« مرد مثل جنازه مومیایی شدهای که از کف دریا بیرونش آورده باشند ، گوشه اتاق مچاله شده بود و گریه میکرد . نمیدانست از تهیشدن است که گریه میکند یا از درد . یکباره ته دلش خالی میشد و گریه میآمد و میآمد ، بدنش را کرخ میکرد ، یخ میکرد و مزه تلخ دهنش او را آزار میداد . انگار در ساحل دریایی کف کرده ایستاده که همه ماهیهاش مُرده و گندیدهاند و باد بوی نعش را شلاقکش میآورد توی سینیاش و او چارهای ندارد جز نفش کشیدن . » عباس معروفی اینبار در « ذوبشده » داستان نویسندهای را بازگو میکند که در شرایطی سخت ناچار به قصهپردازی شده و آنگاه در قصههای خودش گم میشود . داستانی که به قول خودش 26 سال دیر به دست خوانندگانش رسیده است ! معروفی پیش از این رمانهای مطرحی چون « سمفونی مردگان » ، « سال بلوا » ، « پیکر فرهاد » و مجموعه داستانهای کوتاه « دریاروندگان جزیره آبیتر » را نوشته است . تسلطش بر شیوههای مدرن داستاننویسی و شناختی که از تاریخ و اسطوره دارد وی را در زمره پرمخاطبترین نویسندگان ایرانی قرار داده است .