روزنامه سازندگی، ۲۱ اسفند ۹۶
کتاب آزادی حیوانات سالها پیش و در اولین نوبت چاپ، به هدف دگرگون کردن رفتار انسانها با حیوانات الهام بخش جنبشی جهانی شد. این کتاب نخستین بار در سال ۱۹۷۵ منتشر شد و از آن زمان تا کنون جنبش دستاوردهایی خصوصا در اروپا و رفتار با حیوانات پرورشی داشته است. از نمونههای نخستین پیروزی واقعی میتوان به دامداری صنعتی در سویس اشاره کرد که سیستم قفس باتری شکل تا پایان ۱۹۹۱ غیرقانونی اعلام شد. و اکنون تولیدکنندگان سویسی تخممرغ، به مرغهایشان فرصت چنگ زدن به بستر زمینی پوشیده از کاه و بوریا و تخم گذاشتن در آشیانههایی با بستری نرم و راحت را میدهند. بعد از انتشار این کتاب میلیونها زن و مرد نگران در نقاط مختلف جهان با خواندن این اثر توجهشان به سواستفادههای تکاندهنده از حیوانات جلب شد. نکته قابل توجه این است که این کتاب تنها در جهت برملاکردن واقعیت خوفناک دامداری صنعتی نیست؛ نویسنده برای تاثیر بیشتر و نتیجه گرفتن از تحقیقاتش، جایگزینهایی مفید برای انسانها و حیوانات پیشنهاد میکند. در ویراست جدید، یعنی کتاب حاضر نویسنده تاثیر جنبش آزادی حیوانات را طی دهههای اخیر بررسی میکند، سپس دست به افشا روشهایی میزند که انسانها در پیش گرفتهاند تا بدون توجه به روحیات حیوان، همچنان از آن به مثابه ابزاری صرف استفاده کنند. با خواندن این کتاب جدا از آن که از لحاظ اخلاقی مجاب به دگرگونی رفتار با حیوانات میشوید، با معرفی آن به حامیان این موضوع یا کسانی که هنوز در رفتار خود تردید دارند، قدمی در جهت این جنبش برمیدارید. شاید به همین دلیل است که ریچارد آدامز رماننویس بریتانیایی از این اثر به عنوان «مهمترین و مسئولانهترین اثر» یاد کرده است و این پرسش را مطرح میکند: «آیا وقت آن نرسیده که دیدگاه خود را نسبت به جهان و مسئولیتمان را در قبال موجوداتش تغییر دهیم؟»
کتاب از یک پیشگفتار، مقدمه و شش فصل تشکیل شده است: «همه حیوانات برابرند»، «ابزارهای پژوهش»، «دورن دامداری صنعتی»، «گیاهخواری»، «سلطه انسان» و «گونهپرستی در جهان معاصر». در بخشی از فصل نخست میخوانیم: «گرفتن جان یک انسان بیگناه همواره غلط است میتوانیم این دیدگاه را حرمت حیات نام نهیم. انسانهایی که به این دیدگاه باور دارند، مخالف سقط جنین و مرگ آسان هستند. اما آنها معمولا مخالف کشتن حیوانات نیستند. به همین دلیل شاید دقیقتر این باشد که این دیدگاه را با عنوان «حرمت حیات انسانی» توصیف کنیم. این باور که بر اساس آن زندگی انسان و تنها زندگی انسان مقدس است، شکلی از گونهپرستی است.»