به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)
پنجشنبه ۱۸ مردادماه ۱۳۹۷
کتاب «تاریخ و فرهنگ باستانی ایرانیان و شاهنامه فردوسی» پیشنهاد گروه علوم انسانی ایبنا برای خوانندگان در تعطیلات پایان هفته است. شاهنامه، پیش از آنکه زندهکننده زبان پارسی باشد، زندهکننده «عجم» یعنی هویت ملی و هستی سرزمین مردمانی است که در پیوند با نژاد و قومیتشان ایرانزمین نامیده میشود.
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)،کتاب «تاریخ و فرهنگ باستانی ایرانیان و شاهنامه فردوسی» نوشته آصف خُلدانی شامل یک پیش گفتار، 32 گفتار و دو پاره است. پاره نخست کتاب، چرخه آغازین و دوران باستان و پاره دوم تاریخ پادشاهی کیانیان را شامل میشود.
شاهنامه روایتگر تاریخ ملی ایرانیان و گزارنده جهانبینی و یزدانشناسی ارزشهای اجتماعی و آیینهای گرانپایه و، در یک کلمه، فرهنگ پدیدآمده در میان ایرانیان از روزگار آغازین و گاه باستان و رساننده پایانی و پایندگی در گذر هزارههاست. شاهنامه، پیش از آنکه زندهکننده زبان پارسی باشد، زندهکننده «عجم» یعنی هویت ملی و هستی سرزمین مردمانی است که در پیوند با نژاد و قومیتشان اِرانشهر، شهر ایران و ایرانزمین نامیده میشود.
درباره شاهنامه اگر چیزی جز این گفته شود، کممهری به کسی خواهد بود که برای بزرگی ایرانیان سی سال رنج و تلاش را بر خود هموار ساخت. انگیزه ما برای پرداختن به «تاریخ و فرهنگ ملی» خود روشن ساختن ویژگیهای ما مردم بس نشیب و فرازدیده و آشکار کردن هویت ملیمان بوده است؛ هویتی که در پاسداری از این آب و خاک همواره بُرندهترین ابزار و خار چشم ستیزهگران با این ملت شناخته شده است.
پارسیگویی بیش از فردوسی به دست کسانی چون مسعودی مروزی، رودکی، شهید بلخی، ابوالمؤید بلخی، دقیقی توسی و دهها شاعر پیشگام دیگر اشعار بسیار پرمعنا و آهنگین آنان راه را برای آیندگان هموار ساخته بود. ترجمههای تفسیر طبری و تاریخ طبری ـ همان تاریخ بلعمی ـ و مقدمهای که از شاهنامه ابومنصوری به یادگار مانده است و آثار دیگری از این دست که پیش از شاهنامه فردوسی نوشته شدهاند همگی از شیواترین و زیباترین نمونههای ادب فارسی به شمار میآیند، پس آنچه فردوسی بزرگ بدان سرانجام میبخشد زندهکردن تاریخ و فرهنگ ایرانیان به یاری زبان فارسی دری است که زبان فرهیختگان خراسانی بود. وانگهی او خود هدفش را زنده ساختن تاریخ و فرهنگ مردم میدانسته و در پایان شاهنامه نیز همین را گفته است.
فردوسی در توصیف شاهنامه آن را سراسر «سخن» میداند؛ سخنی که تنها از راه آن، ناپیداها و ناشناختهها و گذشتههای مبهمِ مهآلود بر شنونده و خواننده آشکار میشود. از دیدگاه او، شاهنامه پراگندن تخم سخن است و میداند که با کار شکوهمند خود کشور را پرسخن و نام بزرگانی را که در پیدایی چنین سرزمین تابانی کوشیدهاند زنده و جاویدان ساخته است. در واقع، از این دیدگاه است که آفرینش فردوسی نهتنها عظیمترین و بیمانندترین اثر در تاریخ ادبیات ایرانیان بلکه از دیدگاه هنری نیز زیباترین شیوه شعرپردازی شناخته میشود و بهراستی که در ادبیات فارسی داستانهای عاشقانه و دلکش شاهنامه و تشبیهات دلانگیز آن و توصیفاتش از صحنههای رزم همتایی ندارد.
از همان روزی که فردوسی برخی از سرودههایش را در میان توسیان منتشر کرد، نقالان بر سر هر کوی و بَرزَن به خواندنش پرداختند. گفتههایش که پژواکی بود از بینش و آزمون چندهزارساله سینه به سینه گشت و به دلها سپرده و به گلستانی بیخار مبدل شد. از آن پس، هر ایرانی از شاعر و دولتمرد و مرد دین و اهل اخلاق و تاریخنگار و هر آن کسی که دارنده «هُش و رای و دین» بود گلی از آن گلستان چید و اثرش را بدان بیاراست. کسی از میان ایرانیان نیست که بر او آفرین نگفته باشد و، با خواندن شاهنامه به گذشته قومی و به آزادگی و نقش سازنده مردم خود در پهنه گیتی نیندیشیده باشد و حس سرافرازی و گریز از شکست و ناکامی و آرزوی دست یافتن به زندگی شادمانه و میل به گریز از اندوه و درماندگی در وی پدید نیامده باشد.
پیوند شاعران و سخنوران ما به دانای توس ناگسستنی است و ارجگذاری آنان به شاهنامه همواره برقرار بوده و هست.
