گروه انتشاراتی ققنوس | در جستجوی حکمت قرون و اعصار یادداشتی کوتاه پیرامون رویکرد آلن دوباتن به فلسفه
 

در جستجوی حکمت قرون و اعصار یادداشتی کوتاه پیرامون رویکرد آلن دوباتن به فلسفه

روزنامه همشهری

وقتی از فلسفه صحبت می‌شود عموم مردم با این سوال ذهن را درگیر می‌کنند که اساسا چرا باید فلسفه خواند؟ فلسفه دانستن چه سودی برای انسان می‌تواند داشته باشد؟ و ... و آیا جز این است که در آغاز فلسفه خواندن سوالهایی به ذهن خطور می‌کند که هیچ پاسخی ندارند وقتی که به یکی از این سوالات بی‌پاسخ جوابی پیدا می‌شود هزاران پرسش دیگر چهره تهدیدآمیز خود را نمایان می‌کنند و اغلب مردم علاوه بر آغاز این بحث به این نتیجه تهدیدآمیز می‌رسند که اساسا کسی که فلسفه‌ورزی می‌کند ممکن است در کلام به حل مشکلات سوبژکتیو بپردازد اما در واقع حتی از شستن پیراهن خود یا پختن غذایی ساده عاجز است. شاید ذکر این نکته خالی از لطف نباشد که عموماً به علت بی‌ربط بودن موضوعات طرح شده با همدیگر حق با این نظر است، اما نباید فراموش کرد که فلسفه اندیشیدن و به کارگیری این طرز تفکر خاص در زندگی است و نه چیز دیگر و به تعبیری به قول سقراط، زندگی بررسی نشده ارزش زیستن ندارد. برای هر موضوع و فعالیتی فلسفه‌ای وجود دارد که هدفش روشن کردن مفاهیم و مدل‌هایی است که طبعاً در آن رشته به کار می‌روند و همچنین بحث درباره هدف‌ها و روش‌های آن و شکل خاص استدلال و شواهد و شیوه‌های مناسب هر رشته با پذیرفتن این اصل کلی شاید بتوان به کنه یک حقیقت فلسفی رسید که اساسا فلسفه تلاش می‌کند تا معنایی به زندگی انسان درگیر با پیرامونش دهد؛ معنایی که بتواند رهیافت‌ها و رویکردهای مناسبی را پیش پای انسان در مقابل مشکلاتش بگذارد. 
با همه این تفاسیر اغلب متفکران غرب معتقدند که ساده سازی مفاهیم فلسفی از شأن فلسفی آن مفاهیم خواهد کاست این در حالی است که آلن دوباتن در کتاب «تسلی‌بخشی‌های فلسفه» نظری جز این دارد. 
آلن دوباتن را با آثار معروفی که درباره عشق و مارسل پروست (نویسنده مدرن فرانسوی) نوشته می‌شناسد؛ کتابهای او در اروپا و آمریکا خوانندگان فراوانی دارد و «تسلی‌بخشی‌های فلسفه» یکی از آخرین آثار اوست که تاکنون 300 هزار نسخه از آن به فروش رسیده است. 
عموماً منتقدان دوباتن از او انتقاد می‌کنند که با ساده‌سازی آثار نویسندگان و متفکران بزرگ به آنها خیانت می‌کند اما به باور راقم این سطور، تمام اینها نوعی فضل‌فروشی ساده‌انگارانه است. در جهانی که چندان فلسفه را جدی نمی‌گیرد و بر زبان راندن کلمه «فلسفه» می‌تواند چشم‌ها را خیره سازد نگارش چنین کتابی را باید نوعی حادثه تلقی کرد. نوشتن کتابی که می‌گوید فلسفه را می‌توان به زندگی واقعی مرتبط ساخت، اعجاب آمد است. 
به نظر دوباتن درست همانطور که در هنگام بیماری جسمانی به پزشک مراجعه می‌کنیم، در هنگام امراض روانی نیز باید به سراغ فیلسوف برویم. 
اغلب افراد یا تمایل و یا فرصت مطالعه فیلسوفان بزرگ را ندارند و آثار دوباتن نه تنها مقدمه‌ای بر جهان فلسفه که مشوقی است برای مطالعات فلسفی عمیق‌تر. او از «سقراط»، «اپیکور»، «سنکا»، «مونتنی»، «شوپنهاور» و «نیچه» کمک می‌گیرد تا عدم محبوبیت، بی‌پولی، ناکامی، ناکارایی، شکست عشقی و سختی‌های زندگی ما را درمان کند. سبک نگارش او چنان جذاب است که گویی خود را در آینه می‌بینیم. ما در آثار دوباتن خود را بازمی‌شناسیم و احساس مشترکی را تجربه می‌کنیم و در نتیجه از تنهایی ما کاسته می‌شود. 
او نشان می‌دهد که فیلسوفان بزرگ چگونه در زندگی شخصی‌اش به وی کمک کرده‌اند و اساسا زندگی فیلسوفان بزرگ چگونه در آثار آنها انعکاس یافته است. 
