گروه انتشاراتی ققنوس | سرانجامی عشقی دیرهنگام: «جمعه بیست و هشتم روی صندلی لهستانی» در میان داستان های 86 به روایت احمد غلامی: خوابگرد
 

سرانجامی عشقی دیرهنگام: «جمعه بیست و هشتم روی صندلی لهستانی» در میان داستان های 86 به روایت احمد غلامی: خوابگرد

خوابگرد 
«جمعه بیست و هشتم روی صندلی لهستانی» نوشته‌ی غزال زرگر امینی، مجموعه داستانی ست با سوژه‌های متنوع و متفاوت‎. نویسنده سوژه‌های خوبی را کشف یا شکار کرده است. یکی از بهترین سوژه‌های او، زن سمندر یا زینت است که متأسفانه خوب پرداخت نشده است. اکثر داستان‌های این مجموعه نیاز به پرداختی باحوصله‌تر‎، جدی‌تر و در یک کلام حرفه‌ای‌تر دارند. اما آن‌چه این مجموعه را از دیگر مجموعه‌های هم‌قد خودش بلندتر جلوه می‌دهد‎، فضای تازه داستان‌های آن است. نویسنده سراغ سوژه‌ها و مفاهیمِ اغلب نویسندگان در این روزها، مثل خیانت‎، عشق‌های نافرجام‎، و انزوای خودخواسته‌ی روشنفکران نمی‌رود. او سعی می‌کند داستان‌هایش را از دل زندگی آدم‌ها بیرون بکشد و جالب این است که آدم‌های او نیز از یک جامعه‌ی بسته و یک‌دست نیستند و آدم‌های داستانش هم از طبقات و طیف‌های اجتماعی متفاوتی هستند. شاید بتوان غزال زرگر امینی را جزو آن دسته از نویسندگان جوان به حساب آورد که اگر روی داستان‌هایش بیش‌تر کار کند‎، آینده‌ای درخشان دارد.
 
 
داستان «جمعه بیست و هشتم‎، روی صندلی لهستانی» داستانی متفاوت از عشق یک دانشجو به استادش است. عشقی که سال‌های سال در دل آن‌ها پنهان می‌ماند و فقط با ایما و اشاره به یکدیگر ابراز می‌شود و زمانی‌که این عشق علنی می‌شود، عمر بسیاری از هر دو گذشته و در آستانه‌ی پیری هستند، اما آن‌جا نیز اتفاقی می‌افتد که باز آن‌ها به یکدیگر نمی‌رسند. این داستان میان داستان واقع‌گرایانه و ذهنی معلق است و شاید همین تعلیق آن را ناباورانه می‌نماید.
 
 
«زن سمندر یا زینت؟» داستان زندگی یک زن سرایدار در مجتمعی ست که همه‌ی ساکنان آن متمول هستند. زینت همراه شوهرش سمندر در این مجتمع سرایداری و زندگی می‌کند. زینت به‌دلیل اعتمادی که همسایگان به سمندر دارند، شب‌ها کلیدهای خانه‌هایی را که به هر دلیلی نیستند برمی‌دارد و به خانه‌های آن‌ها سرک می‌کشد و گاه دله‌دزدی هم می‌کند. تا زمانی که او در خانه‌ی امیری غافلگیر می‌شود و رضا پسر امیری او را از این مخمصه خلاص می‌کند‎. داستان روالی منطقی و باورپذیر و محکم دارد. اما وقتی بعد از آن دوباره زینت تصمیم می‌گیرد به کارش ادامه دهد و با حوادث دیگری روبه‌رو می‌شود، داستان از دست می‌رود و اسیر حادثه‌سازی‌های غیرواقعی می‌شود که می‌توان برای مثال به مرگ یکی از همسایگان در حضور زینت اشاره کرد. این داستان سوژه و شخصیت‌های درخشانی دارد. نویسنده هم زینت را خوب معرفی می‌کند و هم سمندر را، اما از روایت واقعی زندگی آن دو درمی‌ماند و سعی می‌کند با حوادث بعدی داستان را سر و سامان بدهد، تا به نقطه‌ی پایانی برسد.
 
 
این رویکرد حادثه‌سازی برای داستان‌هایی که شاید نیاز به ماجرا و حادثه ندارند و می‌توان آن‌ها را براساس شخصیت‌پردازی یا فضاسازی به ساختاری خوب و قابل تأمل رساند، به داستان آسیب می‌زند. این حادثه‌سازی در داستان‌های دیگر مجموعه هم دیده می‌شود. دو تا از این داستان‌ها که وارد حادثه‌ای عجیب می‌شود‎، «صدای استخوان» و «شیرین‌پزی مانوک» است. «صدای استخوان» داستان دختری ست که قرار است فردا ازدواج کند. اما در همان روز پدرش می‌میرد. آن‌ها تصمیم می‌گیرند صدای مرگ پدر را درنیاورند. تا این‌جا داستان منطقی ست. اما عروسی به‌دلیل بارندگی عقب می‌افتد و کار عروسی به روز سوم مرگ پدر می‌کشد و پدر بو می‌گیرد. این بو تمام حیاط را پر می‌کند. اما بالاخره در این بوی مشمئزکننده عروسی سر می‌گیرد. بعد از عروسی آن‌ها ناچار می‌شوند پدر را تکه‌تکه در حیاط چال کنند. شاید اگر داستان با بوی جنازه شروع می‌شد‎، یا نویسنده بوی جنازه را محور داستان قرار می‌داد‎، راحت‌تر می‌توانست داستان را میان یک فضای واقعی و غیرواقعی به شکلی منطقی و باورپذیر معلق نگاه دارد و قطعیتی هم به داستان ندهد.
 
 
در داستان «شیرین‌پزی مانوک» هم نویسنده برای نزدیک شدن صالح امین‌زاده به ژانت حادثه‌ای شبیهِ دزدی را ترتیب می‌دهد. این حادثه اگرچه به دست آدم‌های اصلی داستان اتفاق می‌افتد، اما در داستان کارکردی غیر از آن‌چه گفته شد، ندارد و از سویی دیگر انتظار خواننده را از روال داستان عوض می‌کند.  خواننده دلش می‌خواهد از سرنوشت آن چهار نفری که از سال‌های دور در شیرین‌پزی‌ کار می‌کردند و همه عاشق ژانت هستند بیش‌تر بداند و پی ببرد چرا دست به این دزدی نافرجام و ساختگی زده‌اند. عاقبت صالح امین‌زاده برای رسیدن به ژانت‎، تغییر دین می‌دهد اما باز این اتفاق نمی‌افتد. در پایان داستان هم می‌فهمیم ژانت نیز تغییر دین داده و مسلمان شده است. مجموعه داستان «جمعه بیست و هشتم روی صندلی لهستانی» مجموعه‌ای است که به خواندنش می‌ارزد.
 
 
ثبت نظر درباره این نقد
عضویت در خبرنامه