خبرگزاری ایبنا - 1 اسفند 1400
در دوران قرون وسطی، تقابل میان عقل و ایمان از مهمترین مسئال در حوزه اندیشه دینی بود. اینکه برای دستیابی به واقعیت باید به ندای وحی و ایمان بسنده کرد یا اینکه در این زمینه به عقل و علم دل سپرد. رنسانس اگرچه با یک بازاندیشی فکری همراه بود و موجب از دست رفتن سلطه دین باوران و قدرت یافتن علم در برابر دین شد اما در نهایت، پایان قرون وسطی با این نتیجه همراه بود که دین و عقل هردو معتبرند!
اما با آغاز مدرنیته و مدرنیسم و سرعت گرفتن پیشرفتهای علمی، باورهای عقلی بیش از پیش از باور های ایمانی که مبنای آنها تنها پذیرش و تسلیم محض بود، پیشی گرفتند. باوجود اینکه به نظر میرسد در جهان امروز باورهای دینی ( بخصوص در جهان غرب)، در ضعیفترین سطح خود قراردارند، اما تجربه زیستی جهان مدرن،از این واقعیت حکایت دارد که دین مقولهای نیست که از زندگی آدمیان زائل شود و باورهای دینی کماکان مهترین صورت حیات معنوی انسان معاصر را تشکیل میدهند.
تجربه نشان میدهد پس از یک دوره نگاه دینستیزانه در میانه قرن بیستم، در دهههای اخیر شاهد رویکردهای همدلانهتری با دین در نقاط مختلف جهان هستیم. کتاب «دین پس از متافیزیک» مجموعه مقالاتی است که میکوشد بازتاب دهنده شکل گیری چنین فضایی در بین متفکران معاصر در حوزه فلسفه و فلسفه دین باشد.
اما چرا «دین پس از متافیزیک»؟ توصیف دنیای معاصر به عنوان پایان متافیزیک از توصیفات هایدگر شناخته میشود. چرا که به زعم او حقیقت دینی به هستندهای از هستندهها فرو کاسته شده است. چنین تعبیری بعد از طرح اندیشههای انتقادی نیچه و متزلزل ساختن پاره ای باورهای سفت و سخت متافیزیکی، چندان عجیب نیست. در این دوران شیوههای اندیشیدن درباره جهان نیز درگرگون شده اند. مقالات کتاب حاضر از دل چنین نگاهی به جهان پسامدرن بیرون آمده اند و حاصل کنفرانسی هستند که در سال 2001 با عنوان دین پس از «هستی – یزدان شناسی» برگزار شد.
این مجموعه مقالات زیر نظر مارک راتال، هایدگر شناس امریکایی تدوین شده و از یازده فصل تشکیل شده است که هر فصل از آن حاصل قلم یکی از نویسندگان و اندیشمندان شناخته شده فلسفه معاصراست. برگردان فارسی کتاب نیز کاری گروهیست که توسط مترجمان اغلب نام آشنای حوزه فلسفه انجام شده است. رضا دهقانی، محمد شکری، لیلا کبریت چی، منیره طلیعه بخش، ریحانه صارمی، محمدمهدی فلاح، صالح نجفی، مهدی پارسا، آزاده فضلی، محمدابراهیم باسط و نوشین شاهنده مترجمانی هستند که کار برگرداندن این مقالات به زبان فارسی را برعهده داشتهاند که نهایتا زیر نظر علیاصغر مصلح (استاد گروه فلسفۀ دانشگاه علامه طباطبایی) گردآوری و ویرایش نهایی شده است.
«عشق و مرگ نزد نیچه» از رابرت پیپین، «هستی-یزدانشناسی: فلسفه بین علم و دین» از جیانی واتیمو، «ضدکشیشگرایی و خداناباوری» از ریچارد رورتی، «ساختارهای بسته جهان» اثر چارلز تیلور، «بین زمین و آسمان: نظر هایدگر درباب زندگی پس از مرگ خدا» از مارک راتال، «مسیحیت عاری از هستی-یزدان شناسی: تقریر کییر کگور از حرکت نفس از یاس به سرور» از هیوبرت دریفوس، «دین پس از هستی-یزدانشناسی» از ادریان پپرزاک، «تجربه خدا و ارزششناسی امر ناممکن» از جان د . کاپوتو، «فلسفه یهودی پس از متافیزیک» از لئورا باتنیتسکی و «پایان متافیزیک به مثابه یک امکان» از ژان لوک ماریون عناوین فصول یازدهگانه کتاب را تشکیل میدهند.
این مقالات با نوشتهای درباره تاثیر نیچه بر شکلگیری اندیشه دینی در دنیای معاصر و به بیان دیگر جهان پسا نیچهای آغاز میشود. امکان تجربه دین در دنیای معاصر که در آن نمیتوان به شکلی سنتی آموزههای متافیزیکی بیان کرد و نیاز دین برای انطباق با شرایط جدید و به بیان دیگر ضرورت یک تجدید حیات دینی از مهمترین مضامین مطرح در این مقالات هستند که توصیفی از وضع دین در جوامع مدرن عرضه کند.
رویارویی منتقدانه با نگاه هایدگر در زمینه هستی-یزدان شناسی و بیان پارادوکسهای آن در دنیای امروز، امید به امر ناممکن به عنوان محوری برای دینداری در دنیای بعد از هستی-یزدان شناسی هایدگر و بسط این ایده دین پس از هستی-یزدان شناسی در عالم یهودیت و... از دیگر مباحث مطرح در این مقالات هستند که سایه نیچه و حضور هایدگر را در اغلب آنها میتوان احساس کرد.
این مقالات با وجود اینکه توسط نویسندگانی مختلف نوشته شدهاند اما به شکلی ساختارمند، پازل وار در کنار هم افقی را ترسیم میکنند که با نگریستن به آن خواننده کتاب می تواند دریابد که در عصر پایان یافتن متافیزیک دین ( که دیگر خوشنامی سدههای پیشین را ندارد) چه جایگاهی در زندگی بشر امروز میتواند کسب کند و چگونه باید فهم شود. اندیشمندانی از جهان پیشرفته غرب که میخواهند نشان دهند در ابتدای قرن بیست و یکم که روزگار زوال دین در جهان غرب به نظر میرسد، چگونه میتوان از این تهدید، فرصتی برای فهم غیرالاهیاتی از دین بسازند. آیا فهم غیرالاهیاتی از دین یک فرصت است؟ یا اینکه تهدیدی است در راستای مسخ نگرشهای اصیل دینی در میان دین باوران سنتی. رویکردمطرح شده در مقالات این کتاب شاید بتواند الگویی برای نگریستن به دین در جهان غیرمسیحی نیز باشد و بستری برای درک چالشهای پیش روی آن در جهان امروز.
سخن آخر اینکه مقالات کتاب اگرچه وزنهای متفاوتی دارند و برخی برای مخاطب نا آشنا با فلسفه، دشوار جلوه میکنند؛ اما جذابیت و اهمیت محتوای آنها به حدی هست که ارزش حوصله به خرج دادن را داشته باشد.