گروه انتشاراتی ققنوس | سود و گردش مالی پایین آسیب‌ کرونا به نشر را افزایش داد
 

سود و گردش مالی پایین آسیب‌ کرونا به نشر را افزایش داد 1399/7/12

نمایش خبر

.........................

خبرگزاری ایبنا

سه شنبه 8 مهر 1399

.........................

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)؛ همه‌گیری بیماری کووید 19 روند فعالیت اصناف، رویدادهای فرهنگی و در کل، مناسبات جوامع را تغییرداد. در این میان، چرخه نشر متحمل آسیب‌های قابل توجهی شده است؛ تا جایی که برخی از ناشران فعالیت خود را تا حدامکان، محدود کردند و برخی از کتاب‌فروشی‌ها مجبور به توقف فعالیت شدند. حلقه دیگر رنجیره نشر یعنی شرکت‌های پخش هم از این آسیب‌ها درامان نبوده‌اند. سعید رهنمایی، مدیر پخش ققنوس در این‌باره معتقد است: «مشکلات برای همه اصناف وجود دارد اما حاشیه سود اصناف نشر، از ابتدا هم کم بود و گردش مالی پایینی داشتیم؛ به همین دلیل هم در مواجهه با کرونا، بیشتر شکستیم...»
 
به‌نظر شما چرا چرخه نشر از همه‌گیری بیماری کووید 19 و رکود بازار ناشی از آن تا این اندازه آسیب دید؟
چرخه فروش کتاب میان ناشر، شرکت پخش و کتاب‌فروش معمولا با چک مدت‌دار انجام می‌شود و مشتریان بعد از پنج تا هشت ماه، بسته به شرایط توزیع، حساب‌های خود را پرداخت می‌کنند. برخی از کتاب‌ها، فروش کندی دارند و برخی از عناوین، پرفروش هستند. معمولا میانگین مدت فروش درنظر گرفته می‌شود تا بعد از مدت مقرر، تعهدات وصول شوند. فکر می‌کنم یکی از دلایل فشار‌های وارده به فعالان حوزه نشر، چک‌های مدت‌دار باشد. ناشران و کتاب‌فروشان فکر می‌کردند که می‌توانند چک‌هاشان را پاس کنند، اما عملا نتوانستند و به همین دلیل همه آسیب خوردند.

معمولا شب عید همه فروشنده‌ها و همچنین کتاب‌فروشان، فروش خوبی دارند. به همین دلیل کتاب‌فروشان سعی می‌کنند، بخش بزگی از تعهدات خود را در برج 12 و برج یک پرداخت کنند. وقتی همه‌گیری بیماری کووید 19 اتفاق افتاد، فروشگاه‌ها قسمت بزرگی از فروش و عواید حاصل از فروش تقویم، سررسید و دیگر وسایل مخصوص سال نو را هم از دست دادند. تهیه موارد مرتبط با سال نو، کلا برایشان ضرر شد. همچنین برخی از کتاب‌فروشی‌ها که در مجتمع‌های تجاری بودند، تعطیلی ناشی از پاندمی بیماری آن‌ها را مجبور کرد که خیلی دیرتر فعالیت در فروشگاه خود را از سر بگیرند.

از طرفی؛ صنف ما برای این آسیب دیده‌است که انتشاراتی‌ها معمولا در برج دو، با شرکت در نمایشگاه کتاب، نقدینگی خوبی به دست می‌آوردند، اما امسال آن اتفاق نیفتاد. همچنین افزایش قیمت کاغذ، باعث افزایش هزینه انتشاراتی‌ها شد و مجبور شدند قیمت‌ها را بالاتر ببرند. متاسفانه کتاب از اقلامی است که خیلی زود از سبد خرید خارج می‌شود و مشکلات موجود و گرانی‌ها باعث شد که فروش برخی از فروشگاه‌ها به نصف برسد.

