منبع: خبرگزاری کتاب ایران
سهشنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۷
هاشم آقاجری گفت: من اصلاً معتقد نیستم ایران در دو قرن اول هجری سکوت کرده بوده است. در این دو قرن درگیری و جدال میان گفتمانهای مختلف شدید بوده است و به همین دلیل نمیتوان گذار از این دو قرن را «پایان دو قرن سکوت» نامید.
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، آیین رونمایی چهار جلد نخست کتابهای مجموعه «تاریخ ایران: روایتی دیگر» دوشنبه 28 آبان 1397 با حضور هاشم آقاجری و کاوه بیات پژوهشگران شناخته شده حوزه تاریخ و نیز بهزاد کریمی دبیر این مجموعه در شهر کتاب دانشگاه برگزار شد.
مجموعه «تاریخ ایران: روایتی دیگر» شامل بررسی سیر تحولات تاریخ ایران با نگاهی تازه است. تا کنون چهار جلد از کتابهای این مجموعه از سوی نشر ققنوس منتشر شده است و کتابهای دیگری از این مجموعه هم در دست انتشار است. کتابهایی که تاکنون منتشر شدهاند و در این آیین از آنها رونمایی شد عبارتند از: «شاه اسماعیل صفوی و تغییر مذهب» نوشته بهزاد کریمی، «رواداری فرهنگی در عصر مغولان» نوشته نسیم خلیلی، «پایان دو قرن سکوت» نوشته امیرحسین حاتمی و «ایران در جنگ جهانی دوم» نوشته شیدا صابری.
در ابتدای این مراسم زهره حسینزادگان مدیر روابطعمومی نشر ققنوس ضمن خوشآمدگویی به حاضران در برنامه گفت: «یکی از سیاستهای نشر ققنوس این است که دانش و علم را به سطح جامعه ببرد. در رابطه با تاریخ نیز ما در نشر ققنوس همین مشی را دنبال میکنیم و در پی ارائه روایتی قابل فهم برای عموم از تاریخ بودهایم و هستیم. بر این اساس مجموعه تاریخ جهان را در ققنوس ترجمه و منتشر کردیم که بسیار هم مورد استقبال قرار گرفت.
وی افزود: در این میان خلاء وجود کتابهای عام در رابطه با تاریخ ایران نیز حس میشد و تصمیم گرفتیم به سبک کتابهای مجموعه تاریخ جهان، مجموعهای درباره تاریخ ایران منتشر کنیم. در اوایل دهه 80 با دکتر روزبه زرینکوب در این زمینه توافق کردیم ولی متاسفانه این مجموعه پا نگرفت. به همین خاطر از حدود سه سال پیش از آقای دکتر کریمی خواستیم این مجموعه را احیا کنند و خوشبختانه با دبیری ایشان این مجموعه را شکل دادیم.»
پس از حسینزادگان نوبت به بهزاد کریمی دبیر مجموعه تاریخ ایران رسید تا توضیحات ابتدایی خود را درباره این مجموعه ارائه کند. کریمی گفت: «نوشتن برای مخاطب عام در حوزه تاریخ سهل است و ممتنع. سهل به دلیل رهایی از تقیدات آکادمیک و ممتنع به دلیل سخت بودن ارائه تاریخ درست و مستند به صورت ساده. به همین دلیل خیلی کم به سراغ این ژانر تاریخنویسی رفته شده و دلیل عمده آن نیز کمبود نویسندگانی است که جذاب روایت کنند و در عین حال مقید به چارچوبهای تاریخنویسی باشند.»
این استاد دانشگاه درباره طراحی و برنامهریزی مجموعه تاریخ ایران: روایتی دیگر گفت: «ما در این مجموعه مضمونمحور عمل میکنیم و به دنبال بازگویی پیوسته و سلسلهوار تاریخ نبودهایم. اگر چه در نهایت با تکمیل شدن مجموعه روایتی کورنولوژیک از تاریخ ایران به دست خواهد آمد. ما دو جدول تدوین کردهایم. جدولی کورنولوژیک و جدولی مسئلهمحور. اگر مجموعه کامل شود بر مبنای این جدول 80 جلد کتاب تدوین خواهیم کرد.»
وی همچنین درباره مشکلاتی که در روند تدوین این مجموعه با آن روبهرو شده است، گفت:«مشکل عمدهای که برای من به عنوان دبیر مجموعه وجود داشت این بود که باید پل بین ناشر و نویسنده میبودم. اینکه بتوانم استقلال نویسنده را محترم بشمارم و در عین حال خواسته ناشر که حفظ روح کلی مجموعه بود را رعایت کنم سخت بود.»
