گروه انتشاراتی ققنوس | مواجهه با تردید: بازی های سه گانه در آثار بلقیس سلیمانی:اعتماد
 

مواجهه با تردید: بازی های سه گانه در آثار بلقیس سلیمانی:اعتماد

سومین جلسه از سلسله نشست های ادب و اندیشه با موضوع «بازی های سه گانه بلقیس سلیمانی» به همت مرکز آموزش های فرهنگی - هنری دانشگاه تهران، و با حضور سعید سبزیان، نگار شریف و بلقیس سلیمانی برگزار شد. سعید سبزیان اولین سخنران این جلسه گفت؛ دنیای داستان های خانم سلیمانی ویرانشهری را نشان می دهد که در آن تمدن بر انسان ها پیروز شده و در این جامعه رو به انحطاط انسان ها حقیرند، به راحتی خود را می فروشند، سودانگارند، و مایه تباهی همدیگرند. در مجموع داستان های کوتاهش تحت عنوان «بازی عروس و داماد» به موضوعات بیشتری از این دست پرداخته شده است. به نظرم در تمام سه اثر داستانی سلیمانی، دغدغه نویسنده یی را می بینیم که می خواهد در مضامین و نحوه بیان آنها یا به عبارتی در فرم آنها نوآوری کند. این سیر از «بازی آخر بانو» شروع می شود که نویسنده در آن مضامین متفاوت و حتی ممنوعه یی را بیان می کند. در رمان «خاله بازی» مضمون چندان با «بازی آخر بانو» متفاوت نیست، فرم هم در آن سطح مانده است. در «بازی عروس و داماد» به نظرم یک تحول منفی ایجاد شده و گرچه نویسنده می خواهد فرم نوینی را بر پایه سنت ادبی سعدی و گزین گویه های نیچه یی ایجاد کند به علت فقدان نوآوری مضمونی، تراز این نویسنده را به سویه منفی کشانده است. در این بخش قصد دارم با نگاه به «نظریه ادبی داروینی» که اخیراً به جریان افتاده است، به دو رمان سلیمانی بنگرم. در این نظریه ادبی ما مفاهیم تنازع برای بقا و سازگاری و ماندگاری در محیط را می گیریم و در ادبیات به کار می بندیم. برای این نظریه لازم است از نظریه های پساساختارگرا که صرفاً بر متن تکیه می کنند، دور شویم و با نگاه به زیست شناسی رمان را بررسی کنیم. بنابراین به قیاس از دنیای حیوانات در جفت گزینی و تولید مثل بهره می گیریم. گرچه این نقد تا حدود زیادی تقلیل گراست، اما می توان گفت زنان در مناسبات زندگی خانوادگی وقتی از قدرت و ماندگاری برخوردارند که از استعداد و توان تولید مثل برخوردار باشند. شما در رمان «بازی آخر بانو» با تصویر گل بانو در مقابل زن رهامی مواجهید که یکی موجود ضعیف و دیگری موجود قوی است. گرچه رمان «بازی آخر بانو» تاکیدی بر این توانایی گل بانو ندارد.ما نمی توانیم اگر قرار است به دغدغه ها و مشکلات زنان توجه داشته باشیم، زن حاج آقا رهامی را در تحلیل های خود نادیده بگیریم اتفاقاً عدم حضور این زن در داستان خودش حاوی معنای عمیقی است و اصل و اساس همین ازدواج رهامی و گل بانو مبتنی بر عدم توانایی او در تولید مثل است. بنابراین می خواهم بگویم زن مولد و مفید در نگاه مردسالار زنی است که بتواند تولید مثل بکند.در بخش دوم نشست، که سبزیان بر موضوع هویت و گذار هویت در زنان داستان های سلیمانی تاکید کرد، بلقیس سلیمانی وارد بحث شد و در پاسخ سوالی که شریف پرسیده بود، گفت؛ من معتقدم ما زن ها را بهتر می شناسیم و با تجربه های زنانه بیشتر آشنا هستیم و با این وجود باز هم ابعاد مختلف زنان را درک نمی کنیم. پس بهتر است بیشتر به زنان بپردازیم و مردها را بگذاریم مردها بنویسند. وی با اشاره به وضعیت متزلزل و «در-گذار» زنان که سبزیان به آن اشاره کرده بود، گفت؛ جبر شرایط خیلی مدنظر من بوده است. اینکه تاثیر شرایط را بر تصمیم گیری انسان ها نشان دهم، از وضعیت های شخصی و فردی تا وضعیت های کلان اجتماعی در این جریان موثرند. ما انسان ها در هر شرایطی مطابق وضعیت ها انتخاب می کنیم. کاری که در شخصیت داستان هایم هم انجام می دهم، همین است یعنی جایی که گل بانو حیدر را می ستاید