این صنف باید اعلام ورشکستگی کند
برخی معتقدند بخش قابل توجهی از آسیب‌های وارده به حلقه‌های مختلف نشر؛ ازجمله موزعان، این است که همچنان فعالیت سنتی دارند؛ آنچنانکه همچنان ویزیت و توزیع کتاب به همان سیاق گذشته و بدون انتقال اطلاعات لازم به کتاب‌فروشان انجام می‌شود. آیا این نقد به شبکه توزیع وارد است؟
معمولا کتاب‌فروشان افراد کتاب‌خوانی هستند و اطلاعات درباره کتاب‌ها را خودشان به دست می‌آورند. اما کدام صنف است که جز تولیدکننده، شخص دیگری درباره محصول او تبلیغ کند و توضیح دهد؟ در کدام صنف توزیع‌کننده درباره محصول توضیح می‌دهد؟ تا جایی که می‌دانم، تولیدکننده در برآورد قیمت برای اجناس، هزینه تبلیغ را هم درنظر می‌گیرد. این در‌حالی است که در صنف ناشران، کمتر این مساله وجود دارد.

با توجه به اتفاق‌های اخیر و سیر صعودی قیمت کاغذ در سال‌های گذشته، قیمت کاغذ حدود 10 برابر افزایش یافته‌است اما قیمت کتاب نهایتا سه یا چهار برابر شده است؛ زیرا اگر کتاب بیشتر گران شود، مردم دیگر آن را نمی‌خرند و آن را از سبد خرید حذف می‌کنند. اگر کتاب متناسب با سایر اجناس مصرفی کشور قیمت بخورد، باید قیمت‌های چندین برابری داشته‌باشد، اما در این صورت کسی کتاب نمی‌خرد. به‌همین خاطر؛ ناشر مجبور است از سودش کم کند تا بتواند کتابش را در چرخه نگه دارد. در نتیجه؛ نخستین هزینه‌ای که حذف می‌شود، هزینه تبلیغ است. ناشر دیگر نمی‌تواند برای تبلیغ هزینه کند. نمی‌تواند محتوای کتابش را توضیح دهد. حتی مجبور است تعدیل نیرو داشته باشد تاحدی که فقط بتواند به تولید ادامه دهد. به همین خاطر، تبلیغات دهان به دهان تنها گزینه تبلیغ و معرفی کتاب بین ناشر و پخشی اتفاق می‌افتد.

فقط ناشران کمک آموزشی می‌توانند هزینه تبیغ بدهند
از عنوان «موزع» هم مشخص است که ما وظیفه توزیع کتاب را برعهده داریم. پرکارترین ناشر، در ماه 30 عنوان کتاب تولید می‌کند؛ درحالی‌که توزیع‌کننده با 200 ناشر همکاری دارد. موزعان چگونه بتوانند حدود 400 عنوان کتابی را که ماهانه وارد بازار می‌شود، به کتاب‌فروشان معرفی و درباره آن‌ها توضیح بدهند؟ یک ناشر در حوزه فلسفه، یکی کودک و... کتاب منتشر می‌کند. این ناشران‌اند که با مولف، مترجم و ویراستار ارتباط دارند، کتابی را که منتشر کرده‌اند، می‌شناسند و می‌توانند آن را توضیح دهند.

مساله مهم دیگر این است که نمی‌توانیم در صدا و سیما برای کتاب تبلیغ کنیم؛ چراکه هزینه بالایی دارد. کتابی که در 500 تا 600 نسخه منتشر می‌شود، مگر چقدر سود دارد که در صداوسیما تبلیغ شود؟ مگراینکه ناشری بخواهد در حجم بالا کتاب تولید کنند! این اتفاق هم فقط برای ناشران کمک آموزشی مقدور است؛ کمااینکه شاهد پخش تیزر تبلیغاتی آن‌ها در صدا و سیما هستیم. ناشران کمک آموزشی گردش مالی بالایی دارند و برای خرید کتابشان از طرف مدارس الزام وجود دارد؛ درحالی‌که برای کتاب‌های رمان، تاریخ، فلسفه و... اینگونه نیست.
 