کریمی همچنین گفت: «به گمان من یک شورای علمی به عنوان اتاق فکر این مجموعه باید شکل بگیرد. اتاق فکری که البته زینتالمجالس نباشد. هیچ کس نمیتواند به تمام حوزههای تاریخ ایران احاطه داشته باشد و برای اینکه مجموعه از منظر علمی دچار کمبود نشود لازم است که متخصصان فن ناظر بر کار مولفین باشند.»
پس از کریمی نوبت به هاشم آقاجری، استاد دانشگاه تربیت مدرس رسید تا با برقراری تمایزی میان مفهوم گذشته و مفهوم تاریخ، به بررسی وضعیت رشته تاریخ بپردازد. آقاجری گفت: «اگر تمایزی بگذاریم بین گذشته به مثابه گذشته و گذشته به مثابه تاریخ، ناگزیر بحثی به نام خودآگاهی تاریخی شکل میگیرد. میان گذشته و تاریخ کسانی ایستادهاند به نام مورخ که روایتگر تاریخ است.»
آقاجری افزود: «خودآگاهی تاریخی برخلاف ادعای گفتمانهای پسامدرن افراطی یکسره برساخته و تخیل محض نیست. چرا که در این صورت ما به پایان تاریخ (آلبته نه به تعبیر فوکویامایی) میرسیم. پایان تاریخ در گفتمانهای پسامدرن افراطی عبارت است از انحلال تاریخ در زبان و اراده و این به شکلگیری نوعی نونهیلیزم میانجامد. در چنین قرائتی تاریخ به نوعی زبانآوری و بوطیقای سوفیسطی تبدیل میشود. این اصطلاحات همان اصطلاحاتی است که کیت جنکینز تاریخدان معاصر انگلیسی در آثار جدیدش ارائه داده است. این قرائت نوعی تلقی شبهنیچهای از تاریخ است. جنکینز یکی از تبارهای خود را نیچه معرفی میکند ولی ما میدانیم که مقابله نیچه با تاریخ آبژکتیوی است و او یکسره دشمن تاریخ نیست. نیچه در نهایت تاریخ انتقادی را میپذیرد.»
به گفته آقاجری در برابر گفتمان پست مدرن دو گفتمان دیگر نیز در رهیافت تاریخی مشاهده میشود: «این دو گفتمان، گفتمان سازهگرایانه و گفتمان بازسازیگرایانه هستند. هر دوی این گفتمانها بر اهمیت تاریخ و اهمیت خودآگاهی تاریخی برای امروز و آینده تاکید دارند.»
آقاجری متذکر شد: «ستیز میان گفتمانها و ایدئولوژیها تنها ستیز بر سر اکنون و آینده نیست. بلکه ستیز بر سر گذشته هم هست. هر نیرو سعی میکند تا ایده خود درباره تاریخ را تثبیت کند تا بتواند اکنون و آینده را در انحصار بگیرد. در نظامهای سیاسی توتالیتر تاریخ را سلطه مینویسد تا بتواند مبانی سلطه اکنونی را مشروعیت بخشد. اما ما میدانیم از آنجا که بین تاریخ و گذشته مورخ ایستاده است که در تاریخ با حقیقت مطلق روبهرو نیستیم.»
وی به تمایز میان تاریخنگاری توتالیتر و پلورال پرداخت و گفت: «میتوان گفت بین تاریخنگاری و نظام سیاسی ارتباط وجود دارد. در نظامهای سیاسی پلورال با روایتهای چندصدایی از تاریخ روبهرو هستیم در حالی که در نظامهای سیاسی توتالیتر همانگونه که سیاست تکصدایی است، تاریخ هم تکصدایی است و البته با تغییر و جابهجایی در نیروهای سیاسی با ورژنهای مختلفی از تاریخ مواجه میشویم.»
او افزود: «پروسه دولتملتسازی در ایران همچنان در راه و در حال تکمیل است و ما در این زمینه هنوز چالشهایی داریم. به ویژه که تجربه پسامشروطیت ما مایل به پیش بردن یک پروژه دولتملتسازی تکصدایی بود. در نتیجه اگر میخواهیم فرآیند دولتملتسازیمان را آسیبزدایی کنیم یکی از کارهایی که باید انجام دهیم این است که تاریخنگاری را به سمت چندصدایی شدن ببریم. امروز در سطح جهان صداهای بسیاری در تاریخنویسی به گوش میرسد. تاریخ زنان، تاریخ سیاهان و... ما نیز باید به سمت نوشتن تاریخ صداهای مختلف برویم.»
