گروه انتشاراتی ققنوس | حاکمان رایش، محکومان نورنبرگ: نگاهی به کتاب محاکمات نورنبرگ: بیسن ساله ها
 

حاکمان رایش، محکومان نورنبرگ: نگاهی به کتاب محاکمات نورنبرگ: بیسن ساله ها

مجله 20 ساله‌ها

تاریخ همواره محل تامل و تردید است. هر چند وقوع یک پدیده صرف نظر از رخداد آن در یک مقطع تاریخی، پیرامون خود حرف و حدیث های فراوان به بار می آورد، ولی هیچگاه نمی توان منکر وقوع آن پدیده شد. تفسیر و تحلیل در تاریخ همواره مخالفان و موافقانی داشته و همین رویه منجر به وقوع تقسیم بندی انواع تاریخ به تاریخ نقلی و تاریخ تحلیلی گردیده است. به یک واقعه تاریخی از چند منظر می توان نگریست. نخست انگیزه های به وجود آمدن آن پدیده مورد نظر محقق می شود و آن گاه روایت تاریخ آغاز می شود. این مقدمه کوتاه ، مدخل ورود به دنیای کتاب کوچک و کم حجم اما خواندنی محاکمات نورنبرگ، نوشته جان داونپورت با ترجمه مهدی حقیقت خواه است. هر چند کتاب حاضر دریچه ای است برای ورود به یک رخداد تاریخی و توسط نویسنده ای نوشته شده که چه بسا خود از میراث داران کسانی باشد که بعدها تحت عنوان نظم جدید سعی بر آن داشتند جهان را آن گونه که خود می خواهند بسازند، اما ذکر این نکته حائز اهمیت است که گفتن و نوشتن از واقعه جنگ جهانی دم هیچگاه کهنه نمی شود. چراکه این اتفاق سرنوشت بشریت را به گونه ای رقم زد که دسته بندی‌های قومی، سیاسی و حتی جهانی از دل آن رویید. این جنگ، جغرافیای جدیدی را به وجود آورد و در پی آن باعث پیدایش منازعاتی بین دو قطب قدرتمند جهان یعنی کمونیسم و امپریالیسم جهانی شد.
این رویداد بعدها به  "جنگ سرد" معروف شد. کمونیست ها از یکسو دایره حاکمیت خود را در اروپا گسترش دادند و امپریالیست ها در دفاع از حاکمیت سرمایه از سوی دیگر، دیوارهای آهنین را در مقابل این هجوم بی رویه برپا داشتند. اما قبل از همه این رویدادها، نقطه اشتراک " سرمایه و کار"  وجود دادگاهی بود برای محاکمه سران نازی! هر چند مهره های اصلی حکومت هیتلر قبل از به صدا درآمدن ناقوس مرگ نازیسم یا گریختند و یا خودکشی را به اسارت ترجیح دادند. این محاکمه، محاکمه ای تاریخی بود که در رویدادهای بعد  از جنگ جایگاه ویژه‌ای برای خود به دست آورد. از ماه اوت 1945 تا سپتامبر 1946 در شهر نورنبرگ دادگاهی تشکیل شد که وظیفه اصلی آن رسیدگی به جنایات گروهی از سران آلمان نازی در قبال بشریت بود. متفقین  در برابر اصرار روس ها تن به تشکیل این دادگاه دادند. وینستون چرچیل ، نیازی به محاکمه یا دادگاه نمی دید. به نظر او هر کس که به هیتلر کمک کرده بود باید بی درنگ اعدام می شد. فرانکلین دی روزولت رئیس جمهور آمریکا هم موافق این نظر بود که رهبران نازی بدون هیچ گونه معطلی نابود شوند. اما در این میان روس ها طرفدار ایده محاکمات علنی بودند. نمایندگان استالین خواستار آن بودند که بدون محاکمه علنی هیچ اعدامی نباید صورت گیرد. لازم است قبل از بررسی محاکمات انجام شده در این شهر تاریخی مروری گذرا داشته باشیم به شرایط به قدرت رسیدن نازی ها در آلمان.