ضرورت ورود وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به تبلیغات تلویزیونی
معتقدید رسانه ملی ما باید امکان ویژه‌ای برای ناشران و  تبلیغ کتاب درنظر بگیرد؟
باید از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی این درخواست انجام شود؛ مانند اقداماتی که برای ارئه کاغذ دولتی انجام شد. براساس تیراژ، تعداد عناوین و توزیع، هر ناشر سهمیه‌ای برای تخصیص کاغذ دولتی داشت. اگر این مساله هم در اختیار وزارت فرهنگ و ارشاد باشد، منطقی‌تر انجام خواهدشد. برای مثال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، طرحی در نظر بگیرد و بر اساس اقدامات ناشر، چند ثانیه برای معرفی کتاب‌ها در صدا و سیما به او زمان بدهند. چند سال پیش، طی همکاری‌هایی که با انتشارات نیستان داشتیم، متوجه شدیم که فقط توانستند برای چند ثانیه در صدا و سیما درباره کتاب‌خوانی و فعالیت‌های کلی این انتشارات صحبت کنند و امکان پرداختن به یک کتاب به صورت جداگانه وجود نداشت.

موضوع دیگر؛ اجاره بالای کتاب‌فروشی‌ها است. اگر یک داروخانه را در نظر بگیرید، با هزینه بسیار پایین می‌تواند در ملک مسکونی داروخانه دایر کرد. اگر آن داروی جسم است،  کتاب هم داروی فکر است. اگر هزینه‌ها پایین بیاید، می‌توان اقدامات بیشتری انجام داد. در همین راستا، وزارت فرهنگ و ارشاد کمک کرده است و به کتاب‌فروشان وام کرونا می‌دهد؛ اما همین وام، اگر چه با حاشیه سود پایین، دوباره باید از طرف کتاب‌فروش بازپرداخت شود. بحث این است که سود کتاب‌فروش تنها بین 20 تا 30 درصد است! هزینه‌های اداره کردن کتاب‌فروشی بالا است و حدود 20 درصد از سود، باید صرف آن شود. بنابراین تنها 10 درصد از سود برای کتاب‌فروش باقی‌می‌ماند که پاسخگوی نیازهایش نخواهدبود.

حاشیه سود کتاب با حاشیه سود پفک برابر است

کار کتاب‌فروشی با فروش پوشاک و فست فود فرق می‌کند و حاشیه سود آن‌ها، واقعا بالاتر است. به‌گفته یکی از همکاران؛ حاشیه سود ما با حاشیه سود پفک برابر است؛ درحالی‌که جمعیت زیادی هر روز پفک می‌خرند، اما کتابی که در انتشارات ققنوس از سال 80 باقی‌مانده است، با قیمت همان سال به‌فروش می‌رسد؛ کتابی که چه‌بسا برنده جایزه گلشیری هم بوده است. حالا شما بگویید؛ فروش کتاب هزار و 100 تومانی برای من چه سودی به همراه خواهدداشت؟

در شرایطی که قیمت بنزین هزار تومانی، ناگهان 1500 تومان می‌شود -با وجود سهمیه‌های دولتی و یارانه‌ها- هزینه‌های فعالیت در صنعت نشر، 50 درصد افزایش پیدا می‌کند. آیا می‌توان ناگهان قیمت کتاب را 50 درصد افزایش داد؟ - خیر! چون من این کتاب را پارسال چاپ کردم و برای همین، خیلی از ناشران شروع می‌کنند به کتاب لیبل قیمت می‌زنند و قیمت کتاب را بالا می‌برند؛ اما مشکل اینجاست که در این حالت، مردم کتاب را نمی‌خرند.

ناشران فکر می‌کنند دلیل فروش نرفتن کتاب، توزیع‌کننده است
اخیرا شاهدیم که برخی از ناشران، خودشان به حوزه توزیع ورود می‌کنند. این روند را چطور ارزیابی می‌کنید؟ همانطور که می‌دانید؛ آمار پروانه‌های نشر، چندین برابر تعداد ناشران فعال و حرفه‌ای است. آیا قرار است شاهد چنین وضعیتی در حوزه توزیع هم باشیم؟
از نظر تعداد عناوین –نه تیراژ- تولید کتاب در ایران خیلی خوب است. متاسفانه ناشر فکر می‌کند که توزیع‌کننده کتابش را به‌خوبی توزیع نمی‌کند و این تصور را دارد که اگر کتاب خوب فروش نمی‌رود، مشکل در توزیع کننده‌است. به ناشرانی که با آن‌ها در ارتباط هستم، همواره توصیه می‌کنم که حداقل باید ماهی به چند کتابفروشی سربزنند و با کتاب‌فروشان صحبت کنند؛ زیرا باید درباره کتابی که تولید و به بازار عرضه می‌کنند، اطلاعات داشته باشند. برای مثال؛ الان کسی کتابی درباره حوادث 11 سپتامبر نمی‌خرد. خیلی از ناشران که به این مشکل دچار می‌شوند، با فروشنده که مردم را می‌شناسد و بازار را می‌داند، ارتباط ندارند و به همین‌خاطر وقتی کتابشان فروش نمی‌رود، مشکل را از توزیع کننده می‌دانند.

