گروه انتشاراتی ققنوس | خاطرات پس از مرگ خانم نویسنده:یادداشتی بر آثار داستانی بلقیس سلیمانی به خاطر انتشار «پسری که مرا دوست داشت»: شرق
 

خاطرات پس از مرگ خانم نویسنده:یادداشتی بر آثار داستانی بلقیس سلیمانی به خاطر انتشار «پسری که مرا دوست داشت»: شرق

متن اغلب منتقدانی که پیرامون آثار داستانی بلقیس سلیمانی نوشته اند، متفق القول اند که نویسنده با حضور دیرهنگام اش در عرصه قصه نویسی ضرر کرده است. سلیمانی متولد سال 1342 نخستین اثر داستانی اش، رمان بازی آخر بانو را در سال 1384 چاپ کرد. یعنی در چهارمین دهه زندگی. پس این مساله که نویسنده دیر به جمع قصه نویس ها پیوسته، بیراه نیست اما اینکه این تاخیر ضرر و زیانی هم در پی داشته، به نظر درست نمی آید. 
نباید فراموش کنیم که بلقیس سلیمانی تا پیش از چاپ رمان بازی آخر بانو در عرصه ادبیات و در واقع نقد، چهره ای کاملامتعهد داشت. در محافل و جلسات ادبی متعهد ها شرکت می کرد ولی نام اش در نشریه های روشنفکری برده نمی شد و اگر هم نامی از او برده می شد، کم و کیفش اصلاو ابدا مثل حالانبود. در واقع بلقیس سلیمانی تا پیش از چاپ نخستین اثرش از اعضای ثابت جریان ادبیات متعهد پس از انقلاب اسلامی به حساب می آمد اما خانم نویسنده به محض چاپ بازی آخر بانو با سخت گیری ها و سهل گیری هایی از طرف دو جریان متعهد و روشنفکر به بازی دیگری فراخوانده شد و در واقع بازی دوم خودش را آغاز کرد. بازی ای که برای متعهد ها ناخوشایند بود و برای روشنفکرها خوشایند. یعنی همان اتفاقی که برای احمد دهقان یا مجید قیصری پیش آمد. از طرف دیگر حتما به یاد داریم کیفیت آثار تولید شده به وسیله نویسندگان و هنرمندان جریان متعهد را به خصوص در سال های اول انقلاب. اگر کسی آثار داستانی احساسی ضعیف آرمانی و شعاری نویسندگان این جریان را نخوانده باشد، بعید می دانم آثار سینمایی این جریان را ندیده باشد و این مساله با مراجعه به آثار تولید شده این جریان قابل مشاهده است. بنابراین بلقیس سلیمانی در سال های پیش از بازی آخر بانو، قلم به دستی است با چارچوب فکری متعهد که فعالیت رشد و بالیدنش را در همین بستر شروع کرده، در همین بستر ادامه داده و بنابراین به آن مدیون است. بستری که ادبیات و هنری ضعیف را تولید می کرد. (فعلاکاری به بعد از بازی آخر بانو نداریم) 
و حالاسوال اصلی را دوباره مطرح می کنیم: 
آیا بلقیس سلیمانی با تاخیری که در قصه نویسی اش پیش آمده، دچار ضرر شده است؟ 
به نظر نه تنها سلیمانی ضرر نکرده که اصلامی توان این تاخیر را جزو شانس های زندگی ادبی او به حساب آورد. چه شانسی بزرگتر از اینکه نویسنده اگر سال ها قبل شروع به چاپ قصه هایش می کرد، چیزهایی را می نوشت که حالادر آثار خود به خصوص رمان هایش آنها را به شدت نقد و نفی می کند؟ مگر نه اینکه سلیمانی در آن سال ها در اتمسفری نفس می کشید که مملو بود از شعار احساس آرمان و... . مگر نه اینکه نویسنده همراه با کسانی ادبیات را شروع کرد و همدوش کسانی دست به قلم برد که اگر می خواستند واقعیت را بنویسند، مثلاجانفشانی شهید بزرگ حسین فهمیده یا قهرمانی بزرگمردی چون شهید محمد جهان آرا طوری می نوشتند که خواننده از فرط سانتی مانتالیسم به جای روبه رو شدن با یک عظمت دچار ملال می شد. پس سلیمانی نه تنها ضرر نکرده که اصلاشانس هم آورده. چه بسا او همان سال ها می نوشت و پشت سرش به جای بازی آخر بانو چند اثر فراموش شدنی و شعاری باقی می گذاشت. 
