گروه انتشاراتی ققنوس | بی‌نهايت ترسناک و بي‌نهايت نزديك
 

بی‌نهايت ترسناک و بي‌نهايت نزديك

مشاهده 

 

نگار قانوني|آنچه رمان «زني در آينه» را به اثري ترسناك تبديل مي‌كند، تنها اين نيست كه محل وقوع آن مثل اكثر آثار گوتيك خانه‌اي ا‌ست وهمناك و پر رمز و راز. بلكه بخش اصلي ترسي كه هنگام خواندن اين كتاب مثل بختك به جان انسان مي‌افتد حاصل همان تاثيري است كه ادبيات گوتيك بر ديدگاه روانشناختي جامعه اروپايي گذاشته است؛ يعني اعراض از مطلق دانستن عقل و توجه به قلب يا به اصطلاح امروزي «بخش ناخودآگاه وجود» و جنبه‌هاي تاريك درون انسان. جنبه‌هايي كه حتي آدمي خود از وجودشان بي‌خبر است. جنبه‌هايي كه بي‌نهايت ترسناك است و بي‌نهايت نزديك، آنقدر نزديك كه تصورش نفس آدمي را بند مي‌آورد. ربكا جيمز در اين كتاب اعضاي يك خانواده را با دروني‌ترين لايه‌هاي شخصيت‌شان روبه‌رو مي‌كند؛ لايه‌هايي كه تا پيش از اقامت در وينتربورن از آن اطلاعي نداشته‌اند. در واقع وينتربورن است كه عقده‌هاي فروخورده ‌شخصيت‌هاي داستان را به آنها نشان مي‌دهد و آنها را با «من» خود روبه‌رو مي‌كند؛ مني كه بايد از آن ترسيد.

 

ثبت نظر درباره این نقد
عضویت در خبرنامه