......................
خبرگزاری ایرنا
پنجشنبه 9 بهمن 1399
......................
یکی از هولناک ترین مواجهات بشر در طول حیات هزاران ساله مواجهه با پدیدهها و بلایای ناشناخته بوده است؛ به موازات پیشرفت های علمی و تجربیاتی که گونه انسانی از آغاز حیات تا به امروز تجربه کرده است، اگرچه فهم و پیش بینی بسیاری از موارد ممکن و مهیا شده اما به همان سان پیچیدگی برخی از موارد به شدت انسان را مستاصل ساخته است.
استادان علوم انسانی و اجتماعی بسیار در این سالها بر این پیچیدگی ها تاکید کرده و آن را به سان مخاطره تازه ای پدید آمده از دل مدرنیته و پیشرفت های شگرف انسانی خوانده اند که همچون شمشیری دو لبه همان سان که خوب است و کارا، برنده است و بد.
اولریش بک آلمانی تبار از نظریه پردازان اجتماعی مدرنیته است. یکی از مهمترین مفاهیمی که بک ارائه می دهد، پندارههایی است درباره «جامعه و مخاطره» که در اولین کتاب خود با نام جامعۀ مخاطره آمیز آنان را نگاشته است. وی جامعۀ مخاطره آمیز را طی فرایند ظهور مدرنیته اول و سپس مدرنیته دوم مورد توجه قرار می دهد و دهه ۱۹۷۰ را دوره ظهور مدرنیته دوم می داند.
بک میگوید: جامعه مخاطره آمیز، جامعه ای است که در آن نگرانی افراد از آفات و بلایای طبیعی (قحطی و زلزله) به سمت مخاطرات ناشی از فعالیتهای انسانی که اغلب شکل جهانی و عالمگیر دارند، متوجه شده است. به تعبیر بک، اگر قوه محرکه جامعه طبقاتی و صنعتی در این شعار خلاصه میشد که «گرسنهام»، شعار جامعه جدید این است: «میترسم یا نگرانم».
جامعه مخاطره آمیز صرفاً از این واقعیت برنمی خیزد که زندگی روزانه عموماً خطرناکتر شده بلکه مسئله بیشتر بدون مرز شدن مخاطرات غیرقابل کنترل است.
آنتونی گیدنز جامعه شناس انگلیسی در کتاب خود جامعه شناسی (ترجمه حسن چاوشیان، نشر نی ۱۳۸۹) و در یک تحلیل مصداقی بر نظر بک و با اشاره به ماجرای چرنوبیل مینویسد:
طبق نظر بک، یکی از جنبه های مهم جامعه مخاطره آمیز این است که بیم و خطرهای آن محدودیت مکانی، زمانی یا اجتماعی ندارند. مخاطره های امروزه بر همه کشورها و همه طبقه های اجتماعی تأثیر می گذارند. این مخاطره نه فقط پیامدهای مشخص بلکه پیامدهای جهانی را به دنبال دارند. بسیاری از شکل های مخاطره مثل مخاطره هایی که به سلامتی انسان و محیط زیست مربوط می شوند، مرزهای ملی را در می نوردند. انفجار نیروگاه هسته ای چرنوبیل در اوکراین در سال ۱۹۸۶ مثال روشنی از این نکته است. همه کسانی که در مجاورت چرنوبیل زندگی می کردند ـ صرف نظر از سن، طبقه، جنس یا منزلت ـ در معرض سطوح خطرناک تشعشع اتمی قرار گرفتند. در همین زمان آثار و نتایج این حادثه بسیار فراتر از خود چرنوبیل گسترش یافت؛ در سراسر اروپا و فراتر از آن، سطوح فوق العاده بالایی از تشعشع حتی مدت ها پس از انفجار ثبت میشد (گیدنز، ۱۳۸۹ :۱۰۱)
در حقیقت مفهوم بنیادین نظریات استادانی مانند بک مخاطراتی است که امروز انسان ها در پی دست یابی به زندگی بهتر برای خویش ایجاد کرده اند و خود را در موقعیتی بسیار آسیب پذیرتر از گذشته (به رغم تمام مولفه های رفاه که انسان امروز در مقایسه با گذشته در قله آن ایستاده است) قرار داده اند.
نزدیک ترین و وخیم ترین مثال از این مخاطرات در طول چهار دهه گذشته همواره حادثه چرنوبیل بوده است. انفجار ناخواسته در یک نیروگاه اتمی که تاثیرات آن نه تنها از جغرافیای اروپای شرقی فراتر رفت و بی اغراق جهانی را درگیر ساخت بلکه از تاریخ هم فراتر رفت و پس از گذشت ۳۴ سال همچنان یک پرونده باز است؛ البته که تلاش تمامی کشورها برای دست یابی به قدرت هسته ای و نیروگاه های ریز و درشتی که در سراسر دنیا به این منظور تاسیس شده است و همانند انبار باروتی می ماند که جامعه جهانی را از وقوع چرنوبیلی دیگر می ترساند هم در زنده ماندن فاجعه چرونبیل از خلال چهار دهه بی تاثیر نیست.