دوباتن به ترتیب تقدم و تاخر زمانی به این شش فیلسوف می‌پردازد و طبعاً با شروع بحث با سقراط دلیل روشنی برای تسلی‌بخشی فلسفه در عدم محبوبیت می‌آورد. 
سقراط به این دلیل به مرگ محکوم شد که با سوالات همیشگی خود درباره باورهای متعارف «شجاعت چیست؟» «انسان با فضیلت کیست؟» و ... مردم آتن می‌آزرد او مرگ را به تبری از پیرون فرمان خود ترجیح داد. به عقیده او آدمی باید در مفروضات رایج تردید کند و آنها را به بوته نقد بکشد. اگر این مفروضات از این آزمون سربلند بیرون نیایند. در این صورت حق داریم نظری مخالف با عامه مردم اختیار کنیم هر چند این امر به عدم محبوبیت ما می‌انجامد اما آنچه مهم است نه محبوبیت بلکه زیستن در حقیقت و برای حقیقت است. 
«اپیکور» را به اشتباه، فیلسوف لذت‌طلبی دانسته‌اند، حال آن که چنین نیست. به اعتقاد دوباتن اپیکور به ما می‌آموزد که برای خوشبختی به چه چیزهایی نیاز داریم. فهرست ضروریمان یا لوازم خوشبختی ما عبارتند از: دوستان، آزادی، ذهن‌ فعال و پول کافی برای امرار معاش در سطح ارضاء نیازهای ضروری از قبیل خوراک، پوشاک، مسکن و نه بیش از آن. دیگر نیازها نه مطلوبند و نه ضروری، به باور اپیکور ثروتمندی که دوستی ندارد، اصلاً خوشبخت نیست. 
آلن دوباتن به ما یاد می‌دهد که هر چه از زندگی انتظار کمتری داشته باشیم کمتر ناکام می‌شویم او در زندگی با مصائب گوناگونی رو به رو شد: زلزله‌ای ویرانگر، ابتلا به یک بیماری هولناک، سلطنت نرون و کالیگون و ... اما هیچ یک از اینها سبب نشد احساس ناکامی کند زیرا از فورچون یا تقدیر انتظار هر امری را داشت. 
مونتنی معتقد است که دلیل سرمست شدن از غرور کاذب این است که ناتوانی‌ها فراموش می‌شوند. او خرد و حکمت را برتر از دانش و علم می شمارد و میل به مطالعه کتابهای غیرقابل فهم و دوستی با اشخاص پیچیده و درون‌گرا را خوار می‌شمارد به باور او هدف از مطالعه حکیم شدن است نه فاضل شدن. او عقیده دارد که ناکارآمدی ما اصل بی‌حکمتی است تا نادانی. 
شوپنهاور عقیده داشت ما مجذوب افرادی می‌شویم که کاملاً با ما متفاوت هستند زیرا در خفا به دنبال والدی برای فرزندان خود می‌گردیم و به کسی احتیاج داریم که نقایص ما را تکمیل کند. وقتی در خواستگاری از شخصی او دست رد بر سینه شما می‌زند نباید از او نارحت شد چرا که به طور ناخودآگاه بنا به ذائقه ذاتی بشر، یعنی اراده معطوف به حیات عمل می‌کند. 
حتما او ما را مکمل نقایص خود و بنابراین والد مناسبی برای فرزندش ندانسته نه این که از ما متنفر باشد. باید میان عشق و اراده معطوف به حیات تمایز گذاریم. از نیچه می‌آموزیم که نابرده رنج، گنج میسر نمی‌شود و فقط با تحمل شکست است که می‌توان به سرافرازی رسید. 
نیچه برای دوستانش آرزوی رنج و بلا می‌کند زیرا به باور او می‌توان اشک‌ها را به معرفت تبدیل کرد. کوهنوردی بسیار دشوار و سخت است ولی آن که هوای خنک بلندا در سر دارد این رنج را به جان می‌خرد تا از فراز قلل معرفت به عالم انسانی نظر کند. آن که در پای کوه می‌ماند نه رنج می برد و نه لذت ارتفاع را درک می‌کند. 
پانزده قرن قبل یک فیلسوف رومی به نام بوئیتوس که در زندان به انتظار اعدام خود نشسته بود زنی شبح‌آسا را دید که تجسم روح فلسفه بود و به کمک او توانست بر تالمات زندان و مرگ غلبه کند. این مربی روحانی او را به تامل در باب تسلی‌بخش بودن فلسفه وا داشت. آلن دوباتن، بی آن که از بوئیتوس نام برد در مسیر او گام نهاده است. 
بی‌تردید خواندن کتاب دوباتن با ترجمه دقیق و خوشفکرانه عرفان ثابتی رویکرد عموم را نسبت به غامض بودن مباحث فلسفی و ... کاهش خواهد داد. 
پانوشت: 
1- تسلی‌بخشی‌های فلسفه؛ آلن دوباتن؛ ترجمه عرفان ثابتی؛ ققنوس 1383 

 

 

ثبت نظر درباره این نقد
عضویت در خبرنامه