منبع: سایت بامداد ۲۴
دوشنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۸
.............................
داود علیزاده:
ویراستاری شبیه دروازهبانی فوتبال است، اشتباهات دروازهبان به یاد میماند و معمولا نتیجه بر اساس اشتباهات او رقم میخورد. ویرایش هم مشابه همین امر است، کافی است از کتابی چند غلط تایپی یا نگارشی زیردست ویراستار در برود، آنوقت تمام کارش زیر سوال خواهد رفت. علتش واضح است؛ چون مخاطب متن اولیه و کیفیت اولیه را ندیده است تا تلاش ویراستار را دریابد؛ اما متن حاضر طبق قاعده ویرایش شده، باید بدون غلط باشد و این انتظاری است که از متن ویرایش شده میرود. اگرچه در دهه اخیر کارگاههای آموزش ویراستاری تا حدودی باب و کتابهای مختلفی درباره این موضوع منتشر شده است؛ اما همچنان مقوله ویرایش و نقش ویراستار در تهیه نسخه نهایی متن مبهم است. مرزی که سلیقه، دانش، وقت و هزینه میتواند آن را به سادگی جابهجا کند.
در نقطه سرخط این هفته سه کتاب نسبتا کمحجم در باب ویرایش زبان فارسی معرفی میشود. این کتابها در سالهای اخیر منتشر شده است و به نظر میرسد در اینباره کارگشا و یا ارائه دهنده نکتههای جدید و تازهای باشند. کتابها عبارتند از: «دستنامههای ویرایش» بهروز صفرزاده، «مزخرفات فارسی» رضا شکراللهی و «له و علیه ویرایش» سایه اقتصادینیا.
دستنامههای ویرایش
نعمتالله پناهی در یادداشتی با عنوان «عیار «دستنامه» در کارنامه ویرایش» در روزنامه خراسان در تاریخ دوشنبه 6 شهریور 96 این کتاب را بررسی کرده است که در ادامه به بخشهایی از آن اشاره میشود: «کتاب «دستنامه ویرایش»(چاپ نخست، 1396) حاصل سالها تجربهاندوزی بهروز صفرزاده، فرهنگنویس و واژهشناس کشورمان است که کارنامه علمی پربرگ و باری در موسسات معتبری مانند لغتنامه دهخدا و فرهنگ بزرگ سخن و مراکز انتشاراتی معتبر دارد. «دستنامه ویرایش» با نوآوریها و مدخلبندیهای مفید و مختصری که دارد، بسیار کاربردی و از طرفی به قول نویسنده «آسانگیرانه و روادارانه» است؛ همچنین این مزیت را دارد که بیشتر «توصیفی» است تا «تجویزی و آمرانه».
همچنین فارسی گفتاری یا به تعبیری «شکستهنویسی» که چندی است رواج گستردهای در شبکههای مجازی یافته و واژگان زبان فارسی را تقویت و گاه تضعیف کرده است. جای تحسین است که نگارنده «دست نامه ویرایش» به این حوزه توجه نشان داده و پیوستی با عنوان «تحولات آوایی گفتاری در مقایسه با فارسیِ رسمی» دارد. علاوه بر این در مدخلها نیز نمونههایی از فارسی گفتاری گنجانده شده است. از سوی دیگر، تب تند و همهگیر «نوشتن» آن هم به هر قیمتی، امروزه با گسترش شبکههای اجتماعی، مزایا و مخاطرات گوناگونی برای خط فارسی رقم زده است. با این نگاه اگر فرهنگستان زبان و ادب فارسی را مرجعی رسمی برای حل مناقشات نگارشی بدانیم و بر اجماع حداکثری وفادار باشیم، شاید خط فارسی از گزند افراط و تفریطهای جدانویسی و پیوستهنویسی در امان بماند. دراینباره نگارنده کتاب از همان ابتدا موضع «جدانویسی» خود را اعلام میکند (ص:8) و با این کار گویا خود را از مناقشه رسمالخط معاف میانگارد.
با همه این اوصاف، صفرزاده در این کتاب گاهی بهصورت اجتهادی و ابتکاری عمل کرده است و فارغ از مصوبه فرهنگستان پیشنهاداتی داده که توجیه آن برای مخاطب عادی کمی ثقیل است؛ همانند جدانویسی کلماتی چون هشدار، دسترس، بیچاره و... اما با این حال کتاب دستنامه ویرایش صفرزاده میتواند راهنمایی ساده و مفید برای آنانی باشد که دغدغه درستنویسی فارسی را دارند.