اما شانس سلیمانی اصلادر روی خوش نشان دادن روشنفکرها به آثارش نیست، هر چند با چاپ آثاری چون بازی آخر بانو، خاله بازی و به هادس خوش آمدید، خواه ناخواه توانسته دل روشنفکرها را نیز به دست آورد، بلکه خوش اقبالی نویسنده در این است که توانسته با مراجعه به زندگی شخصی و تجربه های منحصر به فرد خود و با دور شدن از دغدغه های هنرمندان متعهد قصه های خودش را بنویسد. (یادآوری می کنم که آثار نویسنده از جمله رمان هایش و به خصوص بازی آخر بانو دقیقا بر اساس زندگی واقعی و تجربه های شخصی او نوشته شده به طوری که می توان آن را یک اتوبیوگرافی مستند آمیخته به خیال دانست یا در مورد موتیف مرگ در آثار این نویسنده باید دانست که نویسنده به گفته خودش مرگ را به شکل خاصی و با همه وجود تجربه کرده است[نوار مصاحبه، آرشیو شخصی]). نوشتن فارغ از جریان ها، مُد ها و شعارهای موجود در یک فضای ادبی مطمئنا آرزوی هر نویسنده ای است. بلقیس سلیمانی تا به حال سه رمان بازی آخر بانو (1384، ققنوس)، خاله بازی (ققنوس، 1387) [که ظاهرا این دو اثر دو مجلد از سه گانه ای است که عنوان مجلد سوم آن نارسیده ترنج است]و به هادس خوش آمدید (چشمه 1388) و دو مجموعه داستان بازی عروس و داماد (چشمه 1386) و پسری که مرا دوست داشت (ققنوس 1389) را نوشته که اثر اخیر آخرین و تازه ترین اثر داستانی او است. در یک کلام بلقیس سلیمانی یک رمان نویس موفق است و نه یک کوتاه نویس موفق. دو مجموعه داستان نویسنده یعنی بازی عروس و داماد و پسری که مرا دوست داشت، صرفا وقت خواننده را تلف می کند. شاید سرجمع در این دو مجموعه داستان که روی هم شامل 106 داستان خیلی کوتاه است، یکی دو داستان قابل توجه دیده شود. داستان های این دو مجموعه موضوع های متنوعی دارد با حجم هایی از یک پاراگراف تا سه، چهار صفحه. این دو کتاب هر چند برخاسته از اضطراب ها و نگرانی های قابل احترام نویسنده هستند اما آثاری شکست خورده اند. چرا که به ضرس قاطع می توان گفت نه تنها هیچ گونه خاستگاه ادبی، فلسفی، اجتماعی، سیاسی... ندارند، بلکه تنها بر پایه یک مد ادبی کاملاغلط نوشته شده اند. خاطرمان باشد زمانی ادبیات چپ مد بود و بعد مثل سارتر فکر کردن و زمانی مثل گلشیری نوشتن و شبیه براهنی سرودن و بعد تئوری های دریدا در شعر و داستان پیاده شد و الی آخر. کوتاه نویسی هم یک مد ادبی است. مینی مالیسم، فلش یا دیگر زیر مجموعه های متنوع کوتاه نویسی که فقط زرق و برق و کج فهمی هایش نصیب ما شده، یکی از بختک های حال حاضر ادبیات ماست. اینکه عده زیادی می گویند«چون ما در حال توسعه هستیم، چون جهان حالاجهان دیجیتال است، چون همه چیز ماشینی و سریع و فرصت ها محدود شده، پس دیگر زمانی برای مطالعه و نوشتن باقی نمی ماند و بنابراین ما حرف هایمان را در یک پاراگراف می نویسیم تا فلان و بهمان شود» هیچ خاستگاه عقلانی و قابل توجیهی ندارد و چیزی جز توهم نیست. پاسخ به این افراد فقط یک کلام است: اگر وقت خواندن ندارید، نخوانید و اگر وقت نوشتن ندارید، ننویسید. چرا ناتوانی هایمان را باید از طریق ادبیات فرافکنی کنیم. نوشتن یک قصه مینی مال همان قدر سخت است که سرودن یک هایکو و خواندن یک داستان مینی مال همان قدر زمان نیاز دارد که خواندن یک شعر هایکو. آیا چون شعر هایکو کوتاه است باید سرودنش 10 ثانیه وقت بگیرد و خواندنش دو ثانیه؟ اگر قرار باشد پشت میز کارمان در صدا و سیما بنشینیم و تند تند داستان های مثلامینی مال بنویسیم، این می شود تخلیه روح و فرار از اضطراب ها و یک جور بساز و بفروش نه نویسندگی. 