 
 
آدولف هیتلر در قدرت 
هیتلر که از سال 1933 در آلمان قدرت گرفته بود، در پی شیوع افکار شوونیستی و ایده کمبود فضای جغرافیایی – حیاتی برای آلمان ها و متهم کردن یهودی ها به عنوان نژاد پرست به تدریج مشغول مجهز کردن ماشین جنگی آلمان ها بود. این سرجوخه جنگ جهانی اول که وظیفه اش پیام رسانی در ستاد فرماندهی آلمان ها بود، در آن زمان در پشت جبهه، پیام ها را جابجا می کرد. بسیاری از همکارانش او را فردی می دانستند که بیش از حد مشتاق راضی کردن مافوق های خودش  است. او در سال 1919 و در سن 30 سالگی به حزب نازی پیوست و با سخنرانی های پرشور و پرحرارتی که می کرد، تبحر خود را در مجاب کردن شنوندگانش نشان داد. هیتلر سخنوری توانا بود که می توانست احساسات مردم معمولی آلمان را برانگیزد. او می گوید: «من 30 دقیقه صحبت کردم و آنچه پیش از آن صرفاً در درونم احساس می کردم بدون آن که به هیچ وجه آن را بشناسم، اینک عملاً به اثبات رسید.» هیتلر حزب نازی را تجدید سازمان داد و آن را مانند یک دولت در سایه بنیاد نهاد. آن ها (نازی ها) که کماکان در پی نقشه کشیدن برای فرمانروایی بر کل آلمان بودند با تشکل های ویژه خود ساخته، گام های موثری برای تصاحب قدرت برمی داشتند. رکود جهانی اقتصاد در سال 1929  به ویژه به آلمان ضربه سختی وارد کرد. انفعال در اقتصاد آلمان به واسطه وابسته بودن بیش از حد به وام های آمریکا (که خود درگیر بحران 1929  بود) این فرصت را در اختیار هیتلر و طرفدارانش قرار داد که خود را هر چه نزدیک تر به قدرت ببینند. 
هیندنبورگ، رئیس جمهور آلمان، رایشتاگ (مجلس آلمان) را منحل کرده  و انتخابات تازه را برای ژوئیه 1930 برنامه ریزی نمود. نازی ها در این انتخابات – 14 سپتامبر 1930-   بیش از 6 میلیون رای به دست آوردند. این پیروزی دلگرمی بیش از حد انتظاری به هیتلر بخشید چراکه او تصمیم گرفت برای انتخابات ریاست جمهوری سال 1931 نامزد شود. فیلیپ گاوین نویسنده امریکایی کتاب " جنگ جهانی دوم در اروپا"  می نویسد: «مردم آلمان کار نداشتند، غذا نداشتند و امیدی هم به گشایش نداشتند. رئیس جمهور هیندنبورگ که هیچ چاره ای نداشت، واداد. در ظهر روز سی ام ژانویه 1933 فصل تازه ای در تاریخ آلمان آغاز شد چراکه آدولف هیتلر اشک شوق در چشم از کاخ ریاست جمهوری خارج شد در حالی که عنوان صدراعظمی آلمان را  به همراه داشت.»
درگذشت رئیس جمهور آلمان در سال 1934، آدولف هیتلر را بر آن داشت که بلافاصله پست ریاست جمهوری را حذف کرده و خود را پیشوای آلمان بنامد. بازسازی ارتش و سوگند جدید ارتش از اقدامات پیشوای جدید آلمان ها بود. اقداماتی که هیتلر بعد از به قدرت رسیدن انجام داد و در نهایت حمله از به لهستان در سپتامبر 1939 آغاز گر جنگی بود که همانگونه که گفتیم تاریخ بشریت را تغییر داد. هیتلر در پی آن بود که با استالین (رهبر روس ها) وارد معامله شود. نقشه جنگی او شامل از پا در آوردن لهستان بود. سپس ارتش را به سرعت به سوی غرب حرکت می داد و به فرانسه حمله می کرد. لذا نیاز بیش از حد آلمان ها برای صلح با روس  ها ، آن ها را به سمت و سوی انعقاد یک قرار داد عدم تجاوز با روس ها سوق داد. "یواخیم فون ریبن تروپ" وزیر خارجه نازی ها به مسکو می رود و در مراسمی در کرملین با حضور یوزف استالین، پیمان عدم تجاوز به شوروی را امضا می کند. به این ترتیب هیتلر مجبور   نیست در دو جبهه بجنگد.
