گروه انتشاراتی ققنوس | قاتل عاشق ـ درباره مرداد دیوانه
 

قاتل عاشق ـ درباره مرداد دیوانه

روزنامه اعتماد ـ 6 مهر 1396
درباره كتاب «مرداد ديوانه» نوشته محمد حسن شهسواري
قاتل عاشق
 ساره بهروزي

ژانر (Genre) يك كلمه فرانسوي است به مفهوم «نوع»، «دسته»، اين كلمه مشتق از واژه لاتين (genus) است. 
تا پيش از قرن بيستم اصطلاح ژانر در طبقه‌بندي ادبيات نقش بسزايي داشت؛ بدين مفهوم كه نام‌هاي ژانري براي تنظيم و دسته‌بندي متون ادبي كاربرد بسياري داشتند. در بسياري از كشورها و همچنين ايران ژانر «رمانس» از قديمي‌ترين‌ها محسوب مي‌شود. در اين‌گونه ژانرها هميشه «رمانس خانوادگي» و «رمانس عاشقانه» از توجه بيشتري براي مخاطب برخوردار بودند. 
 رمان «مرداد ديوانه» ژانر «تريلر» است. «تريلر» به داستاني اطلاق مي‌شود كه ماجرايي هيجان‌انگيز داشته و به طور معمول پلات محور هم باشد. در اين نوع رمان نويسنده مي‌كوشد با خلق پيچيدگي‌ها و رويدادهاي پي در پي خير و شر، شرايط بحراني پيچيده، به هيجان ماجرا كمك كند. سبك و سياق نويسنده در اين داستان با موضوع رمان همخواني خوبي دارد، پلات هم از اركان اصلي رمان «مرداد ديوانه» است. 
داستان از زبان «شهراد» با لحني آكنده از كينه آغاز مي‌شود. شخصيت از همان ابتدا مخاطبش را آماده مي‌كند تا طاقت شنيدن هر رويدادي را داشته باشد. 
«حافظه زشت‌ترين خصوصيت انسان است. چيزها بايد از ياد آدم برود و گرنه جهنم را در همين دنيا به خودمان هديه داده‌ايم.»
«شهراد شاهاني» شخصيتي است كه ماجرا حول محور اوست. او با زبان اول شخص مخاطب را با واكنش‌هاي خود در برابر حوادث آشنا مي‌كند. موقعيت اجتماعي او تغيير چشم‌گيري دارد و درست در جايي كه مخاطب اميدي به او ندارد با سختي‌ هرچه بيشتر خود سعي در دوباره‌سازي دارد. موقعيت اجتماعي او چندين بار دستخوش تغيير مي‌شود اما او در نهايت با كسب مهارت سعي مي‌كند تا حد بسياري به موقعيت اجتماعي قبل بر‌گردد. همه اين تغييرات به واسطه عشقي اتفاق مي‌افتند كه حقيقي و ناب است. 
ازدواج شهراد با منيژه، عشق قديمي‌اش حركتي رو به جلو است با فتح قله‌هاي موفقيت. اما ترس شهراد از بي‌وفايي روزگار به واقعيت تبديل مي‌شود. در اثر يك حادثه منيژه و پسر شهراد كشته مي‌شوند اين ماجرا قرباني ديگري هم دارد كه برادر منيژه است. اين رويداد تلخ شهراد را بيش از گذشته تحريك مي‌كند تا خودش در مقام انتقام‌جويي برآيد. در پي اين انتقام‌جويي بارها كنترل خود را از دست مي‌دهد كه مسبب اتفاقات ديگري نيز مي‌شود. افراد بسياري به ماجرا وارد مي‌شوند تا سرنخي از قاتل به دست او دهند. در بين افراد تازه وارد ساغر و برادرش سهراب هم هستند. ساغر با نقشه‌اي تعيين شده وارد ماجرا مي‌شود و عواطف شهراد را تحت تاثير قرار مي‌دهد اما پس از گذشت مدتي و با كشته شدن سهراب تصميم مي‌گيرد همه حقيقت را به شهراد بگويد. حقيقت اگرچه توسط فرد ديگري به شهراد گفته مي‌شود اما ساغر بايد برود. شهراد شوك‌زده و انتقام‌جو بر سر دوراهي است كه قاتل را به پليس معرفي كند يا خير؟ ولي او در حالي كه اشتياقي به زنده ماندن ندارد، بايد راهي زندان شود... 
«يك‌دفعه متوجه شدم سروان هم مثل بقيه فكر مي‌كند هرمز قاتل آنهاست. آيا بايد حقيقت را بهش بگويم؟»
دور از ذهن نيست كه گاهي يك حركت مي‌تواند سرنوشت را طوري ديگر رقم زند و تاريخ زندگي فرد دگرگون شود. اينكه شهراد سخن مي‌گويد يا رازش را براي هميشه مخفي نگه مي‌دارد؛ سوالي است كه مخاطب، پاسخگوي آن است. 
كشش و تعليق، همچنين ريتم تند در داستان نوع «ژانر تريلر» از عناصر اصلي هستند. نويسنده «مرداد ديوانه» براي علاقه‌مند كردن مخاطبينش به خوبي از اين عناصر استفاده كرده‌ است. شخصيت اصلي يا همان «شهراد» آدم پرتواني است كه بر اساس ايده‌آل‌هاي اخلاقي خود عمل مي‌كند نه براساس قانون حاكم. او كه زخم‌هاي بسياري دارد از خيانت و دورويي آدم‌هاي اطرافش مي‌ترسد. زبانش تلخ و گزنده است و بيشتر مواقع تنهاست. با همين تنهايي و تكيه بر مهارت‌هايي كه تاكنون كسب كرده ‌است، مي‌خواهد قاتل يا قاتلين را پيدا كند. اما همين آگاهي از ويژگي‌ها، در تصميم‌گيري مخاطب براي سرنوشت شخصيت نيز نقش دارد. 
 رمان «مرداد ديوانه» با تصويرهاي دقيق از در و ديوار شهر و شخصيت‌هايش، به دنبال قاتلي است كه نزديك‌ترين فرد با بازمانده‌ انتقام‌جوست. اين ماجراها همه هستند تا براي خواننده جذابيت بيشتري ايجاد كنند. 

مشاهده کتاب

ثبت نظر درباره این نقد
عضویت در خبرنامه