گروه انتشاراتی ققنوس | ستاره‌ای درخشان در آسمان داستان‌هاي روان‌درماني
 

ستاره‌ای درخشان در آسمان داستان‌هاي روان‌درماني 1400/3/23

نمایش خبر

 

..........................

روزنامه اعتماد

یکشنبه 23 خرداد 1400

..........................

زهره حسين‌زادگان

اروين ديويد يالوم، نويسنده و روانپزشك امريكايي امروز 90 ساله شد. خيلي‌ها در ايران او را با كتاب «وقتي نيچه گريست» مي‌شناسند كه تاكنون چند بار از سوي ناشران مختلف منتشر شده است؛ اما او مولف كتاب‌هاي زيادي است از جمله «هر روز نزديك‌تر از پيش»، «درمان شوپنهاور»، «پليس را خبر مي‌كنم» و ... در حوزه آثار داستاني و «تئوري و عمل در روان‌درماني گروهي»، «روان‌درماني اگزيستانسيال»، «هنر درمان» و «خيره به خورشيد نگريستن» و ... در زمينه روان‌درماني.

يالوم 13 ژوئن 1931 در واشنگتن دي.‌سي به دنيا آمد. او پزشكي و بعد روانپزشكي خواند و بعدتر در دانشگاه استنفورد مشغول تدريس شد. از او با عنوان پدر روان‌درماني اگزيستانسيال نيز ياد مي‌كنند. به مناسبت نودمين سالروز تولد اروين يالوم با مترجم آثار او گفت‌وگو كردم. دكتر نازي اكبري در اين گفت‌وگو به پرسش‌هايي درباره دو كتابي كه به زودي از يالوم در انتشارات ققنوس منتشر مي‌شود، پاسخ گفت.


 

آشنايي شما با اروين يالوم از كجا آغاز شد؟

يالوم از استادان بزرگ در حوزه روان‌درماني است و در مقام روان‌درمانگر از سال‌ها پيش با او و آثارش آشنا شدم و از او بسيار آموختم. وقتي تصميم گرفتم كتاب انسان يك‌روزه را ترجمه كنم، ترجيح دادم با خود يالوم مكاتبه كنم و از او اجازه بگيرم. ايشان هم با روي باز پذيرفتند و از اينكه آثارش به فارسي ترجمه مي‌شود، اظهار خوشحالي كرد. از طريق اسكايپ با او مصاحبه‌اي داشتم كه اين مصاحبه اولين ‌بار براي رونمايي كتاب «انسان موجودي يك‌روزه » در خانه انديشمندان به نمايش گذاشته شد و حتما آن را در جايي منتشر خواهم كرد. يالوم به‌ شدت به مخاطب خودش توجه دارد. و هميشه به اين موضوع اشاره مي‌كند كه حتي در روز بيش از 200 ايميل دريافت مي‌كند و به تك تك ايميل‌ها پاسخ مي‌دهد و افراد را با نام‌شان خطاب مي‌كند كه بدانند ايميل‌ها را خوانده است. يالوم شخصيتي خيلي جذاب و دوست‌داشتني دارد. ديدار با يالوم براي من تجربه خيلي خاصي بود. دقيقا مثل اينكه قهرمان زندگي‌تان را ببينيد و از او اجازه بگيريد،كتابش را ترجمه و با او مصاحبه كنيد. يالوم شناخت خوبي از ايراني‌ها دارد و حتي دركتاب آخرش هم به ايميلي كه از يك دانشجوي ايراني دريافت كرده، اشاره مي‌كند.

يالوم جدا از نويسندگي، روان‌درمانگر هم هست. تمايز او از روان‌درمانگران ديگر در چيست؟

يالوم يك ستاره درخشان در آسمان روانشناسي اگزيستانسيال است و همه كساني كه در حوزه سلامت روان فعاليت دارند با ايشان آشنا هستند. نكته جالب درباره يالوم اين است كه نوشته‌هايش به منزله كتابي آموزشي براي درمانگران است و در عين حال به عنوان يك قصه‌گو و راوي داستان‌هاي روان‌درماني بين عموم مشهور شده. آثار يالوم به زبان‌هاي متعددي ترجمه شده و در ميان كتاب‌هاي روان درماني بيشترين فروش را داشته است. او به زودي 90 ساله مي‌شود. آخرين كتابي كه من از ايشان ترجمه كرده بودم «آنگه كه خود را يافتم» بود. عقيده‌ خودش بر اين بود كه اين آخرين اثرش خواهد بود. ولي يالوم هيچ‌وقت از نوشتن دست بر نداشت چون به قول خودش نوشتن او را زنده نگه مي‌دارد.

