آقای گرین سه فرزند دارد، دِرِک، سامانتا و مایکل. باید پرستاری جدید برای بچههایش پیدا کند. در چهار هفتهای که از رفتن آخرین پرستار میگذشت مجبور بود با بچهها حرف بزند، غذایشان را آماده و خودش از آنها پرستاری کند. کمکم اوضاع از قبل خیلی بدتر شد. روزی که هوا تاریک و طوفانی بود آقای گرین خانمی را جلوی در خانه دید، خیالش راحت شد که حتماً پرستاری آمده است ولی با دیدن صورت هولناکش متوجه میشود او بُز است.
همه عاشق پرستاری میشوند که تنها مهارتهای حیرتآور پرستاریاش پرتاب شدن از توی توپ و درست کردن کیک شکلاتی است.
ماجرای بزی و پرستار مجموعهداستانی است چند جلدی که هر جلد آن پر است از ماجراهای خواندی برای کودکان و البته بزرگسالان و آنقدر زیبا و جذاب روایت شده است که خواننده را یک نفس تا انتهای کتاب میکشاند.
داستانها در عین حال که پر از موقعیتهای خندهدار، شیطنتآمیز و طنز هستند،
به موضوعها و مفاهیمی میپردازند که توجه خواننده را جلب میکند و او را در فکر فرو میبرد.
مطالعه بخشی از کتاب