گروه انتشاراتی ققنوس | روایت ادبی از تاریخ:نگاهی به کتاب «درخت پرتقال» اثر «کارلوس فوئنتس»: روزنامه ایران
 

روایت ادبی از تاریخ:نگاهی به کتاب «درخت پرتقال» اثر «کارلوس فوئنتس»: روزنامه ایران

«کارلوس فوئنتس» نویسنده شهیر مکزیکی برای علاقمندان به کتاب، نامی آشناست. کیست که مخاطب جدی  ادبیات داستانی باشد و «آئورا»، «مرگ آرتمیوکروز»، «لائورادیاس»، «گرینگوی پیر»، «سر هیدرا» و «پوست انداختن» را نخوانده و یا دست‌کم نام این کتاب‌ها به گوشش نرسیده باشد. آن فضای جادویی و وهم‌انگیزی که فوئنتس در «آئورا» ساخته است، آن داستان زوال و شکستی که در مرگ «آرتمیوکروز» برایمان روایت می‌کند، آن تصویرسازی بکر از  شجاعت و مواجهه با مرگ به خاطر آرمان، آن اسطوره پردازی پیچیده در پوست انداختن و آن کشاکش با امر سیاسی در «سر هیدرا» و... هر یک از کارهای فوئنتس فضای متفاوتی دارد که تجربه هرکدام از آنها تجربه‌ای خاص، بکر و یگانه است.

فوئنتس نویسنده‌ای چپگرا و به مفهوم عمیق کلمه سیاسی بود. او از نزدیک دستی بر آتش سیاست داشت و به مدت دو دهه سفیر مکزیک در کشورهای مختلف(و بیشتر در کشورهای اروپایی) بود. به خاطر همین رویدادهای دنیای امروز و جهان سیاست به گونه‌ای کاملاً ملموس در داستان‌هایش جاری‌اند؛ گرچه این یکی از وجوه کار او بود. فوئنتس با سبک ویژه‌ای که داشت توانست به ادبیات معاصر مکزیک جان تازه‌ای ببخشد و در کنار نویسندگان بزرگ اسپانیایی زبان، مثل مارکز و بارگاس یوسا قرار گیرد. او در عمده کارهای خود، با دستمایه قرار دادن تم‌هایی چون عشق و مرگ، در حقیقت تاریخ سرزمین خود، مکزیک، را روایت می‌کند. این جمله درباره  فوئنتس بسیار معروف است که« او  در آثار خودش دوباره «مکزیک» را خلق کرده است». این گفته، شاید رگه‌هایی از اغراق در خود داشته باشد، اما بی‌گمان، حقیقتی را در درون خود دارد که مطلقاً نمی‌توان آن را انکار کرد.

 فوئنتس معتقد بود آهنگ زندگی اکثر مکزیکی‌ها با مشکلات، خشونت و نارضایتی دائمی از وضعیت ‌شان آمیخته است و او می‌خواهد در این آوای نحیفی که مکزیکی‌ها سر می‌دهند، قدرتی دیگرباره بدمد.

از سوی دیگر، در جایی اذعان کرده است که همگی آثارش درباره «ترس» هستند: «احساس جهانی ترس از این‌که چه کسی از در وارد می‌شود، چه کسی ما را دوست دارد، چه کسی ما را دوست ندارد، چه کسی را دوست داریم و خلاصه چگونه به اشتیاق‌مان می‌رسیم.»

در هر حال او 84 سال زیست. نخستین رمانش با نام «جایی که هوا صاف است» را در 29 سالگی منتشر کرد و آخرین رمان او نیز  با عنوان«ولاد» هنگامی به چاپ رسید که چند ماهی از مرگش می‌گذشت.

از این نویسنده بزرگ مکزیکی کتاب‌های زیادی به فارسی ترجمه شده که هر یک ارزش چند بار خوانده شدن را دارد. «درخت پرتقال» یکی  دیگر از کتاب‌های این نویسنده است که به تازگی با ترجمه «علی‌اکبر فلاحی» از سوی انتشارات «ققنوس» چاپ و روانه بازار کتاب شده است. فوئنتس در این اثر اختلاط عناصر تاریخی و در هم تنیدگی زمان را به همین نسبت ترسیم می‌کند تا درکی جامع از لحظات گذرای تاریخ را برای خواننده اش به ارمغان آورد. او عناصر تاریخ مورد علاقه‌اش را با ذوق و هنر خود در هم می‌آمیزد تا روایتی ادبی از تاریخ ارائه دهد.

ثبت نظر درباره این نقد
عضویت در خبرنامه