کتاب «گفتمان چپ در ایران» چندمین کتابی است که به صورت تخصصی در زمینه تاریخ شکلگیری چپ در ایران تألیف میشود. نویسنده در نگارش کتاب از منابع مختلفی دراینباره از جمله مهمترین آنها، «ایران بین دو انقلاب» یرواند آبراهامیان، و «اسناد جنبش کارگری، سوسیالدموکراسی و کمونیستی ایران» نوشته خسرو شاکری استفاده کرده و با پژوهش در آرشیوهای تاریخی، برخی از اسناد مهم دیگر در مطبوعات آن زمان را گردآوری کرده است. کتاب از ورود اولین نشانههای سوسیالیسم در ایران آغاز میکند و با سرکوب گروه ٥٣ نفر در حکومت پهلوی اول پایان مییابد. جنبشهای عدالتطلب همچون مزدکیان در تاریخ ایران سابقهای طولانی داشتند اما سوسیالیسم که مکتبی فکری برخاسته از اروپا بود، در ابتدای قرن بیستم برای اولینبار وارد ایران شد.
مهمترین جریانهای رقیب در میدان نفوذ به ایران مکاتب چپ روسیه و اروپای غربی بودند. بهطورکلی نوع گفتار چپ در ایران در اغلب موارد نموداری از اثربخشی این دو مکتب بوده است. نفوذ هر یک از این جریانها، در کیفیت و عملکرد نمایندگان فکری آنان در ایران، نزدیکی جغرافیایی و عواملی از این دست ریشه داشت. تحتتأثیر این عوامل دو رویکرد چپ در ایران به وجود آمد که نظام فکری و سازمانی خود را با الگوبرداری از متفکران و احزاب وابسته به هر یک از این جریانها تطبیق میدادند.
در آن زمان زندگی در فضای سیاسی ماورای قفقاز باعث ایجاد تمایلات سوسیالیستی در برخی ایرانیان شد و جمعی از مسلمانان سوسیالیست حزب همت که برخی از آنان عضو حزب سوسیالدموکرات کارگری روسیه نیز بودند، به ایرانیان مهاجر در تشکیل «اجتماعیون عامیون» یاری رساندند. بهاینترتیب مبانی برخاسته از سوسیالیسم در بخشی از اهداف سازمانی اجتماعیون تجلی یافت. ازبینرفتن امتیازهای طبقاتی، تقسیم اراضی، توجه به حقوق کارگران با طرح ایجاد محدودیت در ساعات کار، بهرسمیتشناختن حق اعتصاب و آزادی تشکیل اتحادیههای صنفی مبانی برخاسته از سوسیالیسم در برنامههای سازمانی اجتماعیون بود. برنامه اولیه اجتماعیون در قالب سند باکو تحتتأثیر فضای سیاسی و اجتماعی قفقاز و تأثیرات فکری حاصل از آن تنظیم شد. برخی بندهای این برنامه رادیکالتر از آن بود که در شرایط آن روز جامعه ایران قابلیت اجرائی داشته باشد. پس از افتتاح شعبههای ایران، نخستین تأثیرات بسترهای فکری، فرهنگی و سیاسی داخلی بر برنامههای حزبی اجتماعیون آشکار شد. اجتماعیون که در برنامه باکو بر مصادره بلاشرط زمینهای زراعی و واگذاری آنها به کشاورزان و همچنین آزادی مذهب تأکید داشتند در مرامنامه مشهد و بنا به ملاحظات ضروری سیاست ارضی خود را تعدیل و قید آزادی مذهب را حذف کردند. اجتماعیون نخستین گامها برای عملی و نهادینهکردن سیاستهای ارضی خود را نیز برداشتند. پیشنهاد تقسیم اراضی از سوی اجتماعیون قفقاز به انجمن ایالتی تبریز و سلسلهمقالات هفتهنامه صوراسرافیل در باب لزوم اصلاح نظام زراعی در ایران بخشی از این تلاشها را نشان میدهد. ویژگی دیگر اجتماعیون آمیختن مذهب با برنامههای تشکیلاتی بود. آنها نهتنها در دستورنامه، مرامنامه و نظامنامه خود به مذهب توجه کردند بلکه خود را مجاهد و رسالت مقدس خود را جهاد در راه خدا خواندند.
تلاش جدیتر برای نشر افکار سوسیالیستی در چارچوب حزب دموکرات ایران به سرانجام رسید. در برنامههای این حزب همانند اجتماعیون- عامیون ردپای سوسیالیسم مشاهده میشد، اما تفاوت آن با اجتماعیون در تلاشهایی بود که در معرفی تئوریک مارکسیسم و سوسیالیسم انجام داد. این حزب که از تئوریپردازی چند سوسیالیست بهرهمند بود از طریق روزنامه ایران نو و دیگر مکتوبات تشکیلاتی مباحثی درباره این اندیشه مطرح کرد. تفاوت دیگر حزب دموکرات با اجتماعیون- عامیون در توجه آنها به ورود به عرصه قدرت و تحقق برنامههای حزبی از طریق مجلس بود. حزب دموکرات نیز در برنامه خود از لزوم تقسیم اراضی بین زارعین سخن میگفت اما تلاش چندانی برای عملی یا نهادینهکردن این سیاست ارضی نکرد. بخش رادیکال برنامه حزب دموکرات جدادانستن دین از سیاست بود.
پس از این، گفتار چپ بهعنوان یکی از گفتارهای رقیب پا به عرصه سیاسی ایران نهاد. این گفتار با تأسیس «حزب عدالت» در قفقاز رگههای ایدئولوژیک بیشتری یافت و درحالیکه ابتدا در چهارچوب تفکر سوسیالدموکرات مطرح شد بعد از انقلاب اکتبر و مستقرشدن بلشویکها در روسیه، رنگ کمونیستی به خود گرفت. حزب عدالت به حزب «کمونیست ایران» تغییر نام داد و تداومبخش این گفتار در چهارچوب مارکسیستی- لنینیستی شد. با زوال حزب کمونیست ایران و ممنوعیت فعالیت و تبلیغ کلیه سازمانهای اشتراکی، در پی تصویب قانون «مجازات مقدمین برعلیه امنیت و استقلال ایران» در سال ١٣١٠ هجریشمسی طرح گفتار چپ از طریق برنامهها و مطبوعات حزبی متوقف شد. در این زمان بسیاری از کمونیستها دستگیر شدند و آنهایی که در امان ماندند به شوروی گریختند. در پی زوال این حزب در دوره رضاشاه، گفتار چپ ایران در این مقطع به ابتکار تقی ارانی، نه در چارچوب فعالیت حزبی، بلکه با انتشار مجله «دنیا» و پایهگذاری یک محفل روشنفکری ادامه حیات داد. گفتار چپ در این مقطع بهجای ترویج نگاه حزبی به مارکسیسم، در پی بسط مسائل تئوریک و بهجای مخاطب قراردادن طبقات فرودست، درصدد شناساندن آن به اقشار تحصیلکرده و روشنفکر بود.