گروه انتشاراتی ققنوس | شکستن تثلیث مقدس جامعه شناسى:تأملى بر کتاب «گئورگ زیمل»: روزنامه ایران و پاسخ مترجم به این نقد: ققنوس
 

شکستن تثلیث مقدس جامعه شناسى:تأملى بر کتاب «گئورگ زیمل»: روزنامه ایران و پاسخ مترجم به این نقد: ققنوس

روزنامه ایران

۱- امروز، پس از گذشت بیش از یک سده از آن زمان که گئورگ زیمل (۱۹۱۸- ۱۸۵۸) چاپ آثارى را درباب روان شناسى، فلسفه و پس از آن، جامعه شناسى آغاز کرد، تصور این امر دشوار است که تا چه حد او در تحول جامعه شناسى اهمیت داشته است.
جامعه شناسى، به دلایل گوناگون (که البته برخى از آن ها نیز سیاسى است) تا اواخر قرن نوزدهم در دانشگاه هاى آلمان تدریس نمى شد ولى به گواهى اهل نظر، زیمل نخستین کسى بود که کرسى جامعه شناسى را در دانشگاه هاى آلمان ارائه کرد و به این اعتبار او را در کنار وبر و دورکیم از بنیانگذاران رشته جامعه شناسى معرفى مى کنند. اما در فضاى فکرى علوم اجتماعى این تمایل وجود دارد که زیمل چهره اى کمابیش حاشیه اى در استقرار جامعه شناسى تصور شود. چرا که به قول کاپلو (Caplow)، «زیمل، در مقام پدر بنیانگذار، به طور عجیبى دور از جامعه شناسى سازمان یافته و سیستماتیک عمل مى کرد.» و این اختلاف میان سبک اندیشه زیمل واسلوب جامعه شناختى متداول او را چهره اى مغفول کرد.
از نظر اهل تجربه مدرن، زیمل «پدر خوانده دیوانه کننده اى» است. زیمل از این که خود راتنها به گفتار «جامعه شناسى» محدود کند، امتناع مى کند. او در نوشتار در مقام نظریه پردازى ظاهر مى شود که علایق و نفوذش حوزه هاى فلسفه، روان شناسى، جامعه شناسى، روان شناسى اجتماعى، زیبایى شناسى، تحلیل فرهنگى، ادبیات و هنر را در بر مى گیرد و این امر سبک نوشتار او را به سبک غیر صریح و پراکنده بدل مى کند که مورد نقد بیشتر منتقدان و صاحب نظران قرار مى گیرد. حتى تحسین کنندگان او نیز از تنوع دیدگاه ها در کارش متحیر مى شوند. مثلاً مارکس آدلر یکى از طرفداران زیمل درباره اش این گونه مى نویسد: «نقص فهمیدن تمام و کمال آثار زیمل نه تنها به دلیل مسائل مربوط به سبک، بلکه به دلیل ارزیابى از کار او است. از آن جا که او یک زمان درباره فلسفه تاریخ مى نویسد، زمانى دیگر درباره پول و پس از آن نه تنها درباره شوپنهاور و نیچه بلکه بدون نظم ظاهراً قابل تمیزى، در مورد را مبرانت مى نویسد، ممکن است به نظر آید که گویى جهش هاى درهم و برهم اندیشه اى که نظام ذهنى او نمایش مى دهد به دلیل بى واسطه بودن انواع گوناگون موضوعاتى است که او آنها را مطرح مى کند.»
زیمل با شیوه هاى تخصصى مفهوم پردازى اى که در گفتمان خود به کار مى گیرد، مخاطبان خود را محدود به متخصصان مى کند.
در واقع، در جامعه شناسى زیمل، ما با پارادوکس نظریه پرداز اجتماعى اى طرف هستیم که در حالى که در دهه ۸۰ در آلمان درصدد تأسیس رشته جامعه شناسى به مثابه رشته اى مستقل است، در همان حال اهداف بسیارى از جامعه شناسان را رد مى کند. جامعه شناسانى که مى خواهند محدوده انسانى کیهان را تا حد ممکن به طور دقیق توصیف کنند، نظم هاى پنهان را براى علم بازنمایانند، یا حوزه کنترل بشر بر محیط را گسترش دهند.
در مقایسه با کار دورکیم یا و بر، برعکس، نوشته هاى جامعه شناختى زیمل توجه آشکارى به نقش جامعه شناسى در جامعه نشان نمى دهد.
۲- بتازگى انتشارات ققنوس کتابى از دیویدفریزبى با عنوان «گئورگ زیمل» با ترجمه شهناز مسمى پرست منتشر کرده است که با توجه به نبودن ترجمه فارسى از آثار اصلى زیمل و همچنین کم حجم بودن آثار دسته دوم از زیمل، ترجمه کتاب حاضر در راستاى معرفى این پایه گذار جامعه شناسى، کارى قابل تأمل است.