مزخرفات فارسی
رضا شکراللهی، نویسنده، ویراستار، متخصص ادبیات داستانی، فعال ادبی و سردبیر وبسایت «خوابگرد» است که به همت انتشارات «ققنوس» کتاب «مزخرفات فارسی» را منتشر کرده است. این کتاب گزیدهای از یادداشتهای اوست که جنبه آموزش عمومی دارند و در آنها کوشیده است، بدون وارد شدن به مباحث تخصصی، برخی ظرایف زبان فارسی را به زبانی ساده و شیرین و گاهی با کمی چاشنی طنز بیان کند.
به گزارش رویداد فرهنگی رادیو فرهنگ در دیماه 1396 به نقل از رضا شکراللهی: «آنچه در این کتاب میخوانید گزیدهای است از یادداشتهایم که طی چندین سال در روزنامهها و رسانههایی چون اعتماد، وقایع تهرانیه و ایسنا زیر عنوان «شیرینی زبان» منتشر و در سایت خوابگرد نیز بازنشر شده است. یادداشتهایی کوتاه که جنبه آموزش عمومی دارند و در آنها کوشیدهام، بدون وارد شدن به مباحث تخصصی، برخی ظرایف زبان فارسی روزمره را به زبان ساده و با کمی چاشنی طنز بیان کنم. توجه دادن کاربر عام فارسیزبان به فکر کردن به واژهها و اصطلاحات و نیز نگارش پاکیزه و شیوا مهمترین هدف من در این یادداشتها بوده است. در بازنگری یادداشتها برای انتشار در این کتاب، علاوه بر کنار گذاشتن حدود نیمی از آنها و بازنویسی یادداشتهای برگزیده، از حذف ارجاعات تاریخی همچون رویدادهای سیاسی و فرهنگی و اجتماعی روز پرهیز کردهام تا به کام خوانندگان شیرینتر بنشیند. نیز ترتیب چیدن آنها بر اساس زمان انتشار اولشان نیست و کوشیدهام آغاز و میانه و پایانی داشته باشد.»
بهنظر میرسد که توضیح رضا شکراللهی در معرفی کتاب گویای مساله باشد تنها این نکته را میتوان اضافه کرد اینکه «مزخرفات فارسی» در پنجاه و دو قسمت به مخاطب را در درستنویسی یاری میدهد. بخشهایی همچون «پینگلیش؛ نوشتن به سبک دایناسور، تیترهای چپ اندر قیچی، غلط کردی که خوب نوشتی و ...
له و علیه ویرایش
سایه اقتصادینیا، منتقد ادبی، پژوهشگر شعر معاصر و ویراستار است که از سال 1384 به دعوت احمد سمیعیگیلانی به فرهنگستان زبان و ادب فارسی پیوست و به مدت سیزده سال در سمتهای معاون گروه ادب معاصر فرهنگستان و دستیار سردبیر «نامه فرهنگستان» با وی همکاری کرد. تاکنون بیش از 100 مقاله در حوزه نقد کتاب و نقد شعر معاصر در مطبوعات ادبی از او به چاپ رسیده است. کتابهای او عبارتند از: «از هم شاعر هم شعر» (تاملاتی در باب شعر و شاعران معاصر) نشر مرکز، 1394 و «به دانش بزرگ و به همت بلند»، نشر هرمس، 1392 میتوان اشاره کرد.
