همه قریبهن وختی خُدت هم قریبهای داستان فرازمینیای شگفت انگیز است که برای تحقیق به کرۀ زمین میآید. حضور این فرازمینی تنها و غریب و سردرگم در کرۀ زمین و ارتباط او با شخصیتهای منحصربه فردی که با آنها ملاقات میکند دستمایۀ داستانی خواندنی، پرمفهوم و آموزنده شده است.
جامنی، این فرازمینی سردرگم و جویای واقعیت، با حضور کنجکاوانۀ خود در کنار این شخصیتها این فرصت را به آنها میدهد تا درد دل کنند، آنچه تا پیش از آن محروم بودهاند. به این ترتیب، میتوان گفت این کتاب داستان دوستی، عشق و انسانیت است.
اما در کنار موضوع خوب کتاب آنچه آن را جذابتر کرده غلطنویسی تعمدی نویسنده است؛ این غلطنویسی مخاطب را به خوانشی دعوت میکند که نیازمند دقت و تمرکز و تفکر است.
متن پشت جلد:
شما را دعوت میکنم به خواندن داستان فراموشنشدنی جامنی، موجودی فرازمینی که برای تحقیق به کرۀ زمین اعزام میشود. جامنی که حتی میان دوستان خودش هم غریبی میکند، اولینبار وقتی موجودات زمینی را میبیند حس میکند در خانهاش است. شخصیتهای این داستان منحصربهفرد و استثناییاند- خرسی که دیگر جانش به لبش رسیده از بس موجودات دیگر از او میترسند و از دستش فرار میکنند، تخمی که مدام فکر میکند قرار است چه چیزی از آب در بیاید، تولهسگی که زبانِ ابراز عشق ندارد، زنبورهایی که نگرشی عمیق و پیچیده نسبت به عشق دارند، پرندگانی که دوست دارند خورشید را بخورند، پوچیای که در وجود خودش تردید میکند، روحی که با مرگ کنار میآید، و خارپشتی درونگرا که به آرامی به جامنی اجازه میدهد دلواپسیهای هنریاش را ببیند. در عین حال، حضور کنجکاوانۀ جامنی به این شخصیتها اجازه میدهد که طوری راحت حرف دلشان را بزنند که تا قبل از آن اصلاً نمیتوانستند. و این است قدرت گوش شنوا داشتن.
از پس ماجرای این فرازمینی سردرگم، تنها و غریب، که دوستیها، قدرت پذیرش و عشق میان موجودات و گیاهان روی کرۀ زمین را پیدا میکند، همۀ ما یاد میگیریم که چطور میشود کمی بیشتر انسان بود.