منبع: خبرگزاری مهر
سهشنبه ۹ مهر ۱۳۹۸
......................
به گزارش خبرنگار مهر، رمان «زنی در آینه» توسط ربکا جیمز بهتازگی با ترجمه نسترن ظهیری توسط نشر ققنوس منتشر و راهی بازار نشر شده است. اینکتاب صد و هشتاد و یکمین عنوان «ادبیات جهان» و صد و پنجاه و پنجمین رمانی است که اینناشر چاپ میکند.
نویسنده اینکتاب متولد ۱۹۷۰ در سیدنی است و اینرمانش برای اولینبار در سال ۲۰۱۸ چاپ شده که ترجمه فارسیاش با خرید حق کپیرایت در ایران عرضه میشود.
«زنی در آینه» داستانی مدرن و گوتیک است و نویسندهاش نیز به مطالعه داستانهای ترسناک قدیمی در شبهای بلند زمستان، بیش از هرچیزی علاقه دارد. بنابراین مشخص است که مخاطب اینکتاب بناست یک رمان ترسناک بخواند. رئیس انجمن رماننویسان انگلستان در توصیف این کتاب نوشته است: «آنقدر ترسناک که مو را بر تن سیخ میکند.»
داستان اینرمان بین گذشته (۱۹۴۷) و زمان حال (۲۰۱۸) در رفت و آمد است. در گذشته آلیس میلر که یک مربی سرخانه است در اولین نگاه و مواجهه با وینتربورن، عاشقش میشود. عمارت وینتربورن میتواند پناهگاه آلیس برابر گذشتهاش باشد. شاگردانش با نامهای ادموند و کنستانس دوقلوهای بیمادری هستند که معصوم و خوباند... در زمان حال یعنی ۲۰۱۸ هم زنی جوان به نام راشل حضور دارد که در گذشته، پس از تولد به فرزندخواندگی پذیرفته شده و اطلاعی از اصل و نسب خانوادگیاش ندارد. بههمیندلیل وقتی خبر مرگ یکی از اقوام ناشناسش به او میرسد، با اینامید که گذشته و اسرار خانوادگیاش را کشف کند، راهی کورنوال میشود؛ همانجایی که گذشته در سال ۱۹۴۷ در آن شکل گرفته است.
آلیس در ادامه داستان به شخصیتی به نام وینتربورن میرسد که در مواجهه با هر فرد تازهواردی خود را پنهان میکند ...
عناوین فصلهای اینرمان به ترتیب عبارت است از:
«سرآغاز، کورنوال زمستان سال ۱۸۰۶»، «۱ لندن، سال ۱۹۴۷»، «۲»، «۳ نیویورک، زمان حال»، «۴»، «۵ کورنوال، سال ۱۹۴۷»، «۶»، «۷ نیویورک، زمان حال»، «۸»، «۹ کورنوال، زمان حال»، «۱۰ کورنوال، سال ۱۹۴۷»، «۱۱»، «۱۲ کورنوال، زمان حال»، «۱۳ کورنوال سال ۱۹۴۷»، «۱۴»، «۱۵ کورنوال، زمان حال»، «۱۶ کورنوال، سال ۱۹۴۷»، «۱۷ آلیس، لندن، دسامبر سال ۱۹۴۰»، «۱۸ کورنوال، زمان حال»، «۱۹»، «۲۰ کورنوال، سال ۱۹۴۷»، «۲۱»، «۲۲ کورنوال، زمان حال»، «۲۳ کورنوال، سال ۱۹۴۷»، «۲۴ آلیس، سارِی، نوامبر سال ۱۹۴۰»، «۲۵ کورنوال، زمان حال»، «۲۶»، «۲۷ کورنوال، سال ۱۹۴۷»، «۲۸»، «۲۹ کورنوال، زمان حال»، «۳۰»، «۳۱ کورنوال، سال ۱۹۴۷»، «۳۲»، «۳۳ کورنوال، زمان حال»، «۳۴ کورنوال، سال ۱۹۴۷»، «۳۵ آلیس، وارویک، سال ۱۹۳۶»، «۳۶ لندن، زمان حال»، «۳۷ کورنوال، سال ۱۹۴۷»، «۳۸ کورنوال، زمان حال»، «۳۹ وستوارد، کورنوال، سال ۱۹۴۸»، «۴۰ کورنوال، زمان حال»، «۴۱ دو ماه بعد»، «۴۲» و «بخش پایانی عمارت وینتربورن، کورنوال».
در قسمتی از اینرمان میخوانیم:
ساعت هفت و نیم لباسهایم را عوض میکنم تا برای قرارم با هنری مارش آماده شوم. همین الآنش هم میتوانم داخل رستوران لندوگر را تصور کنم، آتش گرم و دلنشین شومینه و صحبتهای آرامکننده اهالی که دور هم جمع شدهاند، عادی بودن و راحتی را. وینتربورن امروز در نظرم عین شیطانی پلید آمد، سعی میکنم رفتار دوقلوها را از ذهنم بیرون کنم، اما سخت است. در عین حال از اینکه خودم هم از کوره در رفتم آگاهم، هر رازی که به نحوی در خانه در آن شریکم برای خودش توضیحی منطقی دارد، و توضیح آن مرگ دو زن است. باید آرامشم را حفظ کنم. باید حقیقت محض را ببینم. گذراندن عصر با دکتر دقیقا همانچیزی است که نیاز دارم: هنری مهربان و منطقی با آن طبع پزشکی خوبش.
پیش از آنکه پردههای اتاقخوابم را بیندازم از پنجره بیرون را نگاه میکنم که کسی نباشد، نه کاپیتان، نه خانم یَرو، نه تام. احتمالا هرکدام به کارهای عصرگاهی خودشان مشغولاند. قرار گذاشتم که هنری را کنار جاده ببینم، دور از چشم دیگران.
تصویرم را توی شیشه تاریک میبینم، سرخی رژ را بعد از جنگ روی لبهایم ندیده بودم. چشمهایم را میبندم. به یاد میآورم که برای دیدن عشقم چطور آماده میشدم، هیجان و انتظار... لحظهای لبخندش را آنقدر واقعی تجسم میکنم که نفسم بند میآید و باید چشمهایم را باز کنم تا این جادو باطل شود. خیلی دردناک است.
از آن موقع تا حالا با مردهای زیادی قرار نگذاشتهام. حالا که در موردش فکر میکنم میبینم از هفدهسالگی به بعد یک معشوق بیشتر نداشتهام. اشکی از چشمم فرو میافتد. آن روزها رفتهاند. دستم را روی شکمم میگذارم، با تصور پایان دیگری بر آن ماجرا خودآزاری میکنم، پایانی که او نمیمرد، پایانی که همه کنار هم بودیم. آلیس، دست از خیالبافی بردار. آرزو کردن چیزی که امکانپذیر نیست بیمعناست. بیمعنا و دردآور. آنچه اتفاق افتاده، دیگر افتاده.
خودم هم لایقش هستم، مگر نیستم؟
اینکتاب با ۴۵۵ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۵۲ هزار تومان منتشر شده است.