كتاب اخيرش «مساله هستي و نيستي» را چگونه يافتيد؟

تازه‌ترين اثر يالوم كتابي است كه همراه با همسرش ماريلين يالوم نوشته. او و ماريلين از نوجواني عاشق هم بودند و خيلي زود با هم ازدواج كردند و 65 سال در كنار هم بودند تا زماني كه متاسفانه ماريلين دو سال پيش به بيماري سرطان مبتلا مي‌شود. پروژه كتاب مساله «هستي و نيستي» از اينجا شروع مي‌شود كه ماريلين تصميم مي‌گيرد،كتاب مشتركي در رابطه با روزهاي آخر عمرش با يالوم بنويسد و اين كتاب در واقع محصول مشترك ماريلين و اروين است كه هر كدام از آنان به تناوب فصلي درباره تجربيات‌شان در آن روزهاي سخت مي‌نويسند. در ضمن اين را هم بگويم كه خود ماريلين يالوم در جايگاه خودش نويسنده‌اي قابل و مطرح است، سال‌ها استاد دانشگاه استنفورد بوده و كتب مختلفي در زمينه ادبيات انگليسي و فرانسه نوشته است اما متاسفانه عظمت يالوم حضورش را كمرنگ كرده و او را به نوعي به حاشيه رانده است؛ اما اين‌ پرسش وجود دارد كه چرا يالوم به اين پيشنهاد ماريلين پاسخ مثبت مي‌دهد. به اين دليل كه همانطور كه ما مي‌دانيم يالوم روان‌درمانگر اگزيستانسياليست است و همواره به تقلا براي پرمعنا زيستن و با انتهاي هستي كنارآمدن نوشته است.كساني كه يالوم را بشناسند و كتاب‌هايش را خوانده باشند، مي‌دانند كه يالوم به مساله هستي و مرگ بسيار زياد توجه دارد و تمام سال‌هاي حرفه‌اي‌اش به صورت تئوري راجع به موضوع سوگواري و مرگ صحبت كرده است اما در اين كتاب تجربه شخصي خودش را با ما در ميان مي‌گذارد. اين كتاب به اين شكل نگاشته شده كه يك فصل را يالوم از تجارب خودش مي‌نويسد در زماني كه ماريلين شيمي‌درماني مي‌شود و با مرگ دست و پنجه نرم مي‌كند. يك فصل را ماريلين درباره تجارب شخصي‌اش از بيماري و مواجهه با مرگ مي‌نويسد و در پايان پس از مرگ ماريلين يالوم 3 ماه زندگي‌اش بدون ماريلين را توصيف مي‌كند.

پس كتاب بسيار تلخي بايد باشد.

نازي اكبري: من تا به حال كتاب‌ها و متون متعددي را ترجمه كرده‌ام ولي اين اولين كتابي بود كه به‌ شدت من را متاثر كرده بود و جاهايي ترجمه مي‌كردم و اشك مي‌ريختم. مي‌خواهم بگويم انقدر اين كتاب تكان‌دهنده است و انقدر به خوبي حس واقعي كه يالوم و همسرش تجربه كرده‌اند را بازگو مي‌كند كه خواننده را به ‌شدت تحت تاثير قرار مي‌دهد. نكته مهم ديگر كتاب اين است كه پايان زندگي ماريلين به شيوه خودخواسته است. يعني با همكاري پزشكش به زندگي پردردش پايان مي‌دهد كه خود اين مساله شرايط را بسيار تراژيك‌‌تر مي‌كند چراكه يالوم بايد شاهد اين موضوع باشد و به انجام چنين كاري رضايت دهد. در اين كتاب يالوم مثل آثار گذشته‌اش بسيار به آسيب‌پذيري‌هاي آدمي مي‌پردازد و اينكه همه انسان‌ها در شرايطي مشابه با تجارب متفاوتي روبه رو مي‌شوند. يالوم معتقد است، اختلالات رواني مثل افسردگي و اضطراب نتيجه ناتواني فردي براي وفق دادن خود با مشخصات خاص انساني است و علت رنج‌ها ناتواني در حل معماي وجودي زندگي انسان و دلواپسي‌هايي است كه در هستي انسان ريشه دارد و در نهايت پذيرش شرايط انساني است كه مي‌تواند به انسان كمك كند.