کابوسی به نام چرنوبیل؛ کابوسی که همچنان وهمبرانگیز است
کتاب چرنوبیل ویراستۀ دیوید اریک نلسون که به تازگی از سوی انتشارات ققنوس به چاپ رسیده است با این عبارت کلیدی آغاز می کند: تاریخ برای آینده برنامه ای به ما نمی دهد اما می تواند درکی کامل تر از خود ما و طبیعت بشری مشترکمان ارائه کند، از این رو بهتر می توانیم با آینده مواجه شویم.
این اشاره بهترین توصیف برای معرفی کتاب هایی از این دست است؛ «شناخت گذشته برای کاهش مخاطرات آینده». موضوعی که جوامع بسته به تجربیاتی که از تاریخ داخلی و خارجی خود از آن درس می گیرند و در امروز و فردای خود آنان را به کار می بندند، می توانند مواجهه ای معقول تر با زندگی مدرن و مخاطرات آن داشته باشند.
در پیشگفتار این کتاب که اولینعنوان از مجموعه «چشماندازهایی از تاریخ معاصر جهان» است، آمده:
به یاد آوردن هر رویدادی بستگی به نحوۀ به خاطر سپردن آن دارد. بهترین درک از تاریخ حاصل کندوکاو چشماندازهای مختلف است: دورههای زمانی متفاوت، فرهنگهای متفاوت، ایدئولوژیهای متفاوت.
مجموعه کتابهای «چشماندازهایی از تاریخ معاصر جهان» از دیدگاههای مختلف به رویدادهای سرنوشتساز تاریخ معاصر میپردازد. هر جلد با استفاده از منابع دست اول و دوم، اطلاعات زمینهای، مباحث پیرامونی و روایتهای اول شخص افراد نگاهی دارد به یکی از رویدادهای مهم تاریخ معاصر جهان. تمام کتابهای این مجموعه دارای فهرست مطالب توضیحی، گاهشمار، کتابشناسی و نمایه است. «چشماندازهایی از تاریخ معاصر جهان» به دانشجویان و پژوهشگران کمک میکند تا مهارتهای فکری و نقادانۀ خود را بهبود بخشند و بر آگاهی خود از جهان بیفزایند و درک بهتری از دیدگاههای بینالمللی در خصوص رویدادهای تاریخی پیدا کنند.
چرنوبیل مظهر بیخبری هولناک است، هیچ اتفاقنظری دربارۀ آثار پایدار این حادثه وجود ندارد. از یک میلیون نفری که در آن زمان به کار پاکسازی مشغول بودند ۲۰ درصد جان باختند و ۸۰ درصد بقیه به مشکلات جسمیای دچار شدند که اغلب توضیحی برای آنها وجود ندارد. پرورشگاههای بلاروس پر از کودکانی است که «یتیمان چرنوبیل» خوانده میشوند و نشانههای مشخص سرطان و نقایص مادرزادی عجیب و غریب در آنها دیده میشود. اما از طرفی، منطقۀ حفاظتشدۀ چرنوبیل مأمن حیوانات کمیابی شده که با وجود گردش آزادانه در اطراف تأسیسات اتمی ازکارافتاده هیچ نشانی از بیماری در آنها دیده نمیشود. کتاب چرنوبیل حاوی دیدگاههای گوناگون جذاب و غالباً متناقض دربارۀ این فاجعه و تأثیرات پایدار آن است.