با چنین سوءتفاهمی است که خود ناشر، شروع به حوزه توزیع ورود می‌کند و برای اینکه کتاب‌فروشی‌ها کتاب او را بگیرند، مجبور می‌شود سهم بیشتری به کتاب‌فروش بدهد. او مجبور است این کار را بکند؛ چراکه کتاب‌های توزیع‌کننده تنوع بیشتری دارد و برای مثال ارسالش رایگان است؛ درحالی‌که ناشر فقط می‌تواند کتاب خودش -یا مجموعه محدودی کتاب- را ارئه کند و حتما زمان بیشتری لازم دارد تا بتواند به کتاب‌فروشان، موارد مورد نیازشان را برساند. البته تاسیس مراکز پخش جدید، مختص ناشران نیست. در همین وضعیت، دو دوست من که کارمندان شرکت توزیع بودند، در ماه‌های اخیر مجبور به تاسیس شرکت پخش شدند؛ چراکه کارفرما تعدیل نیرو انجام داده بود و آن‌ها سود کمتر و ریسک بالاتر را برای ادامه فعالیت در این حوزه پذیرفتند.

سود فروش کتاب در ایران نصف کشورهای اروپایی است
آیا اتحادیه ناشران و کتاب‌فروشان می‌توانند اقدامی برای بهبود شرایط فعالیت این صنف انجام دهد؟
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و اتحادیه ناشران و کتاب‌فروشان مشکلات این صنف را پیگیری می‌کنند، اما قدرت و توان لازم را ندارند. در صحبت با ناشرانی که فعالیت‌های بین‌المللی دارند، متوجه شدم در کشورهای اروپایی مبنای قیمت‌گذاری کتاب، ضریب 7 تا 10 دارد؛ یعنی مثلا کتابی که برایشان 1000 تومان هزینه دارد، 8000 تومان قیمت می‌گذارند. اما ضریب قیمت کتاب در ایران، نهایتا سه است؛ چراکه در غیر این صورت، کتاب فروش نمی‌رود. حساب کنید که چقدر سود فعالان این حوزه کم می‌شود! در این شرایط، آیا می‌توان کاری کرد و مشکلات تا مشکلات حل شود؟ این مشکلات برای همه اصناف وجود دارد اما حاشیه سود اصناف نشر، از ابتدا هم کم بود و گردش مالی پایینی داشتیم؛ به همین دلیل هم در مواجهه با کرونا، بیشتر شکستیم؛ تاجایی که چند کتاب‌فروشی در 6 ماه گذشته تعطیل شده‌اند.

پیش از این، سوبسید روی کاغذ بود اما فساد می‌آورد. بعد سوبسید روی بن در فروش کتاب بود و موجب فساد ‌می‌شد؛ زیرا بن‌ها در برخی از فروشگاه‌ها نقد می‌شدند. طرح‌های حمایتی خانه کتاب و ادبیات ایران اقدامی است که فساد در آن به حداقل رسیده و مسکن فوری است. درست است که این طرح‌ها درمان نیست؛ اما اگر نبودند خیلی از کتاب‌فروشی‌ها نمی‌توانستند اجاره خود را پرداخت کنند. وقتی کتاب‌فروشی، فروش داشته باشد، برای ناشر و توزیع کننده هم نتیجه خوبی به همراه خواهدداشت. مسئولان تلاش می‌کنند، اما تلاشی که انجام می‌شود، در برابر فشاری که به صنف ما وارد می‌شود، درمان نیست.

ثبت نظر درباره این خبر
عضویت در خبرنامه