شاهنامه، پیش از آنکه راهنمایی برای آموزش شعر و شاعری و سرودهای سراسر اندرز و حکمت و درس زندگی و پیروزی و کامیابی باشد، بازتابی است از نگاه ایرانیان به هستی. شاهنامهی فردوسی تنها دستمایه شاعران و ادیبان نبوده بلکه استادان هنر نقاشی و مینیاتور و خوشنویسی نیز پیکردههای درخشانی از داستانهای شاهنامه را نگاره کردهاند و قطعات بسیار زیبایی از سرودههای دانای توس را به خط بسیار خوش نوشتهاند تودههای مردم نیز در تاریکترین زمانها به شاهنامه روی میآوردند و برای فرزندانشان نامهای شهریاران نیکوکردار و پهلوانان و قهرمانان و زنان دلاور و نکوچهره را برمیگزیدند. ژرفای نفوذ شاهنامه در تار و پودِ ایرانیان چنان است که حتی بنیانگذار دولت صفوی، که خود را شیعی و مُرشدِ کامل میداند، پسرانش را سام و بهرام و تهماسب نام میگذارد.
شاهنامه فردوسی بسیاری از زوایای تاریکِ تاریخ و فرهنگ و باورها و دستاوردهای ایرانیان را در گذر ششهزار سال پیش از خود روشن میکند؛ دورانی بلند که در گذر از آن بسیاری از آزمونها و دریافتهای ایرانیان از جهانِ پیدا و ناپیدا بهصورت تمثیل درآمده یا رنگ افسانه به خود گرفته است. فردوسی خود آگاه از این نکته، در همان آغاز کار، به ما هشدار میدهد که «تو این را دروغ و فسانه مخوان»
خلدانی در پیشگفتار کتاب نوشته است: «یکی از تفاوتهای بنیادین شاهنامه با دیگر آثار ادبی ـ تاریخی روشن بودن هدف والای فردوسی در بازگردانیدن هستی تاریخی ملتی است که در زمانه او گرفتار آشفتگی بوده است. او برای رسیدن به این هدف دچار احساسات شاعرانه نمیشود؛ در خویشکاریاش هرگز درنگ نمیورزد؛ فراز و فرود روحیه و ستیزش با سختیهای زندگی ذرهای از امانتداری او نمیکاهد؛ و از رسانیدن گفتارهای نامه باستان و دفتر خسروان و نیز شنودهایش از زبان دهقانان فرهیخته خراسانی باز نمیماند. از سده پنجم هجری که ایران زمین دچار انحطاط فرهنگی ـ فکری بیشتری میشود، نه بزرگمردی چون وی زاده میشود، نه کسی دَم از زنده ساختن «ایرانشهر» میزند؛ نه به شکافتن معانی و مفاهیم رمزی افسانهها و اندرزهای یکسره حکمت عملی پیشینیان ـ که شاهنامه بدان آراسته شده است ـ دست مییازد و نه کسی به بررسی تاریخ ایرانیان که فردوسی آن را پایهگذاری کرده بود میپردازد.
زمانی بلند سپری میشود تا اینکه با آغاز «جنبش بیداری حس ملی» از دو سده گذشته ـ که با تلاش ایرانیان برای شناخت خویش همراه بوده ـ توجه به شاهنامه فزونی میگیرد و با فراهم آمدن فن چاپ دسترسی مردم به آن نامه افزایش مییابد و از هشتاد سال پیش است که نخستین بار برای ارج نهادن به فردوسی نشستهای رسمی برپا داشته میشود. جنبش فرهنگی دو سده گذشته، باز شدن فضای فکری برخاسته از دگرگونیهای اجتماعی و آشنایی برخی از ایراندوستان با پژوهشهای فرنگیان در تاریخ و فرهنگ و ادبیات ـ بهویژه با شاهنامهی فردوسی ـ سبب آن میشود تا شماری از نویسندگان به ارزیابی گفتارها و آشکار کردن برخی از داستانهای شاهنامه روی آورند. از آن میان کوشش شاهرخ مسکوب مثالزدنی است که با نثری شعرگونه و با توجه به کلام فردوسی چند کتاب و مقاله ـ که گاه همرنگِ با خواستهای سیاسی ـ اجتماعی زمانه است ـ فراهم میآورد.
برخی دیگر نیز به شرح زندگی فردوسی و گردآوری مقالاتی درباره آن میپردازند. و هریک فراخور بینش و درک خویش از شاهنامه بر گوشههای تاریکی از این منبع لایزال پرتو میافگنند.»
«پارسیگویان پیش از فردوسی»، «خاستگاه آریاییان و ایرانیان»، «اژدها و کوه آتشفشان»، «آغاز چرخه باستان و دوران جمشیدی»، «دوران ضحاک و ضحاکیان و برخورد با مردم آن سوی زاگرس»، «آغاز دوران فریدونی، نخستین خیزش»، «منوچهر، چهرهای ناشناخته، آغاز دورانی پهلوانی»، «تاریخ پادشاهی کیانیان»، «پادشاهی نوذر»، «پادشاهی کیقباد»، «پادشاهی کیکاوس»، «شهریاری کیخسرو، داستان فرود»، «داستان بیژن و منیژه»، «تاریخ روزگار سیاوش و کیخسرو» و... از جمله گفتارهای این کتاب هستند که هر گفتار نیز شامل چند بخش است.
«تاریخ و فرهنگ باستانی ایرانیان و شاهنامه فردوسی» نوشته آصف خُلدانی در ۴۷۲ صفحه با شمارگان ۹۹۰ نسخه و قیمت ۴۲ هزار تومان از سوی انتشارات ققنوس راهی بازار شده است.