از این مقطع به بعد جهان شاهد جنگی برق آسا ست که اولین قربانی آن لهستان و سپس فرانسه هستند. در بهار سال 1941 آلمان ها با وجود این واقعیت که با روس ها پیمان عدم تجاوز امضا کرده بودند، در شرق بر ضد روسیه دست به حمله وسیعی می زنند تا فضای حیاتی ای را که احساس می کردند آلمان ها سزاوار آن هستند به دست آورند.
محاکمه تاریخی 
آلمان نازی در آستانه پایان جنگ – 1945 – به ویرانی کشیده شده بود. این کشور در شرایطی بود که هر لحظه به سقوط نهایی نزدیک می شد. متفقین ارتش آلمان را در کلیه خطوط شکست داده بودند و ناقوس مرگ فاشیسم در سرتاسر اروپا به گوش می رسید. 
داونپورت می نویسد: «لشگر های در حال  پیشروی آمریکایی، بریتانیایی و روسیه بخش های بزرگی از قلمرو آلمان را یکی پس از  دیگری به تصرف درمی آوردند. همین که کشور فروپاشید، مردانی که جنگ را آغاز کرده و میلیون ها انسان بی گناه را به قتل رسانده بودند، کوشیدند فرار کنند. آدولف هیتلر، یوزف گوبلز (وزیر تبلیغات هیتلر) و هاینریش هیملر رئیس اس اس ، همگی خودکشی کردند.» این جنگ ویرانگر در 8 مه 1945 به پایان رسید. بسیاری از نازی ها از چنگال عدالت گریختند. با این حال بودند کسانی که موفق به فرار نشدند. فاتحان جنگ در جستجوی جنایتکاران فعالیت گسترده ای را آغاز کردند. در طول یکسال بیش از صدها تن از نازی ها بازداشت شدند. متفقین پس از پیروزی نظامی در جنگ با شرایط ویژه ای روبرو شدند. رودلف هس معاون هیتلر پییش از اینها  به دست بریتانیایی ها اسیر شده بود. هرمان گورینگ رئیس سابق نیروی هوایی جزو نخستین بازداشتی ها بود. او درست یک روز  پس از تسلیم آلمان خود را به ارتش آمریکا تسلیم کرد. دیگر دستگیر شدگان عبارت بودند از :‌آلبرت اسپیر (یکی از بلند پایگان حزب نازی)، هانس فرانک ، فرماندار سابق لهستان، جایی که اردوگاه های معروفی چون تربلینکا و آشویتس بر پا شده بود، دریاسالار اریش ردر (فرمانده نیروی دریایی آلمان)، هانس فریچه (دستیار گوبلز) و ده ها تن دیگر. مردانی که وظیفه بازجویی از زندانیان را بر عهده داشتند، ماموران آژانس میدانی اطلاعات فنی و کمیته فرعی اهداف مشترک اطلاعاتی بودند.
به هر روی کتاب «محاکمات تاریخی نورنبرگ» این فرصت را به خواننده می‌دهد که با توجه به شرایط خاص بعد از جنگ ، با شخصیت ها ی دستگیر شده بیش تر آشنا شود و در روند دادرسی و بازپرسی و در نهایت سرانجام این افراد قرار گیرد. این کتاب از مجموعه تاریخ جهان است و توسط نشر ققنوس راهی بازار نشر شده است.  
ثبت نظر درباره این نقد
عضویت در خبرنامه