.....................
خبرگزاری ایبنا
سه شنبه 30 خرداد 1402
.....................
به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، هانزن در این کتاب روایتگر مهاجرت و جنگ است و داستان ورا اکهوف زنی 65 ساله را روایت میکند که از پنج سالگی همراه مادرش از پروس شرقی به روستای آلتسلند مهاجرت کرده است. ورا که با گذشت 60 سال هنوز در روستا احساس غریبگی میکند، حالا باید در خانهاش میزبان دو مهاجر دیگر باشد، کسانی که این بار نه از جنگ بلکه از زندگی شهری به روستا پناه آوردهاند. خواهرزادهاش آن، با پسر کوچکش از محله شیک هامبورگ آلمان به آنجا آمده است. ورا و آن، تصور میکنند که با یکدیگر غریبه هستند اما اشتراکهای آنها بسیار بیشتر از آن چیزی است که فکر میکنند.
خانه به مفهوم جایی برای ماندن، جایی برای تعلق داشتن و جایی برای ریشه گرفتن؛ خانهای در روستایی با نام آلتس لاند که به مامنی برای بیخانمانان تبدیل میشود؛ اول برای یک کودک و مادرش که از جنگ به آنجا گریختهاند و دههها بعد برای زن جوانی با کودک خردسالش که از زندگی شلوغ کلان شهر هامبورگ به آن خانه پناه بردهاند.
این اثر که نخستین رمان پرفروش هانزن محسوب میشود، با یک خط داستانی غیرخطی روایت میشود و استعداد چشمگیر نویسنده در شخصیتپردازی و دیالوگنویسی را به نمایش میگذارد؛ استعدادی که موجب شده نویسنده عواطف انسانی را با چاشنی طنز به گونهای بیان کند که مخاطب مدتها پس از اتمام مطالعه کتاب، نتواند شخصیتها را به فراموشی بسپارد.
هانزن با این کتاب، جوایزی از جمله جایزه کتاب برگزیره کتابفروشان مستقل و جایزه ادبییوزدوم را کسب کرده و تاکنون دو رمان دیگر به نامهای ساعت ظهر و دریا نیز از وی منتشر شده است.
در بخشی از کتاب میخوانیم: «دو زن با دو فنجان قهوه، همیشه همینطور شروع میشود؛ بازکردن سفره دل برای هم و درددل کردن پشت میز آشپزخانه، از هر دری سخن گفتن، از همهچیز و هیچچیز، از بچهها، از کار و از مردها، زندگی من، زندگی تو. گفتگوهایی همچون معامله کالا به کالا. تو رازی از خودت به من میگویی و من پیش تو چیزی اعتراف میکنم تو مرا دلداری میدهی و من تحسینت میکنم.»
انتشارات ققنوس این رمان را با ترجمه فاطمه اتراکی در 288 صفحه به قیمت 180 هزار تومان منتشر و روانه بازار کتاب کرده است.