« ویتگنشتاین » فیلسوفی است که دو نگرش فلسفی اساساً متفاوت پدید آورده است . به تأیید همه آنهایی که در کنار این فیلسوف بودهاند ، زندگی وی با فلسفهاش گره خورده بود و این دو بر هم تأثیر مینهادند . ویتگنشتاین همیشه متحیر به نظر میرسید . حیرت او تنها در کلاس فلسفه نبود . وی در طول زندگیاش در همه جا و در مواجهه با همه چیز متحیر بود و فلسفه میورزید . از قضا ، همین فیلسوفی که زندگیاش غرق در حیرت فلسفی بود در میان همه آن چیزهایی که آدمی برای خلوت خویش برمیگزیند از قبیل دین ، عرفان و . . . به هنر دل بسته بود و در میان هنرها بیش از همه به موسیقی . به عنوان مثال ، او در پارهای از این آثار برای شرح بهتر دیدگاهش در خصوص معنا ، فهم جمله را چون فهم موسیقی دانسته است . ویتگنشتاین برای فهم و تفهیم مفاهیم فلسفیاش از مثالهای هنری بهره گرفته است و این امر از تعلق خاطر فراوان وی به هنر نشان دارد .
مطالعه بخشی از کتاب