گروه انتشاراتی ققنوس | «مواجهه‌ای نامتعارف با منطقِ هگل» در کتاب‌فروشی‌ها
 

«مواجهه‌ای نامتعارف با منطقِ هگل» در کتاب‌فروشی‌ها

نمايش خبر

...........................

خبرگزاري ايرنا

شنبه 18 فروردين 1403

...........................

به گزارش خبرنگار کتاب ایرنا، بداعت کتاب مواجهه‌ای نامتعارف با منطقِ هگل، با خوانشی از ملویل، مولیر، بکت؛ پیش از هرچیز، در این نکته نهفته است که نویسنده (هگل‌پژوه ایتالیایی) با این هدف با منطق هگل مواجه می‌شود که در مقولانت و صورت‌های منطقیِ آن، صور کنش‌های انضمامیِ جهان عینی و به عبارت دقیق‌تر جهان انسانی را بازنمایی کند. او، به جای مواجهه مستقیم با منطق، از رهگذر فرم‌های ادبی و به صورت مشخص به واسطه زمان، شعر و نمایشنامه به رویارویی با اثر هگل می‌پردازد.

تفاوت این اثر با خوانش‌های میان رشته‌ای از منطق هگل در این است که در آثاز مذکور پدیده‌ه‌ای اجتماعی - سیاسی یا فرم‌های ادبی به مدد منطق هگل و با دلالتی هگلی بازخوانی و تفسیر می‌شوند، در حالی که در اینجا با اثری مواجهیم که منطق هگل را به مدد دلالت‌های عینی، انضمامی و انسانی‌اش در پدیده‌های اجتماعی، نظیر بحران پیشروی در مفهوم «دوران فترت» نزد گرامشی، و در آثار ادبی، نظیر مسئله پایان در دستِ آخر بکت یا مفهوم بی‌تفاوتی در گفتگوی طبیعت و مرد ایسلندیِ لئوپاردی، از نو می‌خواند.

در ابتدای این کتاب، نویسنده پیش‌گفتاری بر ترجمه فارسی این اثر نوشته است که در بخشی از آن می‌خوانیم:

بی‌تردید اینکه پس از دهه‌ها بی‌توجهی نسبی به این بخش بنیادی از نظام هگل، در مقایسه با توجهی که به آثاری نظیر پدیدارشناسی روح و فلسفه حق شده است، اخیراً در بسیاری از کشورها و سنتهای زبانی شاهد احیای علاقه به منطق هگل (علم منطق و نیز منطق دانشنامه) هستیم به خودی خود واجد اهمیت است. اما امری که از دید من اهمیتی بخصوص دارد این واقعیت است که آنچه اکنونی با ترجمه فارسی در دسترس عمومی قرار می‌گیرد اثری است که اختصاص یافته به منطق هگل به مثابه یک کل، به روش دیالکتیکی - نظرورزانه وی و به اهمیت حداکثری چنین روشی در نسبت با شیوه فعلی ما در پرداختن به مشکلات جهان معاصر.

حال، این مدعا که روش منطقی هگلی چنین موضوعیتی در زمانه معاصر دارد در کتاب من واجد اهمیت اساسی است. این مدعایی است که در سرتاسر کتابم آن را به شکلی جامع دنبال می‌کنم، که باید اذعان کنم به واقع دشوار فهم و طاقت‌فرساست. بحث من مفصل و گسترده است و بی‌وقفه متن هگل را در جزئیاتش دنبال می‌کند، گرچه با بهم ریختن توالی تعینات منطقی به واقع مایه سردرگمی خواننده می‌شود، دیدگاه‌های تفسیری رایج را به چالش می‌کشد و پیوندهایی یکسره نور را با متون ادبی - متونی که عامدانه به دلیل دوری از هگل، یعنی به دلیل اینکه به جهان‌های فرهنگی، جهانی و تاریخی غیرهگلی تهلق دارند، گزینش شده اند - پیش می‌نهد و مقرر می‌کند.

