گروه انتشاراتی ققنوس | «ستیز و سازش»، زرتشتیان مغلوب و مسلمانان غالب در جامعه ایران نخستین سده‌های اسلامی
 

«ستیز و سازش»، زرتشتیان مغلوب و مسلمانان غالب در جامعه ایران نخستین سده‌های اسلامی

ایران سال

.این کتاب به بررسی روابط متقابل زرتشتیان و مسلمانان از نخستین برخوردهای آنان با یکدیگر در طول سده هفتم میلادی پرداخته است؛ دوره‌ای که در آن عرف اسلامی در ایران گسترش بلامنازع یافته بود. نویسنده به شرح دگرگونی‌هایی پرداخته است که اعتقادات و شیوه زندگی در جامعه ایران را در نخستین سده‌های اسلامی ترسیم می‌کند؛ جامعه‌ای که در آغاز رویدادهای مورد بحث ماهیتی زرتشتی داشت، اما به مرور زمان به جامعه‌ای اسلامی تبدیل شد، عقیده‌ای که هم‌اکنون در این کتاب رخ می‌نماید بر آن است که ایرانیان در اواخر هزاره دوم و اوایل هزاره نخست پیش از میلاد از آسیای میانه به سمت جنوب غرب و به فلات ایران مهاجرت کردند و دینی را که زرتشت پیامبر پایه‌گذار آن بود، با خود آوردند. حرکت آنها به طرف عراق هنگامی آغاز شد که سلسله‌های ماد و هخامنشی بر دره‌های رودهای فرات و دجله فرمانروایی می‌کردند. مجموعه جغرافیایی و سیاسی که از وحدت دشت عراق و فلات ایران پدید آمد، ایرانشهر نامیده می‌شود. به این ترتیب، در نخستین سده‌های اسلامی ایرانشهر و ماوراءالنهر بر روی هم خطه ایران را تشکیل دادند. 

هر چند دین زرتشتی دین رسمی شاهنشاهی هخامنشی، پارت یا اشکانی بود، فراتر از دین دولتی قرار داشت؛ چنانکه با حمایت شاهان در میان همه طبقات اجتماعی و در تمام نواحی گسترش یافته و بزرگان، روحانیون، دبیران، بازرگانان، زمین‌داران، کشاورزان و دیگر افراد مجذوب آن شده بودند. 
نویسنده کتاب استاد گروه زبان‌ها و فرهنگ‌های خاور نزدیک و برنامه مطالعات خاورمیانه و استاد گروه مطالعات اوراسیای مرکزی در دانشگاه ایندیاناست و تحقیقات وسیعی در این زمینه انجام داده است. ستیز و سازش به علت‌یابی جریان‌هایی می‌پردازد که به واسطه آن زرتشتیان ابتدا از لحاظ سیاسی، سپس از لحاظ دینی و سرانجام از لحاظ اجتماعی و اقتصادی، سلطه بر جامعه خود را در برابر مسلمانان از دست دادند و مغلوب آنان شدند و مسلمانان عکس این روند را طی کردند. این کتاب گزارش و تحلیلی است در مورد ظهور و سقوط این دو گروه. با آگاهی از عوامل سازنده گزارش‌های تاریخی، می‌توان از اطلاعات موجود برای نگارش گزارش‌هایی در مورد اندیشه‌ها، اعتقادات و مسایل یک جامعه کهن استفاده کرد، ولو اینکه این اندیشه‌ها، اعتقادات و مسایل فقط مربوط به بخش‌هایی از آن جامعه باشد. آنچه در جستجویش هستیم گزارش واقع‌گرایانه و نه قطعی، درباره گذشته است. بنابراین شیوه‌های ستیز و سازش کلی نیست. این شیوه‌ها منعکس‌کننده شرایط جامعه ایران در نخستین سده‌های اسلامی و زمانی است که روابط اجتماعی دوجانبه زرتشتیان و مسلمانان را به ترتیب به زیردستان و حاکمان تبدیل کرد؛ البته جریان‌هایی که این پیشامد را به وجود آورد و پیامدهای گوناگون آن، در جوامع بسیاری پدیدار شد. 
ستیز و سازش سیاسی، مذهبی و اجتماعی میان دو سلسله مراتب قدیم و جدید – جمعیت‌هایی که در این زمان مغلوب و غالب بودند – نه تنها نشان می‌دهد که چگونه ایرانیان و اعرابی که اسلام آوردند عامل تحول بودند، بلکه بیانگر آن است که چرا کسانی که اسلام نیاوردند، به واسطه قدرت، اعتقادات، تشکیلات و نیروی حیاتی حاکمان جدید کنار زده شدند. سرنوشت و از این رو تاریخ و تاریخ‌نگاری دوجانبه را نمی‌توان از یکدیگر جدا کرد. زمانی که دو جامعه دینی با یکدیگر به ستیز برخاستند و سپس در طول نخستین سده‌های اسلامی، با یکدیگر پیوند خوردند، هر دو جامعه به تجاوزاتی دست زدند که ناشی از تحولات اجتماعی بود. 
این بررسی پژوهشی است درباره چرایی و چگونگی تبدیل زرتشتیان به طبقه‌ای زیردست، منقاد یا دون‌پایه و جامعه‌ای فرودست که نه تنها طی دوران مورد بحث، بلکه همچنین در ادوار بعد دستخوش بحران، کنارزدگی و رانده شدن به حاشیه شد. این بررسی همچنین کوششی است برای مشخص کردن چگونگی تسلط مسلمانان و تشکیل جامعه حاکم، متشکل از مهاجران عرب و نومسلمانان بومی، در سطوح کشوری، ایالتی و محلی. نظر به این که اعمال هر دو جامعه حاکم و زیردست تحت تاثیر عوامل دینی–سیاسی و اجتماعی-اقتصادی قرار می‌گرفت، دو جامعه نمی‌توانستند به طور یکسان توسعه یابند. در واقع، تشابه یا تفاوت طریقه‌های تسلط و فرمانبرداری، انواع روابطی را که میان زرتشتیان و مسلمانان ساکن در نواحی مختلف پدید آمد، به نحو متفاوتی معین کرد. 
ثبت نظر درباره این نقد
عضویت در خبرنامه