روزنامه شرق
گرنیکا نام تابلوی بسیار مشهوری از پابلو پیکاسو است که فرشته توانگر آن را برای عنوان رمان خود برگزیده است. این رمان کوتاه، شرح و روایت داستان عاشقانه بین سیما آزرم و نویسندهای مشهور است که از طریق نامه با یکدیگر ارتباط دارند. قصه دیگر کتاب هم به نوژان، دختری بانشاط بازمیگردد که قهرمان داستان یعنی سیما برای سبک شدن مخارج زندگی در خانهاش او را شریک کرده و با وی زندگی میکند. در پایان سیما طی سفری به خانه نویسنده، همه چیز را طوری دیگر تجربه میکند و درمییابد رویاهایش بر باد رفتهاند... توانگر در رمان خود به دنبال ساختاری است که با وجود تجربه های قبلی اما، هنوز نو و تازه به نظر میرسد. او میکوشد تا با ایجاد خلأ بین دو خرده روایت اصلی خود، حجم و فضایی را به وجود آورد که به واسطه آن ما میتوانیم، تکههای وجودی آدمهای توانگر را در فاصلهای زیاد با یکدیگر درک کنیم. فرشته توانگر از فضاهایی شهری مینویسد که فاصله میان ذهن آدمهایش به اوج رسیده و همین باعث میشود تا سیما و نوژان به عنوان دو شخصیت نزدیک به هم، نتوانند با هم ارتباط برقرار کنند. قهرمان توانگر، برای رسیدن به آن حالت استعاری و شاعرانهای که از عشق خود انتظار دارد، منشهای رفتاری خود را به نحوی تنظیم میکند که حضور دنیای پیرامون مانند دانشگاه، خیابان و حتی وجود نوژان کمرنگ شده و او بتواند در فضایی به شدت شخصی هویت خود را به متن تلقین کند. این قهرمان زن، انسانی نیمهروشنفکر است که در جامعه شهری به دنبال کشف عشقی انتزاعی و شاعرانه است. این زن که به دلیل این دنیای ساخته شده، روابط خود با روزمره زندگی را به حداقل میرساند از شدتی رنج میبرد که ریشه آن در پارادوکسی است که سنتروایی جامعه برای وی پیشبینی کرده است. در واقع سیما آزرم آنچنان در حجمها، فضاها و تخیلات خود اغراق میکند که از رئالیسم عشق خود دور شده و وقتی با واقعیت برخورد میکند، به نوعی فرو میپاشد. او در ذات خود زنی نیازمند به روایت کردن است، به این صورت که در تمامی نامههای خود از مسائل روزمرهای میگوید که در زندگی با دیگران آنها را پنهان میکند. از سویی دیگر چنین شخصیتی که در فضای ذهنی خود، برای مخاطبش هم دنیایی آرمانی میآفریند، نمیتواند که با پتانسیل و انرژی شخصیت پویایی مانند نوژان دیالوگ داشته باشد و لمپنیسم او، سیما را آزار میدهد. به همین دلیل وی که در اوایل دهه هفتاد هم به روایت مشغول است از تجربه عینی هم نسلان و یا نزدیکان چشم پوشیده و تبدیل به شخصیتی تلخ میشود. شاید سکون حسابشده رمان نیز به همین دلیل باشد.
توانگر به عمد فضاهایی روایی را در خانه و یا در دل نامهها طراحی میکند و با حذف شهر، دانشگاه و به طور کلی روزمرگی از تنگنایی میگوید که روایت به واسطه دغدغههای شخصیت اصلی برای متن، پیشبینی کرده است. نکته مهم در این است که توانگر سعی دارد تا با ساختن این هارمونی، کلیتی را بیافریند که در آن احساس ناامنی و ترس درونی قهرمانش از دنیای بیرون ظریف ولی آشکار ساخته بشود. سیما به عنوان دانشجوی زبان و ادبیات انگلیسی آنچنان در صورتهای فرضی، عشق کلاسیک خود غرق شده که حتی وجود خود به عنوان زنی در جامعه شهری را فراموش میکند. آن حس ناامنی و ترس از یک سو و کلاسیک دوستی سیما از سویی دیگر باعث میشود تا نامهنویسی و ذات وجودی آن آرامآرام تبدیل به هدف ذهنی این شخصیت شود. سیما که تحرک فوقالعاده نوژان را به حساب لمپنیسم و سرخوشی ابلهانه عامیانه میگذارد، با وسواس و با این احساس که باید «نامه» بنویسد از بودن خود در این متون دفاع میکند. سپیدخوانی داستان به ما میگوید که این شخصیت، قبل از این ماجرا هم زندگی ساکنی داشته است، پس در این جو و فضایی که در زندگی او وجود داشته او با استفاده از نامهنگاری با یک نویسنده، خود را دچار سنتی عاشقانه کرده و از حجمهای رها و گسترههای خستهکنندهای که زندگی او را تشکیل دادهاند جدا میشود. اما او که خود را از اجتماع بیرون کشیده است، نمیتواند از این سنتگرایی کلاسیک به یک نتیجه اخلاقی باشکوه برسد، پس وقتی با نویسنده برخورد میکند رویاهای ذهنی خود را پوچ انگاشته و دچار شوک و یا واکنشی عصبی میشود. در پایان رمان، فضای استعاری با حضور یکی از آشنایان جوان این شخصیت، شکسته و سیما با درکی جدید به رئالیسم پیرامون خود اذعان میکند. او با توجه به روایت داستان، منش برج عاجنشینی شخصیت خود را متزلزل یافته و در مقابل روایت بیرونی تسلیم میشود. شاید نکته مهمی که فرشته توانگر به دنبال خلق آن بوده است، حرکت کند این شخصیت از آن حجمگرایی به سوی رئالیسم تصویری باشد. در واقع فرم داستان در پایان تغییر یافته و ما با چهرهها و آدمهایی رو به رو میشویم که با یک نگاه واقعبین و در یک هویت جمعی به نام جامعه زندگی میکنند. سیما آزرم با درک این واقعیت، به ناگاه دچار خاطره، تغزل و زندن بودن میشود. در پایان باید گفت، رمان گرنیکا به دلیل ساختار خاص خود و حرکتی که از استعاره به سوی رئالیسم دارد یک رمان خاص است. فرشته توانگر در این رمان، وضعیت زنی را به تصویر میکشد که از رویاهایش دست برداشته و دچار رویایی به نام خاطره، دیگری و ... میشود. این رمان کوچک را انتشارات ققنوس منتشر کرده است.