گروه انتشاراتی ققنوس | «تلنگر‌هایی نه چندان عمیق»: بر مجموعه داستان پسری که مرا دوست داشت: تهران امروز
 

«تلنگر‌هایی نه چندان عمیق»: بر مجموعه داستان پسری که مرا دوست داشت: تهران امروز

تهران‌امروز

بلقیس سلیمانی را بیشتر به عنوان رمان نویس و خالق رمان‌هایی چون«بازی آخر بانو 84»، «خاله بازی 87» و«به‌هادس خوش آمدید» می‌شناسیم. مجموعه داستان جدید او «پسری که مرا دوست داشت» دعوت به خوانش دیگری از جنس«بازی عروس وداماد» است.در مجموعه «پسری که...»مانند دیگر آثار سلیمانی خواننده با حضور دائمی مرگ و خرافات نهادینه شده مردمی روبه رو است.چه این مرگ،مرگ پدر در داستان«چینی نازک تنهایی...» باشد و چه مرگ مادر در داستان«مس میرا». مرگ را می‌توان به خانواده هم تعمیم داد«گرداب» یا از تقارن اتفاقات در زمان مرگ برادر گفت؛ حتی می‌توان مرگ را به عنوان شخصیت داستانی وارد صحنه روایت کرد و با او گفت‌وگو داشت «خواهران دوقلو» سلیمانی در این اثر نه تنها به مرگ بلکه به موضوعاتی چون جنگ و تبعات آن،عدم درک متقابل فردی و تقابل نسل جدید و قدیم می‌پردازد و با نگاهی انتقادی گاه از مسائل اجتماعی و گاه از باور‌های خرافی می‌گوید. (علیمراد،بابا قربان،گالش‌های طیبه) 
 
به غیر از شش داستان «پسری که مرا دوست داشت» که نام مجموعه را به خود اختصاص داده و با دیدگاه اول شخص روایت می‌شود،در دو داستان«عروس» و «دست‌های امین الله» نویسنده به تبعات و پیامد‌های جنگ توجه می‌کند. اما آنچه که در کار سلیمانی بارز است حضور دیدگاه دانای کل در امر روایت و بیان خاطره – داستان‌هایی است که گاه در سطح می‌ماند و در ذهن ماندگار نمی‌شوند؛ از همین رو می‌توان گفت مشابهتی با داستانک ندارند و بیشتر گزارشی از یک واقعه محسوب می‌شوند. در ژانر ادبی فلش فیکشن آنچه که مهم است استفاده از دیدگاه و بیانی خونسردانه در امر روایت است که البته بدون تفسیر و استفاده از قید و صفت صورت گیرد؛در حالی که این امر متاسفانه در کار نویسنده لحاظ نشده است. 
 
اولین چیزی که در داستان‌های مینی مال نظر خواننده را به خود جلب می‌کند، یافتن آن‌های داستانی و آغاز مکاشفه‌ای است که از پس کشف و شهود،برای یافتن معنای نهفته در واژه‌ها برای خواننده حاصل می‌شود.داستان‌های برق آسا یا فلش فیکشن معمولا با ایجاد عنصر غافلگیری در انتهای متن،بانی تلنگر فکری- عقیدتی در ذهن خواننده می‌شوند.تلنگر‌هایی که باعث می‌شود فرد در وضعیت کنونی و زیستی‌اش تعمق کند و نگاهی جدید به هستی و پیرامونش داشته باشد. اما آنچه که در این مجموعه دیده می‌شود عدم این تلنگر عمیق است. سلیمانی در داستان‌هایی چون«اسی و حق رای، حسرت»، «آقای ت و مدیران» و «صبر خوش است» گرچه از طنز بهره‌می‌برد و مناسبات اداری و انسانی را به سخره می‌گیرد اما گاه آنچنان نگاه انتقادی‌اش را آشکارا بیان می‌کند که دیگر جای کشف و شهودی برای خواننده هوشمند باقی نمی‌گذارد. 
 
«اما حیف و صد حیف که اسی کر و لال است و نمی‌تواند خواسته‌اش را بیان کند...»(ص102) 
 
از سوی دیگر در این مجموعه چهل و چند داستانی(بدون فهرست ابتدایی!) با داستان‌هایی روبه رو هستیم که به ژانر داستان‌های غریب نزدیک است تا داستانک. داستان‌هایی چون «مرده‌ها و مرغ‌ها»،«درخت خونخوار»،«گالش‌های طیبه» و«خواهران دوقلو»که سعی دارند امری غیرمعمول و غیرممکن را با بیان باورها و خرافات رایج باور پذیرکنند. حال اجازه دهید در این مجال اندک به دو داستان خوب این مجموعه اشاره‌ای کوتاه داشته باشیم. در داستان «خواستگاری»نویسنده با بیان رخ دادی ساده،ایجاد تصویری در حجم اندک،استفاده از پارادوکس‌ها و تقابل بین آنچه که بوده و آنچه که هست(گذشته – حال)، با زبانی خونسردانه و به‌دور از مباحث اعتقادی به تبعات جنگ اشاره دارد. سلیمانی با ضربه زدن به ذهنیت خواننده در انتها به شخصیت داستان‌های مینی مال،شخصیت‌های عادی و افسرده اشاره می‌کند تا یادآور این گفته آدرنو شود که«تفکر غالب جامعه، باعث شناخت هویت فردی است.» 
 
در داستان «نیاز» سلیمانی با استفاده از دیالوگ‌های یکسویه معلم، خواننده را با جایگاه زن تحصیلکرده در جامعه مدرن امروزی آشنا می‌کند.جامعه‌ای که در آن گفتمان مرد سالار آنچنان در درون زن نهادینه شده که او را به سوی انفعال می‌کشاند.زن تحصیلکرده بدون هیچ اعتراضی حق مرد را می‌پذیرد.پایان داستانک که بیانگر جایگاه مخاطب(قاضی) است،ضربه انتهایی اثر محسوب می‌شود.پایانی که به عدم روابط عاطفی- انسانی دنیای تکنولوژی زده‌ای با «ام آر آی»‌های مکرر اشاره دارد. دنیای مدرنی که خالی از عاطفه و حس همدردی است و به سوی صنعتی شدن می‌شتابد. 
ثبت نظر درباره این نقد
عضویت در خبرنامه