گروه انتشاراتی ققنوس | کتاب «عشق معرفت» در بازار کتاب
 

کتاب «عشق معرفت» در بازار کتاب

نمایش خبر

..........................

خبرگزاری ایرنا

شنبه 12 مهر 1399

.........................

کتاب عشق معرفت، با زیر عنوان حیات فلسفه از سقراط تا دریدا از رهگذر خوانش برخی متون مهم فلسفه از سقراط تا دریدا به بررسی تنشی بنیادین میان عشق و معرفت می‌پردازد که به تاریخ فلسفۀ غرب شکل داده است. عشق معرفت به سنت دور و دراز فلسفه چونان تمرینی بازمی‌گردد که نه تنها ذهنی است بلکه به روح نیز مربوط می‌شود و به تناقض‌هایی می‌پردازد که ذات زندگی را تشکیل می‌دهند؛ تناقض‌هایی که از آغاز تاکنون به حیات فلسفه استمرار بخشیده‌اند و مهارناپذیری آن‌ها آدمی را در حیرت فرو برده است.

چنان‌که در پی خوانش ضیافت افلاطون خواهیم دید، در همین شکاف است که عشق جایگیر می‌شود، چه عشق کار را از همان جایی پی می‌گیرد که معرفت رهایش می‌کند (ص.۳۷).

یکی از موارد جالب توجه که در این کتاب به آن پرداخته شده، یافتن شباهت در آرای فیلسوفان متفاوت با خطوط فکری مختلف است؛ در این معنا، در این متن و در این کتاب کوشش شده است تا یکسانی‌های تفکر به رغم تفاوت‌های آن برجسته شده و از این رهگذر دستاوردهای فکری این متفکران مطرح شود. بر این اساس و برای دوری متن از متون دانشگاهی و توجه به وجه سرگرم کننده بودن کتاب برای خواننده، عمدتاً از توضیحات آموزشی صرف نظر شده است.

یکی دیگر از موارد قابل توجه در این کتاب این است که نویسنده هرگز تصویری تکراری (همانند آنچه دیگران بارها گفته و تکرار کرده‌اند از فیلسوفانی که می‌شناسیم یا دست کم اسم آنان را شنیده‌ایم) به دست نمی‌دهد؛ در این مفهوم در این کتاب با تصویری از فلاسفه مواجه می‌شویم که کمتر بدین شکل به ما معرفی شده‌اند. مثلاً در توضیحی در باره سقراط آمده است:

وی هیچ حرف قاطعی برای گفتن نداشت و دیگر این که زشت بود. این دو ویژگی به نحوی در دانش جمعی افراد به مظهر دانایی و زیبایی استحاله یافته‌اند. آیا سخت است که بپذیریم پدر فلسفه _ که خود مادر تمامی علوم است _ می‌تواند یک عامی ژنده پوش و بدقیافه باشد؟ (ص.۲۱)

و در بخشی دیگر از این کتاب با عنوان خیال‌پروری روسو می‌خوانیم:

روسو نویسنده‌ای پرکار بود: جستارنویس، رمان‌نویس و موسیقی‌دان بود و بیشتر از همه به خاطر نظریه‌اش درباره آزادی اجتماعی، حقوق، تعلیم و تربیت و دین شهرت داشت. وی به خاطر مقاله‌اش دربارهٔ مزایای هنر و علوم برای نوع بشر برنده جایزه شد (۱۷۵۰) و به شهرت دست‌یافت. استدلال بدیع وی آن بود که برخلاف موضع روشنگری هنر و علوم برای آدمی سودی دربر ندارد؛ بلکه به‌عکس نیاز پدید می‌آورند و نیاز انسان را برده می‌سازد. این ایده‌ها در گفتار در باب نابرابری (۱۷۵۴) شرح و بسط می‌یابند، مقاله‌ای که در آن این نظر مشهور را ابراز می‌کند که انسان ذاتاً نیک است و فقط و فقط نهادهای اجتماعی هستند که وی را شرور می‌کنند. این ایده که ما به‌طور ذاتی نیک هستیم و رفته‌رفته فاسد می‌شویم وارونه‌سازی طعنه‌آمیزی است از آموزه گناه نخستین و رستگاری از طریق کلیسا (ص.۹۲).