اما اگر قرار بر تاثیر گذاری و ماندگاری باشد، نویسنده باید به رمان های اش امید ببندد. هر سه رمان نویسنده در بستری تاریخی، سیاسی و اجتماعی شکل می گیرند. یعنی سال های 60 بعد از انقلاب اسلامی و زمان جنگ که اتفاق ها تا زمان حال حاضر جلو می آیند. در این رمان هاست که نویسنده توانسته به خوبی اوج بگیرد و دغدغه هایش را فارغ از دغدغه های بستر متعهد بیان کند و با نگاهی خاص به توصیف و انتقاد از برخی مسایل بپردازد. سلیمانی با نخستین رمان خود بازی آخر بانو یعنی در همان گام اول خودش را تثبیت کرد و نشان داد چه در ساختار و چه در محتوا حرف ها برای گفتن دارد. بازی آخر بانو با ساختاری شکیل و قابل توجه در صدر آثار سلیمانی نام او را بر سر زبان ها انداخت و همین رمان بود که باعث شد متعهد ها از او دلخور شوند و روشنفکرها او را تحسین کنند. دو رمان بعدی نویسنده نیز در همین راستا و با همان دغدغه ها نوشته شدند، هر چند نتوانستند موفقیت بازی آخر بانو را تکرار کنند اما در تار و پود خود نشان از نویسنده ای آگاه به فن رمان نویسی دارند. بازی آخر بانو نه تنها بهترین رمان نویسنده که بهترین اثر او است. خاله بازی همانطور که از نام اش و طرح جلد اکلیلی و عوامانه اش پیداست، محتوایی «خاله بازی»گرایانه دارد و در آن بیشتر می توان دغدغه های زنانه سلیمانی، از نوع کلیشه ای و زردشان را سراغ گرفت. هر چند نویسنده سعی دارد از دل این خاله بازی ها نیز تولید مفهوم کند. به هادس خوش آمدید، نیز رمانی است با اسمی کاملابی ربط که یک پله از بازی آخر بانو پایین تر و یک پله از خاله بازی بالاتر است. 
شاید بزرگ ترین ایرادی که می توان در رمان های سلیمانی و نویسندگی او مشاهده کرد، تکرار یک تیپ شخصیتی خاص است که خواننده را به یاد ادبیات های تبلیغاتی و حزبی می اندازد. در رمان های سلیمانی همواره شاهد حضور کلان و تاثیر گذار دختری روستایی هستیم که خواننده پر و پا قرص ادبیات و تاریخ و فلسفه است. از همان دختر های همه فن حریف و همه چیزدانی که در حال دوشیدن شیر گاو هگل می خواند. این تیپ شخصیتی ملال انگیز و فوق العاده کلیشه ای که بیشتر در ادبیات های حزبی متعهد و تبلیغاتی کاربرد دارد، می تواند ارثیه ای باشد از طرف ادبیات و هنر متعهد به ادبیات و ذهن سلیمانی. شاید هم نویسنده نتوانسته از زیر بار سنگین واقعیت زندگی شخصی اش بیرون بیاید. این تیپ شخصیتی شاید یک بار آن هم در بازی آخر بانو با آن شکل و محتوای خاص قابل هضم باشد اما تکرار آن در دو رمان دیگر نویسنده و چه بسا در رمان های بعدی او یکی از آسیب های جدی ادبیات او است. آسیبی که باعث می شود، بگوییم سلیمانی رمان نویسی است خوب اما فوق العاده بد سلیقه. 
*عنوان یادداشت برگرفته از رمانی اثر ماشادو دآسیس ترجمه عبدالله کوثری. 
ثبت نظر درباره این نقد
عضویت در خبرنامه