روزنامه ایران
اخیراً با تلاش عاجزانهای میخواستم به دوست عزیزی که در عشق با شکست مواجه شده و سخت پریشاناحوال شده بود بقبولانم که: این نیز بگذرد ! روا بدار برخودت تا عشقی دیگر در دلت جای بگیرد بسیار اقناعکنندهتر و لذتبخشتر از آنچه در این تجربهی ناموفق انتظارش را داشتی. و ضمن آن به گفتهی دوست روانشناس بزرگواری استناد میکردم، که زمانی به من فرمودند زخمهای روحی و عاطفی خودمان را نیز میبایستی همچون زخمهای جسمانی خویش در نظر بگیریم که گذشت زمان در ترمیم آن نقش موثری ایفا میکند فقط میبایستی این فرصت زمانی را برای بهبود به خودمان بدهیم!
ضمن مطالعهی کتاب "عشق سیال" که امیر پویان عزیز به من معرفی و توصیه کردند (و با تشکر از راوی عزیز) به این مطلب برخوردم که پاسخگوی بسیاری از پرسشها و تردیدهای ماست در باب تکرارپذیری عشق. بسیار خواندنی است نوشته ی جامعهشناس صاحبنام زیگمونت باومن* )(ترجمهی عرفان ثابتی، نشر ققنوس، 1384):
ص 24:
"دلایل کافی محکمی وجود دارد که عشق، و به ویژه حالت "عاشقبودن"، را - تقریباً به طور ذاتی – وضعیتی تکرار شونده، قابل تکرار و حتی مهیای تکرار بدانیم. اکثر ما وقتی تحت فشار قرار بگیریم، خواهیم گفت که چند بار احساس کردهایم عاشق شده ایم یا عاشق بودهایم. میتوان حدس زد (البته این حدس آگاهانه خواهد بود) که در دوران ما شمار روزافزونی از مردم تمایل دارند بیش از یکی از تجربههای زندگی خود را عشق بنامند، و تضمین نمیکنند که عشق فعلی آن ها آخرین عشقی است که تجربه میکنند، و انتظار تجربههای بیشتری از این دست را دارند.... از همهی اینها گذشته، تعریف رمانتیک عشق به صورت "تا هنگامی که مرگ ما را از هم جدا کند" قطعاً از مد افتاده – تاریخ مصرف آن ... سپری شده.... "
ص 25:
"این حضور فراوان و آشکار "تجربههای عشقی" چه بسا به این باور بیانجامد ( و میانجامد) که عشق (عاشقشدن، خواهان عشق بودن) مهارتی است که باید آن را یاد گرفت، و تبحر در این مهارت همگام با تعداد تجربهها و تداوم عمل افزایش مییابد".
* زیگمونت باومن Zygmunt Bauman انگلیسی با اصلیت لهستانی و متولد 1925 است که از او به عنوان یکی از مهمترین بابکنندگان مفهوم "پستمدرنیسم" نام میبرند