یا در مورد فوکو می‌خوانیم:

فوکو در موارد متعدد این‌طور اظهار کرد که تمامی آثارش خوب یا بد از شیفتگی شخصی‌اش به تجربه سرچشمه گرفته‌اند. نزدیک به اواخر زندگی‌اش علاقه‌اش به رهاسازی تجربه از صافی‌های معمول آن معطوف شد هم ازاین‌رو خطرجویی به‌عنوان صورتی از تعالی برایش جذابیت هرچه بیشتر پیدا کرد. (ص.۱۳۴)

تناقض‌های فلسفی از زاویه دیگر

از سوی دیگر تناقض‌های فلسفی که در این کتاب مطرح می‌شوند هم در نوع خود جالب‌توجه است؛ چنانچه ذهن خواننده را به چالش کشیده و روی دیگری از آنچه تاکنون قطعی تصور می‌شده است را نمایان می‌سازد. مثلاً بارها خوانده‌ایم که سقراط داناترین فیلسوف آتن در دوره خود بود و این موضوع هم ریشه در همان سخن معروف وی دارد: «می‌دانم که نمی‌دانم»؛ اما در این کتاب این موضوع به نحوی دیگر به چالش کشیده شده و این بار از این منظر به آن نگاه می‌شود. منظری که اگرچه برخی از دانسته‌های پیشین را قوت می‌بخشد اما زاویه نگاه دیگری را هم مطرح می‌سازد. چنانچه در قسمتی از کتاب می‌خوانیم:

وقتی سقراط سخنوارنه دربارهٔ ناتوانی خود در سخن گفتن صحبت می‌کند یا وقتی به‌گونه‌ای دانسته به تحلیل فقدان معرفت در خود می‌پردازد این‌طور احساس می‌کنیم که این فرد کاملاً صادق نیست یا این‌که نیاتش با کلامش همخوانی ندارد (ص.۲۵).

یا در جای دیگری در مورد علت محاکمهٔ سقراط آن‌هم در نخستین حکومت دموکراتیک، می‌خوانیم:

«استبداد غرابت و اختلاف‌نظر را تا آنجا که حکومت را تحت تأثیر قرار ندهد برمی‌تابد اما دموکراسی از این حیث انعطاف‌پذیری کمتری دارد» (ص.۳۱).

بر این اساس کتاب حاضر ضمن اشاره به نقاطی از فلسفه که پیشتر در این باره می‌دانستیم، بر قسمتی نور می‌تاباند (که اگرچه این گونه که نبوده که ندانیم) که بسیار کمتر به آن توجه شده است.

این کتاب حاصل سال‌ها درگیری با متون و فلاسفهٔ مهم در مجلاتِ دانشگاهی، همایش‌ها، گفتگوها و کلاس‌هاست _هم در دوران دانشجویی و هم در کسوت استادی. کتاب گاه لحن یک دانشجو یا هم‌صحبت را به خود می‌گیرد و گاه _ هرچند کمتر _لحن یک استاد را. در تمامی این موارد، صفحات پیش رو حاصل خوانش‌های موشکافانه یا به بیانی انضمامی‌تر حاصل نوع خاصی از خوانش‌اند_ خوانشی که بر نشان دادن در عمل و تأثیرگذاری تأکید دارد و این عناصر را محمل‌هایی مهم برای پیام فلسفی به شمار می‌آورد. دغدغهٔ اصلی کتاب را عنوان آن بیان می‌دارد: عشق معرفت. البته این عنوان صورتی تحریف آمیز از ترجمهٔ پذیرفته‌شدهٔ اصطلاح فیلوسوفیا است که معمولاً به «عشق به معرفت» برگردانده می‌شود (ص.۱۷).

دربارۀ عشق معرفت

کتاب عشق معرفت نوشتهٔ روی برَند است که توسط مجتبی پُردل ترجمه‌شده و از سوی انتشارات ققنوس به چاپ رسیده است.