نمیدانستیم مرگ میتواند چنان زیبا باشد
کتاب چرنوبیل در ۳ بخش اصلی تدوین شده است: «زمینه تاریخی فاجعه چرنوبیل» شامل پنج دیدگاه: فاجعه چرنوبیل، توسعۀ صنعت هستهای شوروی، پنهانکاری شوروی در رویارویی با این فاجعه، افسانهسرایی شوروی دربارۀ ایمنی، فاجعه اقتصادی؛ «مباحث پیرامونی فاجعه چرنوبیل» شامل دوازده دیدگاه: گزارشهای اولیه از موفقیت آمیزبودن عملکرد شوروی در حادثۀ چرنوبیل، گزارشهای به دور از واقعیت و برآوردهای اندک از تشعشع و پیامدهای منفی آن بر سلامت، تشعشع حاصل از فاجعۀ چرنوبیل به شدتی نبود که انتظار می رفت، بارش بیشتر تشعشعات ناشی از انفجار چرنوبیل در بلاروس، کدام کشور بیش از همه متحمل آثار حادثۀ چرنوبیل شد؟، مقامات روس و بلاروس به کم اهمیت نشان دادن پیامدهای چرنوبیل ادامه می دهند، فاجعه چرنوبیل ضربه ای سخت به اتحاد شوروی بود، کشاورزی در زمینهای آلوده بلاروس، کمک رسانی به کودکان صدمه دیدۀ حادثه چرنوبیل در زادگاهشان، مقایسۀ دو حادثۀ چرنوبیل و تری مایل آیلند، فاجعۀ چرنوبیل نشان دهندۀ ماهیت ذاتا خطرناک انرژی هستهای است، گردشگری در چرنوبیل و «روایتهای شخصی» شامل شش دیدگاه: روایت کارمند اتاق کنترل از حادثه و زندگی پس از آن، روایت یک مامور پاکسازی در چرنوبیل، روایت زنان و کودکان چرنوبیل، سرودههای آورگان پریپیات، روایت فعال ایرلندی که به کودکان بیسرپرست چرنوبیل کمک میکند و روایت یک گردشگر از چرنوبیل.
این بخشها، فصلها یا دیدگاههایی که در ذیل عناوین این کتاب آمده، در حقیقت تحلیل، نقد و تجربه زیسته آدمهایی است که هرکدام به نوعی دور و نزدیک با این فاجعه انسانی در ارتباط بوده اند.
در بخشی از این کتاب روایت تکاندهندۀ یکی از کسانی که حادثه چرنوبیل را به چشم دیده، نقل شده است:
روزهای اول سوال این بود که چه کسی مقصر است؟ اما بعد که اطلاعاتمان بیشتر شد به فکر افتادیم که چه باید بکنیم؟ چطور خودمان را نجات بدهیم؟ بعد که فهمیدیم ماجرایی نیست که یکی دو سال طول بکشد بلکه نسل ها طول خواهد کشید، به گذشتهها برگشتیم، روزها را یکی بعد از دیگری از نظر گذراندیم.
این حادثه بعد از نیمه شب جمعه اتفاق افتاد. صبح آن روز کسی به چیزی شک نداشت. پسرم را به مدرسه فرستادم، شوهرم به سلمانی رفت. داشتم ناهار را آماده می کردم که شوهرم برگشت. گفت: «انگار نیروگاه آتش گرفته، میگویند رادیو را خاموش نکنیم». فراموش کردم بگویم که ما در پریپیات نزدیک رآکتور زندگی میکردیم. هنوز هم شعلۀ سرخ رنگ آتش جلوی چشمم است. انگار که رآکتور زبانه می کشید. آتش معمولی نبود، یک جور تجلی روشنایی بود. زیبا بود. توی فیلم ها هم چیزی شبیه آن ندیده بودم. آن شب همه در بالکن خانهشان ایستاده بودند و آن هایی هم که خانهشان بالکن نداشت به خانۀ دوستان و نزدیکانشان رفته بودند. خانۀ ما طبقه نهم بود، چشماندازی عالی داشتیم. مردم بچه هایشان را بیرون آورده بودند، بلندشان کرده بودند، می گفتند: «نگاه کن! این لحظه را به خاطر بسپار!». و این ها همان کسانی بودند که در رآکتور کار می کردند _مهندسها، کارگرها، استادان فیزیک. وسط غبار سیاه ایستاده بودند، حرف می زدند، نفس میکشیدند، پرس و جو می کردند. مردم از تمام اطراف با ماشین ها و دوچرخه هاشان آمده بودند تا نگاهی به آن بیندازند. نمیدانستیم مرگ میتواند چنان زیبا باشد (صفحات ۱۵۵ و ۱۵۶).
چرنوبیل به دلیل اولین بودن در نوع خود (یک انفجار هستهای ناخواسته آن هم در شهر و مرکزی که کاربری آن نه نظامی که علمی و روزمره بود) پیامدهای بیشمار روانی، فردی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی در ابعاد جهانی داشت؛ رویدادی که چنانچه بیان شد نه تعدادی محدود از ساکنان یک شهر کوچک که نسلهایی را درگیر خود ساخت.
بدون شک امروز کسی به تماشای سوختن یک نیروگاه اتمی نمیایستد و این بی گمان یکی از کوچکترین درسهایی است که میتوان از تاریخ گرفت. درسهایی که بی گمان کتاب هایی از این دست برای بشر فراهم می سازد.
کتاب چرنوبیل ویراستۀ دیوید اریک نلسون و ترجمۀ شهربانو صارمی در ۱۹۱ صفحه مصور، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۳۵ هزار تومان از سوی انتشارت ققنوس (۱۳۹۹) منتشر شده است.