گروه انتشاراتی ققنوس | نشـانه‌هـایی از مجـموع عــلایق نگاهی به مجموعه داستان «یکی از همین روزها ماریا»
 

نشـانه‌هـایی از مجـموع عــلایق نگاهی به مجموعه داستان «یکی از همین روزها ماریا»

روزنامه شرق 
«یکی از این روزها ماریا» عنوان اولین مجموعه داستان مستقل نویسنده جوان محمد حسینی است که اخیراً توسط نشر ققنوس در تهران چاپ و منتشر شده است
از این نویسنده همزمان کتاب پژوهشی «ریخت‌شناسی قصه‌های قرآنی» نیز منتشر شده، همچنین پیش از این در حوزه داستان با برخی از نشریات ادبی همکاری داشته و مجموعه‌ای از نقدهایش بر آثار داستان‌نویسان ایرانی در کتابی تحت عنوان «ده داستان‌نویس» گردآوری و چاپ شده که به نقد و بررسی آثار ده داستان‌نویس معاصر همچون احمد محمود، هوشنگ گلشیری، بیژن نجدی، زویا پیرزاد، منیرو روانی‌پور، محمدرضا صفدری، شهریار مندنی پور، محسن مخملباف، ابراهیم حسن‌بیگی و علی مؤذنی پرداخته است. 
محمد حسینی در مجموعه داستان اخیر هشت داستان کوتاه ارایه کرده است: «بر مدار هلال آن حکایت سنگین بار»، «کلمه فسخ نمی‌شود طوبا»، «علی عمو»، «از کنار کوه‌های قفقاز»، «ماریا»، «کمی آن طرف‌تر از ورودی هال»، «لخم» و «اتوبوس». 
این نویسنده به پشتوانه سال‌ها فعالیت در حوزه ادبیات داستانی، اینک کتابی کم حجم با داستان‌های متنوع از نظر ساختار و محتوا ارایه کرده است. یقیناً او می‌توانسته کتابی جامع در یک موضوع با ساختاری مشخص ارایه کند اما این کار را نکرده است. شاید خواسته داستان‌های کتاب حاضر را به منزله نمونه‌هایی از علایق خود در حوزه ادبیات داستانی به مخاطبان آثارش گوشزد کند. 
نمونه‌هایی که هر کدام به حوز‌ه‌های بیانی مختلفی تعلق دارند. بیشترین نمود داستان‌های اخیر حسینی به تمرین در زاویه‌های مختلف زبان در قصه‌گویی معطوف شده است. او در این داستان‌ها به قصه‌گویی عشق می‌ورزد اما همین قصه‌هایش را چنان در لفافه‌های زبانی می‌پیچد و روایت می‌کند که مخاطب بخشی از لذت شنیدن قصه‌ها را در کلنجار رفتن با تکنیک‌های زبانی از دست می‌دهد و اغلب در پایان داستان‌ها با حلقه‌های مفقوده در وضوح و چشم‌انداز داستان مواجه می‌شود. 
شاید یکی از اهداف نویسنده از این ترفند روایتی، دادن عمق و گستردگی معنایی به قصه در داستان‌هایش بوده به نحوی که تعاریف اولیه از قصه در دل داستان در نوشته های فعلی حسینی تقریباً رنگ می‌بازد. قصه‌ها قابل حدس نیستند و همین موضوع چندگانگی معنایی را به بافت کارها تحمیل کرده است. 
در یکی از داستان‌های موفق کتاب (بر مدار هلال آن حکایت سنگین‌بار) در هم تنیدگی طرح‌های متفاوت، در وهله اول به کل داستان حالت گنگ و نامفهومی داده است. اما با مرور دوباره ‌و چند باره کل داستان، طرح‌های مستقل اما به هم پیوسته‌ای جان می‌گیرند و هر یک از احتمالات مخاطب تبدیل به داستانی مستقل می‌شود. نویسنده آن قدر مصالح در اختیار مخاطب قرار نمی‌دهد تا تمامی طرح‌های احتمالی به استقلال کامل برسند. اما تمامی آنها در حد و اندازه حدس و گمان تبدیل شدن به طرح کامل پیش می‌روند. اگر حسینی بخواهد در آینده داستان‌هایی با ویژگی داستان «بر مدار هلال آن حکایت سنگین بار» بنویسد و عمده فعالیت‌های ادبی خود را به این نوع گرایش معطوف کند به یکی از نویسندگان سخت‌نویس در حوزه ادبیات داستانی تبدیل می‌شود که روز به روز از تعداد مخاطبان او کاسته خواهد شد. چرا که چنین داستان‌هایی در بین مخاطبان ویژه، باز هم مخاطبان انبوه را یادآوری می‌کند. «ماریا» و «کمی آن طرف‌تر از ورودی هال» در این راستا قرار می‌گیرند. 
در مجموع کتاب اخیر محمد حسینی نشان می‌دهد او در طول سال‌های گذشته که با مقوله‌ای به نام داستان درگیر بوده است انواع شگردها و گرایش‌ها را مطالعه و در مواردی تجربه کرده است. یقیناً یک نفر در تمامی زمینه‌ها نمی‌تواند توانایی‌های لازم را داشته باشد و از این رو حسینی مجبور است سمت و سوی خود در داستان‌نویسی را تشخیص دهد و انتخاب کند. این کتاب از سبک و ویژگی منحصر به فرد محمد حسینی هیچ نشان ندارد. 
هر چه هست نمونه‌ای است که ممکن است با تعبیر سلیقه و ذائقه نویسنده تغییر کند. اما آنچه مسلم است این نویسنده جوان در کارهای بعدی به داستان‌های استعاری چند معنایی با اولویت زبانی توجه ویژه‌ای خواهد داشت چرا که نشانه‌های این عناصر به صورت متناوب در اغلب آثار فعلی نویسنده به وفور دیده می‌شود. نشانه‌هایی که شخصیت نویسندگی حسینی تا این زمان با آنها شکل گرفته است. 
ثبت نظر درباره این نقد
عضویت در خبرنامه