اقتصادینیا بهتازگی «کتاب له و علیه ویرایش» را منتشر کرده است. این کتاب به همت گروه انتشاراتی ققنوس عرضه شده است. این اثر مجموعهای است از مقالهها و یادداشتهای سایه اقتصادینیا در باب ویرایش؛ مقالهها و یادداشتهایی که در نشریهها و فضای مجازی پیشتر نشر یافته بود. نویسنده کتاب را در سه فصل تنظیم کرده است: «فصل اول: له و علیه ویرایش؛ فصل دوم: نکتهها؛ فصل سوم: پرترهها»
از میان اینها، فصل اول اهمیت ویژهای دارد از این حیث که از منظر آسیبشناسی به دو مبحث ویرایش و ویراستار نگاهی تاریخی داشته است. هرچند بهنظر میرسد که این نگاه در نهایت با لحنی احساسی و هیجانی بیان شده باشد؛ اما از نظر اطلاعات تاریخی در باب ویراستاری در ایران قابلتامل و تحسین است. در این فصل، قسمتی که بهنظر میرسد نظر هر مخاطب مشتاقی را جلب کند، بحثی است که اقتصادنیا به دو مقوله روشنفکری و ویراستاری دارد و نتیجهای که در نهایت میگیرد: «بهنظر میرسد ویرایش در ایران با روشنفکری پیوندی دارد. ویراستاران زیادی هستند که خود را جزء دسته روشنفکران میشمارند و شغل خود را یک عمل روشنفکرانه قلمداد میکنند. عینک دارند و کتابهای مرجع کتوکلفت، دقت و وسواس حسنه و البته گاهی هم غبغب پرباد! افرادی هم هستند که خودشان ویراستار یا حتی کتابخوان نیستند و تصوری عمومی از این حرفه دارند؛ اما ویراستاران را به سبب ارتباط با کتاب و دفتر در حکم روشنفکران مینگرند و اگر فرضا حرکتی غیر مدنی از یک ویراستار سر بزند، با تعجب میپرسند: «شما دیگه چرا؟!» بهعبارتدیگر، نهتنها عدهای از ویراستاران خود را روشنفکر میپندارند، تلقی عمومی هم نسبت به آنان اغلب همین است. من به چنین پیوندی اعتقاد ندارم. ویرایش لزوما با انتلکت نسبتی ندارد (تازه اگر ثابت نکنیم که نسبت معکوس دارد، جای شکرش باقی است!) و هر اهل کتابی را هم نمیتوان روشنفکر خواند. نهتنها هر اهل کتابی که هر اهل قلمی را نیز نمیتوان در میان روشنفکران نشاند. این تصور که هر کس کتاب و مجله میخواند یا شغلش بهنحوی با خواندن و نوشتن و بهویژه ادبیات ارتباط دارد، روشنفکر است، میراث زمانهای است که تعداد بیسوادان فراوان بود و هر کس به قدر خواندن روزنامه سواد داشت، منورالفکر محسوب میشد. اینکه از صدر مشروطه تا به امروز تمام روشنفکران ایرانی اهل کتاب و قلم بودهاند، گزارهای صحیح است؛ ولی عکس آن صادق نیست: تمام کسانی که اهل کتاب و قلم هستند، روشنفکر نیستند و ویراستاران به طریق اولی نیستند، چون اساسا آنچه ویرایش میکنند حاصل تاملات و تولید فکر فرد دیگری است. ممکن است در میان ویراستاران نیز روشنفکر به هم برسد، چنانکه در میان پزشکها و پلیسها و نجارها و معلمها و بقالها و دیگر گروههای شغلی. عمده این است که بپذیریم روشنفکری تابعی از شغل نیست و ویراستاری یک شغل است. پس چرا تعدادی از ویراستاران خود را عضو جامعه روشنفکری میشمارند و اغلب، اگر تریبونی بیابند، از گلایهها و غرغرهای روشنفکرانه هم دریغ نمیکنند؟ چرا وقتی فاتحانه از کشف اشتباه قلمی مترجمی نامدار یا نویسندهای بزرگ صحبت میکنند، بحث را مبارزاتی جلوه میدهند و در مقام روشنفکر، به دفاع از حیثیت قلم برمیخیزند؟ فضای حاکم بر تحلیلهای ویراستارانه و سلسله استدلالها چگونه است که از بحث بر سر کسره اضافه یا های غیرملفوظ میتوان به این نتیجه رسید که «مملکت صاحب ندارد»؟! چطور ویرایش به روشنفکری میپیوندد؟ این پیوند یا تصور این پیوند، از کجا ناشی شده است؟ برای یافتن پاسخ این پرسش ناچاریم به عقب برگردیم و نگاهی به تاریخچه ویرایش در ایران بیندازیم (میگویم تاریخچه و نه تاریخ؛ «چه» نشانه تصغیر است). با مروری کلی بر گذشته نهچندان پرفراز و نشیب این حرفه در ایران... ریشه چنین تصوری از کجا آب میخورَد: از موسسه انتشاراتی فرانکلین»
در ادامه اقتصادینیا سیر تاریخی موسسه فرانکلین و نقش آن را در بسترسازی ویراستاری توضیح داده است. در فصل دوم، نویسنده به نکتههایی درباره درستنویسی و ویرایش پرداخته است از جمله توضیح بعضی واژههای مصطلح در ادبیات امروز مانند سایهنویس... در فصل سوم، یادداشتهایی در ستایش از سه شخصیت نامی عرصه ویرایش (ابوالحسن نجفی، احمد سمیعیگیلانی، علی صلحجو) نوشته است. اقتصادینیا در این فصل مروری بر آثار این پیشکسوتان عرصه ویرایش نیز داشته است.
منابع:
اقتصادینیا، سایه،(1398) له و علیه ویرایش، انتشارات ققنوس
شکراللهی، رضا(13964) مزخرفات فارسی، انتشارات ققنوس
صفرزاده بهروز،(1394) دستنامههای ویرایش، نشر سده