آقاجری سپس به آسیبشناسی تاریخ در ایران پرداخت و گفت: «وضعیت تاریخ هم در حوزه عمومی و هم در حوزه آکادمیک دچار بحران است. در حوزه رسمی به دلیل بیصلاحیتی نویسندگان و یکّه بودن و در عین حال آسیبپذیر بودن روایتهایی که از سوی رسانههای رسمی ارائه میشود و در حوزه عمومی هم به دلیل کمبود منابع ما دچار بحرانیم. به گمانم کاری که نشر ققنوس در مجموعه تاریخ ایران کرده است گامی در جهت پر کردن خلاءهایی است که در این حوزه وجود دارد و روایتی در کنار روایتهای بسیار دیگر ارائه میدهد تا تنوع روایتها در حوزه تاریخ ایران را افزایش دهد.»
آقاجری سپس به بررسی کتابهایی پرداخت که به صورت مجموعه تاریخ ایران را مورد بررسی قرار میدهند و گفت: «ما در سطح آکادمیک آنچه در حوزه تاریخ ایران به صورت کامل داشتیم تاریخ کمبریج بود و هست. حتی اثر تاریخ جامع ایران که دائرهالمعارف اسلامی آن را ارائه داده است هم نتوانست خلاء موجود در فضا را پر کند. در حوزه عمومی نیز کارهایی نظیر آنچه ذبیحالله منصوری انجام داده را داشتهایم که علیرغم مشکلات بسیارشان بسیاری را به تاریخ علاقهمند کرد.
نمونه دیگری که جنبههای استنادی بهتری نسبت به کارهای منصوری دارد، آثار استاد باستانی پاریزی است. تجربهای که اکنون ققنوس در حال انجام آن است را پیش از انقلاب ناشرانی مانند کتابهای جیبی و امیرکبیر آغاز کردند اما تداوم پیدا نکرد. هر چند که این کارها بعضاً ماندگار هم بودند. به عنوان نمونه کاری که دکتر رضوانی در مجموعه تاریخ برای جوانان نوشت کاری بود که برای مخاطبان جذاب و ثمربخش بود.»
آقاجری سپس توصیههایی برای ادامه راه مجموعه ارائه داد: «این مجموعه میتواند در شکلگیری خودآگاهی انتقادی در میان جوانان موثر باشد. تاریخ اگر نسبتی با اکنون نداشته باشد همانچیزی میشود که نیچه آن را تاریخ عتیقهای نامید. این آثار درباره هویت جمعی ایرانیان است. من فکر میکنم باید به هویتهای دیگر هم در این مجموعه توجه کرد. ما نباید تاریخ را فقط برای مرکز بنویسیم. باید به تاریخ پیرامون هم توجه کنیم و صدای بیصدایان را در تاریخ بلند کنیم.»
وی سپس به انتقاد از رویکرد ناسیونالیستیای که به ویژه در عنوان یکی از کتابهای مجموعه بروز پیدا کرده است پرداخت و گفت: «دکتر زرینکوب هنگامی که دو قرن سکوت را مینوشت به شدت متاثر از ایدئولوژی ناسیونالیسم بود ولی ایشان در تداوم کارشان از دوگانه ایرانی/ عرب گذر کرد. این دوگانه یک برساخته معاصر است. در جهان اسلامی قرون گذشته این تضاد چندان معنادار نبوده است. من اصلاً معتقد نیستم ایران در دو قرن اول هجری سکوت کرده بوده است. در این دو قرن درگیری و جدال میان گفتمانهای مختلف شدید بوده است و به همین دلیل نمیتوان گذار از این دو قرن را «پایان دو قرن سکوت» نامید.
پس از آقاجری نوبت به کاوه بیات پژوهشگر تاریخ معاصر رسید تا به بیان نظرات خود درباره این مجموعه بپردازد. وی گفت: «ما تقریباً از سالهای بعد از شهریور بیست با مجموعهپردازی آشنا شدیم و شاید مهمترین مجموعهای که در آن سالها منتشر شد مجموعه «چه میدانم؟» بود که در فرانسه منتشر میشد و هنوز هم میشود. ناشرانی مانند علمی، امیرکبیر و جیبی این مجموعه را منتشر کردند ما را با مجموعهپردازی آشنا کردند. مجموعه موفق دیگر، مجموعه «گردونه تاریخ» بود که توسط انتشارات فرانکلین منتشر میشد و به ویژه از منظر نقش ویرایش در شکلگیری آن بسیار پراهمیت است.»
