۱۰ ۱۴۰۴
خبرگزاری ایرنا
به گزارش گروه فرهنگی ایرنا، کتاب «بحران علوم اروپایی و پدیدارشناسی استعلایی» ترجمه جلد ششم مجموعه آثار ادموند هوسرل مشهور به «هوسرلیات» است. این کتاب آخرین اثر این فیلسوف و البته اثری ناتمام است که دیگران با افزودن نوشته های پراکنده هوسرل آن را به قالب کنونی در آورده اند. غنای مفاهیم و بینشهایی که در این کتاب در پختهترین شکل خود مطرح شده اند موجب شده بسیاری از شارحان آن را شاهکار هوسرل بدانند.
بحرانی که هوسرل از آن سخن میگوید هم به علوم به طور کلی و علوم انسانی به طور خاص مربوط است هم به کلیت جهانی که بشر عصر جدید در آن زندگی میکند و هم در نهایت به طور ضمنی به بحرانی که در اواخر عمر گریبان هوسرل را گرفته و حتی حق تدریس و تألیف را هم از وی سلب کرده بود، یعنی روی کار آمدن حزب نازی.
خروج از بحران مستلزم نگرشی تازه به انسان و نسبتش با جهان است؛ نگرشی که پدیدارشناسی استعلایی بناست چند و چونش را به دست دهد و به همین دلیل این کتاب همانند بسیاری از دیگر آثار هوسرل باز هم درآمدی به فلسفه پدیدار شناختی مورد نظر او به شمار میرود. شعار مشهور پدیدارشناسی یعنی بازگشت به خود چیزها در این جا در قالب بازگشت به زیست جهان بیان میشود.
کتاب «بحران علوم اروپایی و پدیدارشناسی استعلایی» اولین اثری است که هوسرل در آن به صراحت در قبال تاریخ موضعگیری کرده و اساساً به صورت موضوعی به پرسش «تاریخیت» فلسفه میپردازد.
تاریخ در این جا به مثابه برگذشتن از نگرش طبیعی (به مثابه نگرش طبیعی - عملی) فهمیده میشود، نگرشی که نمایانگر نوعی رویارویی با امر بی واسطه داده شده است و [به مثابه] تئوریا یا نظریه فلسفی که از دید هوسرل نمایانگر نوعی اپوخه یا [تعلیق] حیات ابتدایی تمایلات است، [یا] اگر آن را در بیانی ایجابی اظهار کنیم نمایانگر نوعی دریافت موجودات در کلیتشان است. به طور کلی نخست با این دعوی تمامیت ایده امر نامتناهی پیدا میشود که برای تمدن بشری غربی سرنوشت ساز است. این گردش، که از نگاه هوسرل همزمان نمایانگر چیرگی بر امر اسطوره ای است پیش از همه پیدایش علوم اروپایی را امکان پذیر می سازد، علومی که سپس بیشتر و بیشتر اولویت پیدا میکنند و قادر به تشخیص رابطه خود با فلسفه نیستند.
همانطور که در کتاب پیش میرویم، با این امر مواجه میشویم که هوسرل تنها عاملی را که بتواند کاستی ذاتی ناشی از افتراق ابژکتیویسم و سوبژکتیویسم را شکست دهد، پدیدارشناسی استعلایی معرفی میکند. از دید او بسط متافیزیک متعلق به عصر جدید تنها به مثابه بسطی به سوی پدیدارشناسی وضوح پیدا میکند. از این رو کار بحران که بدین سان باید بنیادهای بحران حقیقی اروپایی زندگی را نشان دهد، همزمان چونان درآمدی به پدیدارشناسی استعلایی پنداشته میشود. پدیدارشناسی باید در پرداختن به این مجموعه پرسشها خود را حقیقتاً به عنوان فلسفه بنیادین یعنی به مثابه واقعیت بخشی به دعوی شناخت عام به مثابه علم عام، به اثبات برساند.
کتاب «بحران علوم اروپایی و پدیدارشناسی استعلایی» در سه بخش اصلی «بحران علوم به مثابه بیان بحران زندگی به منزله بحرانی ریشه ای در تمدن بشری اروپایی»، «ایضاح خاستگاه تضاد میان ابژکتیویسم فیزیک باورانه و سوبژکتیویسم استعلایی در عصر جدید» و «روشنسازی مساله استعلایی و آن کارکرد روانشناسی که با آن مرتبط است» با ترجمه طالب جابری منتشر شده است.
در صفحات ۱۹۸ و ۱۹۹ کتاب در مورد زیستجهان میخوانیم:
زیست جهان قلمرو بدیهیات اصیل است. بنابراین امرِ به طور بدیهی داده شده در مورد ادراک چیزی است که در حضور بی واسطه به مثابه «خودِ آن» تجربه شده است، یا در مورد یادآوری چیزی است که به مثابه «خودِ آن» به یاد آورده شده است؛ هر شیوه دیگر شهود هم قسمی باز حاضر سازی خود یک چیز است؛ هر شناخت با واسطه ای که به این سپهر تعلق داشته باشد، [یا] اگر کلی سخن بگوییم هر شیوه استقرا به معنای [اِعمال] استقرا در خصوص امر قابل شهود است، امری احتمالاً به مثابه خود آن قابل ادراک با به مثابه ادراک شده بوده قابل یادآوری و غیره هر اثبات قابل تصوری به این شهودها نهشته است، به مثابه آنچه حالات بداهت باز می گردد زیرا «خود آن» (در هر حالتی از بداهت) در خود این به صورت میان سوبژکتیو واقعاً تجربه شدنی و اثبات کردنی است و هرگز زیر ساختی فکری نیست، در حالی که از سوی دیگر چنین زیر ساختی، تا جایی که اساساً مدعی راستی است، دقیقاً فقط به واسطه ارجاع به چنین بدیهیاتی می تواند واقعاً از راستی برخوردار باشد.
کتاب «بحران علوم اروپایی و پدیدارشناسی استعلایی» اثر ادموند هوسرل را نشر ققنوس با ترجمه طالب جابری در ۷۵۹ صفحه روانه بازار کتاب کرده است.