.........................
خبرگزاری ایبنا
چهارشنبه 2 شهریور 1401
..........................
خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)؛ ستاره روشن: «بنفش مایل به لیمویی» عنوان سومین رمان بلند یاسمن خلیلیفرد است که بهتازگی از سوی انتشارات ققنوس منتشر شده است. کتاب روایتگر زندگی زن بازیگری به نام شیانه است که پس از درخشش در ایران به فرانسه مهاجرت کرده و در پس جدایی از همسرش دچار تشویشهای ذهنی و روحی میشود. استاد دانشگاه شیانه در اتفاقات آیندهی او نقش بسزایی داشته که مسیر زندگی او و همسرش نادر را تحتتأثیر قرار میدهد.
این کتاب با نگاهی موشکافانه به عشق و جدایی، به روانکاوی برههی میانسالی و تبعات تصمیمهای خودسرانه و یکطرفه میپردازد. «بنفش مایل به لیمویی» گذری است از مرزهای ایران به صحن تئاترهای پاریس و سختیهای مهاجرت و همچنین تمثیلی است از سردرگمیهای زندگی زناشویی. داستان از زبان سه راوی جلو میرود و قاضی، مخاطب است تا از فراسوی افکار هر شخص، داستان را محک بزند؛ اما در پس این تراژدی هر شخص نقش خود را ایفا میکند؛ چنانچه نمیشود در آخر نیز مقصر این سیل را به راحتی محک زد.
یاسمن خلیلیفرد پیش از این رمان «انگار خودم نیستم» و «یادت نرود که...» را به رشتهی نگارش درآورده است که هر کدام نگاهی به زندگی روزمرهی دنیای میانسالی داشتهاند. این کتاب نیز با بهرهوری از همان مؤلفهها با سمتوسویی جدید نگارش شده است که سبک نویسنده را هدفمند اما متفاوت در پیش میگیرد. «بنفش مایل به لیمویی» نگاهی به زندگی افراد درونگرا و برونگرا داشته و بهنوعی معایب و مزایای هرکدام را با حوصله بررسی میکند. همچنین این داستان میتواند مبلغ سختیهای زندگی زنان هنرمند و مادران این حوزه در زندگی کاری و خصوصیشان نیز باشد.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
«هر شب بعد از اجرای «هدا گابلر» در تئاتر سنژقمن برایم دستهگلی میآوردند پشت صحنه. دستهگلهایی بینام و نشان. روی گلها کارتهایی بود با دستخطی ثابت «شما بهترین هدا گابلر تاریخ تئاتر هستید». هرکه بود یا سر از تئاتر درنمیآورد، یا لطف اغراقآمیزی به من داشت و شاید هم دستم انداخته بود. دربارهی هویتش برای خودم خیالبافیهایی میکردم: یک زن جوان که آرزو داشت بازیگر شود، یک دانشجوی خارجیِ پیگیر و شیفتهی تئاتر که من را الگو قرار داده بود، یک هموطنِ خجالتی که از دیدن هموطناش بر صحنهی یکی از مهمترین تماشاخانههای پاریس به وجد آمده بود و بعد مثل احمقها احتمال میدادم آوردن گلها کار موعظ باشد. خیال میکردم میخواهد دلگرمم کند. با این فرضیهی ساختگی حالم خوب میشد. فکر میکردم لابد جایی گوشه و کنار سالن مینشیند و اجرا را تماشا میکند و بعد آهسته و بیصدا از در خروجی بیرون میرود. موعظ اما آنقدر دستودلباز نبود که هر شب پولش را حرام گل کند!»
بنفش مایل به لیمویی در تیرماه سال ۱۴۰۱ از سوی انتشارات ققنوس با قیمت ۱۴۰ هزار تومان و در ۳۵۱ صفحه به انتشار رسیده است.