بیات با توجه به محدودیتهای تالیف مجموعه در ایران، آینده مجموعه حاضر را نیز چندان روشن توصیف نکرد. وی گفت: «ما در شکل دادن به مجموعهها دچار محدودیتهای فراوانی هستیم. فقر در تاریخنگاری خود را به این مجموعهها تحمیل میکند و یافتن نویسنده برای چنین مجموعههایی را مشکل میسازد. این مشکل در جوامع توسعه یافته وجود ندارد و دلیل تداوم مجموعههای آنها همین است. بر مبنای کمبودهای موجود در ایران میشود گفت کاری که ققنوس شروع کرده جسورانه است اما امید به پایان یافتن مجموعه اندک است.»
وی سپس به نقد برخی از کتابهای مجموعه پرداخت و گفت: «دو کتاب مرتبط با شاه اسماعیل و مغولان با یک محور اصلی به هم متصل میشوند. این حلقه اتصال نسبت میان باور و خشونت است. نتیجه کتاب رواداری مغولان این است که ابتدایی بودن باورهای مغولان آنها را روادار میکند و در کتاب شاه اسماعیل تاکید زیادی بر قساوت و خشونت صفویان شده است. مشکل من این است که در کتاب رواداری... خشونت مغولان به ویژه هنگام ورود به ایران نادیده گرفته شده است. رواداری مفهومی مدرن است. آنچه من در مغولان میبینم نوعی بیتفاوتی نسبت به مذهب در جوامع متمدنتر است.»
او سپس تمرکز بحث خود را بر کتاب ایران در جنگ دوم جهانی قرار داد و گفت: «کتاب ایران در جنگ دوم جهانی از نظر من و در نگاه اول درهم و آشفته به نظر میرسید. در ابتدا فکر کردم غرابت کتاب برای من از دیدگاه متفاوت آن درباره تاریخ نسبت به نگاه من ناشی میشود ولی وقتی با اشتباهات کتاب مواجه شدم به این نتیجه رسیدم که نویسنده تصویر درستی از کلیت موضوع تحقیقش نداشته است.»
او سپس نمونههای از اشتباهات این کتاب را ذکر کرد: «در جایی از کتاب اشاره شده که در تابستان 1320 فشار آلمان بر بریتانیا روز به روز بیشتر میشد. در حالی که در این زمان فشار آلمان کم شده بود و فشار اصلی سال پیش از آن رخ داده بود. در جایی دیگر نویسنده میگوید در نیمه اول دهه 20 آمریکا از بیطرفی خارج شده بود، در حالی که آمریکا وقتی ایران اشغال شد هنوز بیطرف بود. این موارد و مواردی دیگر از این دست نشان میدهد که نویسنده بر موضوع تحقیقش احاطه نداشته است.»
بیات از نقصهای دیگر این کتاب را ارجاعات عجیب آن دانست: «ماخذهای جدی در این دوره تاریخی وجود دارد که به برخی از آنها در این کتاب اشاره شده اما کتابهای کماعتباری مانند از سیدضیا تا بختیار نوشته مسعود بهنود یا کتابهای خسرو معتضد هم ماخذ قرار گرفتهاند. در صورتی که این دو نفر خودشان هم اذعان دارند که تاریخ را با داستان مخلوط میکنند تا روایت جذابی ارائه دهند. از این دو عجیبتر ارجاع دادن به آثار ذبیحالله منصوری است که در این کتاب اتفاق افتاده است.»
بیات در پایان با تاکید دوباره بر سخت بودن این عرصه و آرزوی موفقیت برای این مجموعه چند پیشنهاد برای بهتر شدن آن هم ارائه کرد: «بد نیست که نوعی کتابشناسی مختصر مربوط به حوزه مورد بررسی کتاب هم در پایان آن وجود داشته باشد. ثبات در نحوه ارجاع دادن هم مهم است که در این کتاب دیده نمیشود. در کتاب اول مجموعه ارجاع وجود ندارد و در آثار بعدی ارجاع دیده میشود. وجود ثبات زبانی و یکدستی زبان هم در چنین مجموعهای مهم است. در صورتی که به عنوان نمونه زبان کتاب «پایان دو قرن سکوت» تخصصیتر از آثار دیگر مجموعه است.»
پس از سخنان بیات یکی از مولفان مجموعه به بیان روایتی از چگونگی نوشته شدن کتاب پرداخت و از اهمیت نوشتن تاریخ برای عموم مخاطبان گفت. سپس دبیر مجموعه بهزاد کریمی توضیحاتی را درباره برخی از نقدها ارائه داد. کریمی گفت: «در جلد اول مجموعه ساختار کتابها به درستی شکل نگرفته بود و به همین دلیل ارجاع در آن جلد وجود ندارد. در مورد یکدستی زبان هم میشود گفت به دست آمدن چنین یکدستیای بسیار مشکل است اما تلاش میکنیم در ادامه مجموعه زبان یکدستتری ارائه دهیم.»