گروه انتشاراتی ققنوس | تهران از نظرم شهری قوی و بی‌رحمی در تغییر دادن انسان‌ها است/ رونمایی از کتاب «زنی شبیه تهران»
 

تهران از نظرم شهری قوی و بی‌رحمی در تغییر دادن انسان‌ها است/ رونمایی از کتاب «زنی شبیه تهران»

نمایش خبر

تهران از نظرم شهری قوی و بی‌رحمی در تغییر دادن انسان‌ها است/ رونمایی از کتاب «زنی شبیه تهران»
 
.......................
خبرگزاری ایبنا
دوشنبه 9 خرداد 1401
.......................
مهسا دهقانی‌پور نویسنده کتاب «زنی شبیه تهران» گفت‌وگویی با خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) انجام داده است که در ادامه می‌خوانید:

دهقانی‌پور در ابتدا درباره هدفش از نوشتن این کتاب گفت: همیشه در نوشتن اولین قدمی که برمی‌دارم و برایم بسیار مهم است قصه و داستان و شکل دادن به آن داستان است. همیشه با یک طرح ناقص داستانم را شروع می‌کنم و با مرور زمان و بازنویسی‌های متعدد آن داستان را کامل می‌کنم و همیشه فکر می‌کنم که مناسب‌ترین فرم را برای روایت داستانم پیدا کنم؛ اما اینکه چرا «زنی شبیه تهران» را نوشتم این است که تهران شهر من است شهری که در آن به دنیا آمدم و درس خواندم و بزرگ شدم و درواقع می‌دانم که چگونه در آن زندگی کنم.

وی ادامه داد: همیشه فکر می‌کردم که تهران به عنوان یک شهر و جغرافیا چه تاثیری روی من گذاشته است قطعا می‌دانم که بی‌تاثیر نبوده‌ است چراکه تهران به عنوان یک کلان شهر شلوغ با مختصات خاص خودش، با ویژگی‌های خاص خودش، با خوبی‌ها و بدی‌های خاص خودش و با تغییرات زیادی که داشته و باعث شده که نه فقط من بلکه همه‌ی آدم‌ها تغییر کنند تهران از نظرم شهری قوی و بی‌رحمی در تغییر دادن انسان‌ها است. قصه‌ی این کتاب نیز داستان‌ زن‌هایی است که در تهران زندگی و تغییر می‌کنند و اصلا بزرگ‌ترین دغدغه‌شان ماندن و رفتن از تهران است.

این نویسنده درباره مراسم معرفی و بررسی کتاب «زنی شبیه تهران» گفت: درباره مراسم باید بگویم که من به همراه گیتی صفرزاده کارگردانی و اجرای مراسم را داریم و همچنین به همراه زهره حسین‌زادگان، مدیریت انتشارات ققنوس تلاش کردیم که مراسم متنوعی را برگزار کنیم؛ چراکه فریبا کامران یکی از داستان‌های مجموعه را به انتخاب خودش قرار است برای مخاطبان بخواند و یک فیلم مستند به نام «خداحافظ لاله‌زار زیبا» به کارگردانی محسن ظهوری که درباره تاریخچه‌ی تئاتر‌ها و سینما‌های لاله‌زار است قرار است که پخش شود؛ اما در انتخاب مهمان‌ها نیز سعی کردیم تنوع به خرج دهیم و تلاش کردیم که مهمان‌ها کتاب را از جنبه‌های مختلف بررسی کنند به همین خاطر سعی کردیم ترانه یلدا که حرفه‌‌اش در معماری و شهرسازی است را دعوت کنیم تا کتاب را از جنبه معماری تهران، شهرسازی و تاثیر معماری شهر تهران بر روی انسان‌ها بررسی کند.

وی ادامه داد: همچنین محمد رحمانیان قرار است که دو داستان ابتدایی و انتهایی کتاب را بررسی کند که این دو داستان به تئاتر‌های خیابان لاله‌زار و تاریخچه تئاتر‌های خیابان لاله‌زار می‌پردازد و همچنین مهسا محبعلی نیز با توجه به اینکه داستان‌نویس هستند و مدرس داستان‌نویسی، جنبه‌های متفاوت داستانی را بررسی می‌کنند همچنین مراسم معرفی و بررسی این کتاب سه‌شنبه، ساعت 18 در کافه کتاب ققنوس برگزار می‌شود. 

دهقانی‌پور درباره کتاب «زنی شبیه تهران» گفت: این کتاب دارای پنج داستان متصل با راوی‌های متفاوت است راوی‌هایی که از نظر طبقه اجتماعی و سن و سال بسیار متفاوتند و وجه اشتراک تمام این زن‌ها‌ی راوی زن بودن و مادرانگی است؛ اما مادرانگی و زن بودن اشکال گوناگونی در این داستان‌ها دارد مثلا در داستان اولم در روایت ونوشه از لیلا مادرانگی شکل مادری را دارد که جسد عریان دخترش را رو‌به‌كوی یک برج ناتمام پیدا می‌کند، در داستان دوم یعنی نجات مادر بودن شکل دختری را دارد که تخمک اهدا می‌کند و از هر تخمک به بار نشسته یک عروسک برایش مانده است و در روایت آخر نیز زهره ما با مادری مواجه هستیم که یک بچه معلول جسمی‌ذهنی دارد و بچه‌اش را مدام یک گلدان تصور می‌کند.

وی افزود: اشکال گوناگونی از مادر بودن را در این داستان‌ها می‌بینیم البته این راوی‌ها تنها داستان‌های خودشان را روایت نمی‌کنند؛ چراکه تمام آن‌ها قصه‌های ناتمامی دارند بلکه روایت می‌کنند داستان زندگی زن‌های دیگری را که راز‌های بزرگی دارند و قصه‌ی زن‌هایی که اگر راز‌هایشان آشکار شود دیگر هیچ چیزی سرجایش بند نمی‌شود و هیچ چیزی به شکل سابق خود برنمی‌گردد. تمام داستان‌های این مجموعه در شهر تهران می‌گذرد و قصه‌ها از خیابان لاله‌زار و تئاتر نصر شروع می‌شود و در محله‌ی شوش، گلاب‌دره، فرحزاد و خیابان سهروردی ادامه پیدا می‌کند و در انتها نیز باز هم در خیابان لاله‌زار و تئاتر ویران نصر به انتها می‌رسد.

این نویسنده در پایان درباره چرایی انتخاب اسم کتاب گفت: اسم کاملا منطبق با محتوای اثر است و به طور مشخص به تاثیر تهران بر روی ساکنانش و به‌ویژه زن‌ها پرداختم؛ اما مسئله‌ای که وجود دارد این است که کاراکتری به نام صحرا در کتاب وجود دارد که محوری‌ترین کاراکتر کتاب است و با تمام راوی‌ها و زن‌های دیگر ارتباط دارد و صحرا مدام فکر می‌کند که شبیه تهران شده است و در چند جای کتاب می‌گوید که بیشتر از قبل شبیه تهرانم و زمانی که تصمیم به رفتن از ایران به همراه نامزدش می‌‌گیرد با خود می‌گوید که سخت است شبیه کشور و شهر دیگری شوم این تصوری است که صحرا به عنوان محوری‌ترین کاراکتر کتاب دارد.
  
 
 
 
ثبت نظر درباره این نقد
عضویت در خبرنامه