این کتاب ادامه کتاب ورت، دختری که دوست نداشت جادوگر شود (برنده نشان نقرهای لاکپشت پرندهـ92) و همچنین کتاب پُم، بهترین اتفاق زندگی (برنده نشان نقرهای لاکپشت پرندهـ92 و کتاب برگزیده شورای کتاب کودکـ92) است. این سه کتاب مجموعه کتابهایی است که ماری دپلوشن درباره یک خانواده از جادوگرها با محوریت دختر بچهایی با نام ورت، نوشته است. در بخشی از این کتاب میخوانیم: میدانم بعضی زنها خیلی خرافاتیاند. ولی گمان نمیکردم آناستابت، چنین عیبی داشته باشد. همیشه به نظرم زنی منطقی میآمد. عجیب است که چقدر در موردش اشتباه کرده بودم. به پشت سر من زل زده بود. برگشتم. هیچ. فقط روی قفسه انگشتری بود که تا آن لحظه هیچوقت متوجهش نشده بودم؛ انگشتر داشت برق میزد و نور در سنگهایی که تزیینش کرده بودند منعکس میشد. برای اینکه جو را آرام کنم گفتم: «انگشتریِ زیبایی است.» آناستابت گفت: «بهش دست نزن!» «چنین قصدی نداشتم. من کشته مرده جواهرات نیستم. از آن گذشته، بهندرت از آنها استفاده میکنم. ترجیح میدهم توی صندوق نگهشان دارم.» انتظار داشتم جو آرام شود ولی لبخند نزد. دستهایش را روی میز دراز کرد و دستهایم را گرفت.