به دلیل همزیستی همدلانه یی است که با او دارد در مقابل با زیست شهری مآبانه سعید، می خواهد این زیست را به اصطلاح ستایش کند. او آنجا که مادرش تصمیم می گیرد محافظه کارانه عمل می کند، برای اینکه آنجا او تصمیم گیرنده نیست بلکه مادرش تصمیم گیرنده است و قصد من نشان دادن این است که انسان ها در تصمیم گیری هایشان تابع وضعیت هایی هستند که در درون آن قرار می گیرند. سلیمانی در عکس العمل به تفسیر تازه یی که در این جلسه از آثارش ارائه شده بود، گفت؛ هر منتقد و خواننده یی با خواندنش یک بار دیگر کتاب را می نویسد و کتاب را خلق می کند و فراتر از نیات و قصد نویسنده چیزهایی را می بیند که ممکن است اصلاً نویسنده متوجه آنها نبوده و حتی ممکن است بهتر از نویسنده اثر را درک کند. نسل ما نسلی است که هویت خود را در اجتماع به دست آورده و برخلاف بچه های امروز که در تعطیلات تاریخ به سر می برند ما فکر می کردیم، شاید هم درست نبوده، ولی ما فکر می کردیم باید دنیا را عوض کنیم. بنا بر این تفکر بود که عمل می کردیم. داستان های ما و نسل ما سرشار از رابطه فرد و اجتماع هستند در صورتی که در نسل جدید، روحیات و ویژگی هایشان و فردیت آنان وجود دارد. ما حتی وقتی می خواستیم از ویژگی های فردی بنویسیم این دیالکتیک فرد و جامعه را رعایت می کردیم و به خاطر همین است که گفتم حتی وضعیت های طبیعی هم در شرایط اجتماعی نمودش طور دیگری است مثلاً مساله عقیم بودن در یک جامعه کشاورزی که انسان نیروی کار و سرمایه است، بسیار متفاوت است با جامعه صنعتی که نیروی انسانی دیگر سرمایه محسوب نمی شود. سلیمانی ادامه داد؛ من به عنوان کسی که خودم را در اجتماع کشف کردم و به دلیل اینکه در وضعیت اجتماعی خاص قرار گرفتم که خودم هم تعیین کننده اش نبودم، صرف اینکه در سال 42 به دنیا آمدم، در انقلاب 15 سال داشتم و در هشت سال جنگ دوره جوانی ام را گذراندم تاثیرات بسیار زیادی بر من گذاشت، ضمن اینکه شاخک های نسل ما تیز شده بود و نسبت به اتفاقاتی که حتی در آن سر دنیا اتفاق می افتاد، واکنش نشان می دادیم و این باعث می شود همیشه وضعیت های اجتماعی، سیاسی و عقیدتی، گفتمان های فرافردی مد نظرم هست که گاهی اوقات جواب می دهد گاهی اوقات نه، سلیمانی در ادامه گفت؛ در مورد اینکه آقای سبزیان گفتند من یک پست مدرن هستم، می خواهم بگویم به نظرم پست مدرن برای من یک وضعیت نبوده. من در درونش قرار نگرفتم ولی به عنوان یک فرم داستان نویسی توانستم از آن بهره ببرم. من به شدت آدم سنتی هستم و این را ظاهر، شکل زندگی و حتی نوشته هایم نشان می دهد ولی آنقدر هم متعصب نیستم که در هایی را که جهان پست مدرن به روی ما گشوده، بر خودم ببندم و سعی می کنم نیم نگاهی به وضعیت جدید داشته باشم. این نویسنده افزود؛ حقیقت این است که برای ما استفاده از شیوه های پست مدرن مشکل است چون ساختار ذهنی ما بسیار سنتی و کلاسیک است. منی که با آثار رئالیستی تربیت شدم، نمی توانم ساختار ذهنی ام را بشکنم و ساختارهای جدید را بپذیرم و این مساله خواست من نیست بلکه مساله توان من است که سخت است در این سن و سال ذهنی را دوباره تربیت کنم. ما به مولفه هایی مثل تردید، عدم قطعیت، رهایی و آزادمنشی که سبزیان اشاره می کند ممکن است نتوانیم به تمامی تن بدهیم اما یک رخنه و شکاف هایی در نسل ما ایجاد شده و اگر ما بتوانیم با توجه به این ساختارهای 

 
دو سه هزار ساله اندکی این رخنه ها را بازتر کنیم، برای ما کافی است. من نمی گویم یکباره درها را باز کنیم که توفان ما را با خود ببرد. حرفی هم که من در کتاب هایم خواستم بگویم همین بود، بگذارم نسیم تردید، عدم قطعیت و دموکراسی، اندکی نسبت به شخصیت هایم بوزد. 
 
ثبت نظر درباره این نقد
عضویت در خبرنامه