در مقدمهٔ این کتاب آمده است: اگرچه دربارهٔ هریک از فیلسوفان مزبور به‌طور مستقل کتاب‌های زیادی نگاشته شده است (و بسیاری از آن‌ها نیز به فارسی ترجمه‌شده‌اند)، خوانش‌هایی که این اثر ارائه می‌دارد خالی از لطف و نکات تازه نیستند. آنچه در این خوانش ها توجه خواننده را به خود جلب می‌کند تناقض‌هایی است که نویسنده در آثار بررسی‌شده برجسته می‌سازد، تناقض‌هایی که مشخصهٔ کار فیلسوفان مزبور به شمار می‌روند و نیز تشکیل‌دهندهٔ ذات زندگی‌اند. همین تناقض‌ها هستند که از آغاز تاکنون به حیات فلسفه استمرار بخشیده‌اند، چه آدمی همواره کوشیده است تا با این تناقض‌ها کنار آید و مهارناپذیری این تناقض‌ها همواره وی را در حیرت فروبردهاست و چنان‌که معروف است حیرت آغاز فلسفه است.

این کتاب در هفت بخش به رشته تحریر درآمده است: بخش نخست با عنوان «برچیدنِ معرفت: سقراطِ دفاعیه» است و زیر عنوان‌های «درآمدی بر سقراط»، «دفاعیه‌ای غیردفاعی»، «اتهام غیررسمی»، «به پرسش گرفتنِ جهان‌بینی‌ها»، «اِلِنخوس سقراطی»، «سقراط در مقام پیشاهنگ روانکاوی» و «طعنهٔ طعنه» را در خود دارد. نام بخش دوم «منطق میل و تمنا: سقراطِ ضیافت» است و به مباحثی با عنوان «درآمدی بر ضیافت»، «اسطورهٔ آریستوفانس»، «سقراط آگاتون را به پرسش می‌گیرد»، «شرح دیوتیما: ارُوس میان امر انسانی و امر الوهی قرار دارد»، «عشق و جاودانگی»، «نظریهٔ ایده‌ها (صور مثالی)، «ماهیت تراژیک_کمیک فلسفه» اختصاص دارد. «زندگی و متون مرموز اسپینوزا»، «سادگیِ رادیکال»، «چهرهٔ برافروخته از شرم خدا»، «اینک سعادت»، «ترسیم روح هندسی» و «والاترین تمنا» مباحث بخش سوم را با عنوان «ذیل صورتی خاص از جاودانگی: اخلاق اسپینوزا» تشکیل می‌دهد. بخش چهارم کتاب با عنوان «تنهاییِ مفاهمه‌ای: خیال‌پروری‌های روسو» به مباحثی چون «زندگی‌نامه»، «کتابی برای همه‌کس و هیچ‌کس»، «گونه‌های تنهایی»، «دوستی»، «روش روسو برای کندوکاو در خویشتن: خیال‌پروری»، «بازسازی تجربه» و «کتاب زندگی» می‌پردازد. بخش پنجم که عنوان آن «چگونه آنچه هستیم می‌شویم: تبارشناسی اخلاق نیچه» شامل مباحثی با عنوان «مقدمه‌ای بر نیچه»، «مقدمه‌ای بر کتاب»، «امکان‌ناپذیری خودشناسی»، «چشم‌انداز باوری»، «سرور و برده»، «سرگیجه_عقب نشستن»، «فلسفه و نیست‌انگاری»، «جان‌ها آزاده و چشم‌اندازباوری» است. نام بخش ششم «دیگری شدن: تاریخ جنسیت فوکو» است و به مباحثی با عنوان «زندگی و مرگ»، «داستانِ رکیک و زننده» و «اصالت دیگربودگی» اختصاص دارند. درنهایت «ناهویت»، «زندگی‌نامهٔ سینمایی»، «التزام»، «اعطاکردن» و «عشق» مبحث بخش پایانی و هفتم کتاب با عنوان «آنک اینِ من: دریدا» را تشکیل می‌دهند.

کتاب «معرفت عشق» را انتشارات ققنوس در ۱۸۴ صفحه و شمارگان یک هزار و ۱۰۰ نسخه منتشر و روانه بازار کرده است.

ثبت نظر درباره این نقد
عضویت در خبرنامه