اين تجربه شخصي و اين كتاب چه كمكي به مخاطب مي‌تواند بكند؟

اين كتاب احساسات واقعي فردي كه دچار شرايط بحراني شده و مسائلي كه حتي فرد ممكن است با نزديك‌ترين كسان خودش مطرح نكند را بازنمايي مي‌كند و كمك مي‌كند فرد قدرت پذيرش پيدا كند. پذيرش شرايط انساني و واقعي بودن. يالوم معتقد است اگر اين پذيرش صورت بگيرد، هراس‌ها و دلواپسي‌هاي ما حتي در مواقع سوگواري هم كمتر مي‌شود. اين كتاب در عين حال چشم‌هاي مخاطب را باز مي‌كند و تجارب خاص اين كتاب نشان از آسيب‌پذيري‌هاي انسان در شرايط بحران دارد. حتي يالوم به روان‌درمانگرها توصيه مي‌كند در اتاق مشاوره انسان واقعي باشيد. با همه نقاط ضعف و آسيب‌هاي فردي، او مي‌گويد كه نترسيد از اينكه اشتباه كنيد. ما در اين كتاب پروسه تغيير و رشد يالوم در مواجهه با مرگ را مي‌بينيم. او از تجربه خودش و هراس بسيار زيادش از مرگ زماني كه جوان بوده، مي‌گويد. يالوم معتقد است بسياري از اضطراب‌هاي ما از هراس از مرگ است. او اكنون احساس مي‌كند به مرگش نزديك مي‌شود و به مراتب هراسش از مرگ هم نسبت به گذشته كمتر شده كه اين برمي‌گردد به معنا دادن به زندگي و پرمعنا زيستن. به اين معنا كه چگونه زندگي زيسته داشته باشيم. او بيان مي‌كند كساني كه زندگي‌شان را نزيسته‌اند و با حسرت زندگي كرده‌اند از مرگ هراس بيشتري دارند. مرگ آشكارترين نگراني غايي است و به قول هايدگر زندگي امكاني احتمالي است اما مرگ قطعي و مرز نهايي موجوديت است. در نهايت اين نوع كتاب‌ها نگاه ما را به آنچه واقعا اتفاق مي‌افتد، باز مي‌كند اينكه مرگ اجتناب‌ناپذير است و اينكه چرا ما انقدر از آن هراس داريم، چطور مي‌توانيم با اين هراس مرگ دست و پنجه نرم كنيم. چنين كتاب‌هايي بسيار آموزنده‌اند.

در جمله اول كتاب مساله هستي و نيستي يالوم نوشته كه سوگواري بهايي است كه به ازاي شهامت عشق ورزيدن به ديگري مي‌پردازيم. به نظر مي‌رسد اين جمله‌اي است كه حس و حال واقعي يالوم در زماني كه اين كتاب را به پايان مي‌رسانده، نشان مي‌دهد.

دقيقا. چيزي كه يالوم مي‌گويد اين است كه انسان 4 دغدغه غايي دارد، مرگ، آزادي، انزواي وجودي و بي‌معنايي. و بيان مي‌كند كه ما انسان‌ها موجودات منزوي و تنهايي هستيم و اين تنهايي را با معنا بخشيدن به زندگي‌مان كه در ديگري خلاصه مي‌شود،تحمل مي‌كنيم و رابطه راز هستي است. ما انسان‌ها در رابطه به دنيا مي‌آييم، رشد مي‌كنيم، آسيب مي‌بينيم و ترميم مي‌شويم. رابطه بدون اينكه حتي ما متوجه باشيم در زندگي ما تاثير خود را مي‌گذارد. ببينيد مساله كرونا چه روشن نقش پررنگ اهميت رابطه را در زندگي ما انسان‌ها نشان داد! مثلا وقتي وارد يك رستوران مي‌شويد كه هيچ‌كس آنجا نيست چه حسي به شما دست مي‌دهد؟ به خيابان مي‌رويد و مي‌بينيد كه همه جا خالي است چه حسي به شما دست مي‌دهد؟ اين دقيقا نشان مي‌دهد كه چقدر ما به رابطه‌ها وابسته‌ايم. يالوم مي‌گويد ما براي اينكه زجر تنهايي را تحمل كنيم به ديگري پناه مي‌بريم. به ديگري عشق مي‌ورزيم و از ديگري عشق مي‌گيريم. اين بهايي دارد. بهايش هم اين است اگر ما اين شخص را از دست بدهيم، سوگوارش مي‌شويم. در واقع بهايي است كه براي عشق ورزيدن مي‌پردازيم.

