پرداخته شده و تنوع موضوعی و تخیل قوی نویسنده به نحوه ی بیان این مسائل کمک کرده است.»
منتقد جلسه در ادامه ی این اظهار نظرات درباره ی داستان بلوغ افزود:«داستان بلوغ یک داستان موقعیتی نیست بلکه هسته ی مرکزی اش در دقیقه شکل می گیرد.البته این در حالی است که پیش زمینه هایی را نویسنده از پیش ساخته است و این پیش زمینه ها حالات احساسی-عاطفی و شرقی به قصه می بخشد.ضمن اینکه پیش بردن دو زمان(گذشته-حال) به صورت همزمان از دیگر توانایی های نویسنده محسوب می شود.»
بی نیاز همچنین به بیان ساختار کلی داستان از قبیل مسیر حرکت، گفتار و طرح آن پرداخت:« در بعضی نقاط داستان حرکت رفت و برگشت وجود دارد.به این معنی که مسیر حرکت دربرخی از نقاط چند خطی است که این موضوع برای مخاطب عام خیلی معنا ندارد وتنها ذهن خواننده ی خاص است که به فضای چنین داستان هایی عادت دارد. در حالی که کتاب اصولا برای مخاطب عام نوشته می شود. به عقیده ی بی نیاز بهتر بود که نویسنده از گفتار های مستقیم به جای گفتار های غیرمستقیم سود می جست.زیرا گفتار مستقیم تاثیر بیشتری بروی ذهن خواننده می گذارد و واقعی تر است. به علاوه پلات یا طرح داستان به صورت کلاسیک اتمام یافته در حالی که در داستان همچنان نمودهایی از تخیل وجود دارد.»
در ادامه ی این بحث داستان های دیگر مجموعه به صورت تفکیکی توسط بی نیاز نقد شد.به عقیده ی وی داستان اول «مورچه هایی که پدرم را خوردند» عنوانی در خور مضمون داستان ندارد. این عنوان به گونه ای طنز است در حالی که داستان از محتوای تلخی برخوردار است. فضای این داستان خوب ساخته شده و مبنای عاطفی واخلاقی جامعه ی ما را به خوبی نشان می دهد.همپوشانی زمان حال و گذشته از مزایای این داستان به شمار می آید.اما گاهی توصیفات اضافه وعدم منطق انکشافی خواننده را گنگ می کند.
داستان دوم«گوزن ها»، به عقیده ی بی نیاز  پلات ندارد. وی پیشنهاد داد که نویسنده از پرداختن به جزئیات در داستان هایی که طرح ندارد(مانند گوزن ها) پرهیز کند و در عوض به بسط عواطف بپردازد. چنین داستان هایی اگر کد عاطفی داشته باشند(ترجیحا نوستالژیک) اثر بهتری به روی خواننده می‌گذارند.
«48ساعت هوای عاشقی» به نظر منتقد فضای خوبی دارد و شخصیت مرد داستان به خوبی پرداخته شده است.در این داستان هم به دلیل سود جویی از زاویه ی دید خطابی باید از گفتار مستقیم استفاده می شد.
بی نیاز داستان پنجم مجموعه «5 روایت از قتل پروین» را یک فراداستان خواند:«پارگراف اول این داستان اضافی است. به نظر می رسد که داستان هم اتفاق افتاده است هم نیفتاده.گفتارهای غیرمستقیم در این داستان نیز به ساختار کلی لطمه می زند ضمن اینکه دلیلی ندارد که نویسنده به خواننده دائما تذکر دهد که او نویسنده است و خواننده،خواننده!»
منتقد درباره ی«فقط مریضی مادر»، «آرامش خانوادگی» و «قدغن» نیز نظراتی کوتاه ابراز کرد.
جلسه با پرسش و پاسخ از سوی حضار و ابراز نظرات آنها به پایان رسید.
 
ثبت نظر درباره این نقد
عضویت در خبرنامه