بنابر این از دید من، همانا ایده ترجمه فارسی کتابم فی‌نفسه وفادار به موضوع اصلی آن است. و وفاداری آن در یک سطح مضمونیِ عمیق‌تر است، چراکه تقریبً حاکی از ادامه بحث من است که اکنون به تعبیری به بستری متفاوت «برگردانده» می‌شود و تعمیم می‌یابد و -امیدورام- چه‌بسا الزامات جدید و تبعات جدی بحث و مدعای اصلی‌ام را عیان سازد.

این کتاب با عنوان Approaching Hegel's Logic, Obliquely: Melville, Moliere, Beckett در سال ۲۰۱۸ توسط دانشگاه نیویورک منتشر شده است.

«مواجهه‌ای نامتعارف با منطقِ هگل» در کتاب‌فروشی‌ها
 جلد اصلی

قسمتی از متن کتاب

به باور هگل، «فرد... رابطه با خود است، تا جایی که حدودی را بر هرچیز دیگری تحمیل میک‌ند؛ اما این حدود، حدودِ خودِ آن نیز هستند؛ آن‌ها راوابط با دیگری‌اند.» این امر به معنی آن است که فرد « Dasein (هستی متعین) خویش را در خود ندارد» بلکه در آن روابط با دیگری است که فرد در برابر آن‌ها حدود خود را مقرر می‌سازد.

به نحوی متناقض، راهبرد دستیابی به این همانی از طریق ترسیم حدود به نوعی این همانی مرکزگریز می‌انجامد - یعنی نوعی این‌همانی که نه در خویشتن بلکه همواره در جایی دیگر واقع می‌شود، یعنی در تفاوت، در دیگریِ متفاوتی که دقیقا توسط حد تعریف شده است. با این حال، دراین وهله و با اشاره به اسلوب پیشرفته‌تر کنش مختص به مفهوم، هگل تشخیص می‌دهد که راهبرد تعین‌یابی که توسط هستی به اجرا درآمده است به عمق مسئلۀ تایید این همانی فرد راه نمی‌برد.

«فرد در واقع بیشتر از آن چیزی است که از همه‌سو احاطه شده است، اما این بیشتر به سپهری دیگر تعلق دارد، سپهر مفهوم.» راهبرد مختص به کنشی که در منطق و «متافیزیک هستی » اجرا می‌شود تنها تا آنجا پیش می‌رود که این همانی فردی را دژی تعبیر می‌کند که کاملاً توسط حدود محصور شده است و از همه طرف در برابر دیگریِ متفاوت محافظت می‌شود. با این حال، مسئله چنین این همانی‌ای باواسطه آشکار می‌گردد. اولاً، این این‌همانی نوعی این‌همانی مرکزگریز، همواره متغیر یا سلبی یا کنش این‌همانی بخش است و، ثانیاً نوعی این‌همانیِ تقلیل دهنده است که از بیان آنچه این‌همانی بناست به واقع متجلی سازد، یعنی فردیت حقیقی، عاجز است.

از هر دو لحاظ، پیشروی این کنش تا فراسوی آغاز صرفاً پیشروی‌ای دست‌نیافتنی است. به این ترتیب، به کنش صرفاً سلبی و تماماً ویرانگری می‌رسیم (کنشی که هگل آن را « حرکت منفی فاهمه» مشخص می‌کند) که نهایتاً هرتعیین و تفاوتی را حذف و در این «این‌همانی انتزاعی» جوهر، در صورت‌مندی، محض نوعی این همان‌گویی نهی، یعنی در الف=الف انتزاعی، غرق می‌کند که اصل این‌همانی است که در منطق ذات ظاهر می‌شود. (صفحه ۳۲۶ و ۳۲۷)

کتاب مواجهه‌ای نامتعارف با منطقِ هگل، با خوانشی از ملویل، مولیر، بکت؛ نوشته آنجلیکا نوتزو و ترجمه حسین نیکبخت در ۶۶۴ صفحه، با شمارگان ۱۱۰۰ نسخه، در قطع رقعی در سال ۱۴۰۲ منتشر شد.

ثبت نظر درباره این نقد
عضویت در خبرنامه