
تخیل شیره جان داستان است و فانوس راه نویسنده در هزارتوی ادبیات. با مروری بر آثار این نویسنده معاصر میتوان روند رو به رشد تخیل را در مجموعه هایش و بخصوص در این اثر متاخر او به وضوح مشاهده کرد. واقعگرایی فرم غالب بر داستانهای پیشین اوست. واقعیتهای عریانی که نویسنده از فضاهای کارگری و حس و حال کارمندی پیش رویمان به نمایش میگذارد میگزدمان و گاهی نفس را در سینه هامان حبس میکند. اما در مجموعه «قطار در حال حرکت است» نویسنده ما را به دنیای فانتزی و خیال میبرد. در داستان «خانه کوچک حشره» حشرهای در مغز زنی زندگی میکند. پیرنگ داستان بر رفتارهای حشره درارتباط با زن و دنیای پیرامونش بنا شده است.زن ِ داستان، رفتارهای عوامفریبانه را تاب نمیآورد همچون حشره درون مغزش: داستان حشره در حقیقت داستان نسل بشر است در چنبره زندگی صنعتی، عادتهای روزمرگی و دور شدن از هویت انسانی خویش. اوضاع پیرامونش دگرگون شده است. چیزی از درون او را میخورد. همچنانکه حشره مغز زن را. در داستان دیگر این مجموعه: «قطار در حال حرکت است» مسافران قطار توهم حرکت آن را دارند: ص24: مسئول قطار به چند مرد آبی پوش اشاره کرد که با کیف ابزار نزدیک میشدند. یکیشان گفت: «به این زودی قطار راه نمیافتد....مردی که چرت میزد گفت: اگه واقعا قطار واستاده، پس چرا داره حرکت میکنه؟ داستان قطار در حال حرکت است داستان سرگشتگی آدمهاست. آنها که با عادتها خود را میفریبند. زندگی را عادت کردهاند. واقعیت پیش رویشان را باور ندارند: ص 25: تکلیف بیتکلیف! ما هیچ تعهدی نداریم به کسی. قطار خرابه!... زن و مردها از کوپههایشان بیرون آمده بودند و به هم اشاره میکردند که پیاده نشوید. این قدر بنشینید که براتون قطار پیدا کنن. نویسنده با زیرکی مرز بین واقعیت و خیال را در مینوردد تا به ما گوشزد کند شاید قطار زندگی نیز توهمی بیش نیست:
ص 26: به جاده نگاه کردم. تا چشم کار میکرد سفیدی برف بود...مرد موسفید صدایم زد: برگرد! این جا یک سرپناهی داری! قطار داره حرکت میکنه!
در داستان زمان در تبعید نیز با فضاهای سورئال روبهرو هستیم. فضایی رویاگونه در ذهن شخصیت داستان دور میزند.