کتاب حاضر، دومین اثرى است که از دیوید فریزبى به فارسى ترجمه مى شود. کتاب «جامعه» او که با همکارى درک سایر (Derek sayer) تألیف شده بود در سال ۱۳۷۴ به وسیله احمد تدین و شهین احمدى ترجمه شد. فریزبى که در حال حاضر استاد جامعه شناسى در مدرسه اقتصاد لندن است ۳ اثر مربوط به زیمل دارد با عنوان sociological impressionism و کتاب simmel and since به علاوه اثر حاضر که ضلع سوم این سه گانه است.
او که یکى از بانیان اصلى بازگشت به زیمل است سعى دارد آثار زیمل را از تاریکى نسبى اى که در آن فروافتاده است، برهاند و در حالى که معاصران زیمل (مارکس، وبر و دورکیم) چهره هاى برجسته اى در ظهور جامعه شناسى مدرن به شمار مى روند، نقش انکارناپذیر زیمل را در این بین متذکر شود و تلاش دارد این «تثلیث مقدس جامعه شناسى» را بشکند. 
فریزبى در این کتاب نشان مى دهد که ایده هاى زیمل چگونه جامعه شناسى وبر را متأثر از خود کرد و مکتب شیکاگو و بسیارى دیگر از جامعه شناسان را تحت الشعاع مبانى و اصول جامعه شناسى خود قرار داد. فریزبى ارائه پاره اى از مفاهیم اصلى جامعه شناسى، از قبیل مبادله، تعامل و تفکیک و... از سوى زیمل را به عنوان برهانى بر اعتبار فکرى زیمل و اهمیت فراگیر آثارش بیان مى کند.
این اثر به خوبى نمایانگر این امراست که زیمل در رشد تفکر جامعه شناختى مدرن نقشى محورى داشته است. به عنوان مثال، فریزبى نشان مى دهد که چگونه کتاب «فلسفه پول» زیمل به تدوین تز «اخلاق پروتستان» وبر کمک مى کند و تأثیر ایده هاى زیمل بر گئورگ لوکاچ، ارنست بلوخ و والتر بنیامین حاکى از آن است که نفوذ او تا حد چشمگیرى به قلمروى اندیشه مارکسیستى کشیده شده است.
تداوم مطرح بودن وجوهى از پژوهش هاى زیمل درباره مدرنیته موجب شده است که برخى ادعا کنند که او نظریه پرداز پست مدرن است، اما فریزبى معتقد است واکنش هاى انتقادى زیمل به مدرنیته، او را نظریه پرداز پست مدرن نمى کند، هرچند وجوهى از تحلیل او درباره مدرنیته به نظریه هاى پست مدرن ربط پیدا مى کند.
به هر حال وارثان فکرى زیمل زیادند و متنوع، شاید این امر نتیجه این واقعیت است که هیچ نوع مکتب جامعه شناسى زیملى پیش و پس از مرگ او پدید نیامد، افزون بر این که ایده هاى او مى توانند بر شکاف هاى موجود در زمان تاریخى و فضاى اجتماعى پل بزنند. دیوید فریزبى در این کتاب مى کوشد به بررسى مجدد جایگاه جامعه شناسى بپردازد که براى نخستین بار بسیارى از مفاهیمى را صورت بندى کرد که ما اینک آن مفاهیم را مسلم فرض مى کنیم و در این راستا مؤلف برخى از وجوه فکرى کمتر شناخته شده اندیشه زیمل را برجسته مى کند و نشان مى دهد که تا چه حد طرح جامعه شناختى زیمل طرحى بدیع و تحولى در نظریه و پژوهش جامعه شناختى بوده است.
فریزبى، در این اثر نه تنها مقدمه اى بر نوشته هاى جامعه شناختى اصلى این چهره برجسته به دست مى دهد، بلکه از بازنگرى آثار او دفاع مى کند و براى مخاطب خطوط اصلى بستر فرهنگى و تاریخى اى را که زیمل در آن کار کرده است را ترسیم مى کند و با روشن کردن پیوندهاى او با نظریه هاى وبر و رابطه تأثیرگذارى با مارکسیسم، از میراث زیمل براى جامعه شناسى پرده برمى دارد.
مترجم هرچند سعى کرده است ترجمه اى قابل قبول از این اثر ارائه دهد اما جاى خالى قلم یک ویراستار در سطرسطر کتاب، خواننده را همراهى مى کند. قلمى که هم ترجمه را یکدست و خوشخوان کند و هم جامه اى پارسى تر و آراسته تر برتن این اثر بنشاند.
 
ثبت نظر درباره این نقد
عضویت در خبرنامه