زير عنوان كتاب مساله هستي و نيستي به عشق و فقدان و آنچه در پايان اهميت دارد اشاره مي‌كند. آيا يالوم دركتاب به اينكه چه چيزي در پايان زندگي مهم است، پاسخ مي‌دهد؟ هر چند ما نمي‌خواهيم پاسخ يالوم را بدانيم بلكه دانستن اينكه پاسخ در اين كتاب هست، مي‌تواند انگيزه‌اي براي خوانش كتاب باشد.

بله. دقيقا يالوم به اين سوال پاسخ مي‌دهد و چيزي كه اهميت دارد دقيقا همان چيزي است كه در آغازصحبت‌هاي يالوم بوده و من ترجيح مي‌دهم كه دوستان اين پاسخ را دركتاب بخوانند.

تازه‌ترين اثر يالوم مساله هستي و نيستي اميدواريم كه به زودي مراحل آماده‌سازي آن طي و كتاب منتشر شود و در اختيار دوستداران يالوم و آثارش قرار بگيرد. اميدواريم اين اثر آخرين اثر يالوم نباشد.

يالوم در سن90 سالگي دچار دو مشكل اساسي است كه يكي عدم تعادل حركتي و ديگري پرش ذهني است. خودش در اين كتاب اين را بيان مي‌كند. البته من توضيح بيشتري نمي‌دهم. چون در بخش‌هاي مختلفي از كتاب گاهي به شكلي طنزآلود به اين مساله پرداخته شده و به خواننده نشان مي‌دهد كه كجاها اين پرش ذهني و فراموشي تاثير گذاشته و نگراني خود يالوم از اينكه با اين مشكل آيا مي‌تواند كتاب خود را به پايان برساند يا خير را هم به وضوح بيان مي‌كند. البته كه من هم اميدوارم آثار يالوم همچنان ادامه پيدا كند به هر حال ايشان 90 سال‌شان است و در مصاحبه‌اي كه لوري گوتليب اخيرا بعد از فوت همسرشان با يالوم داشته، اذعان مي‌كند دچار افسردگي و برگشتن به زندگي عادي برايش دشوار شده. در اين مصاحبه توضيح مي‌دهد كه حالم خيلي بد بوده و شروع به روان‌درمانگري كردم. جالبه كه من اينجا خدمت‌تان بگويم وقتي با بسياري از افراد با بحران‌هاي رواني صحبت مي‌كنيم و پيشنهاد كمك گرفتن از يك روان‌درمانگر را مي‌دهيم، مي‌گويند من خودم همه‌ چيز را مي‌دانم، نيازي ندارم يا ممكن است بگويند من مطالعه مي‌كنم و ديگر به مشاوره نياز ندارم. در اينجا مي‌خواهم به اين نكته اشاره كنم زماني كه فرد دچار مشكلات روحي و رواني است و احساس مي‌كند نيازمند كمك است بايد به روان درمانگر مراجعه كند و داشتن يا نداشتن دانش براي مراجعه به روان‌درمانگر ملاك نيست. همان طور كه مي‌بينيم پدر روان‌درماني اگزيستانسيال براي كنار آمدن با سوگ همسرش و افسردگي به روان‌درمانگر مراجعه مي‌كند!

اما امشب در رابطه با كتاب ديگري كه احتمالا زودتر هم منتشر مي‌شود «نوشتن درباره درمانِ گفتاري » اثر جفري برمن صحبت مي‌كنيم.

اين كتاب در مراحل آخر آماده‌سازي است و به زودي منتشر مي‌شود. اين كتاب نوشته خود يالوم نيست، نوشته جفري برمن استاد ادبيات انگليسي دانشگاه هاروارد است. ايشان در اين كتاب تمام آثار يالوم را از بُعد ادبي نقد كرده. او در اين كتاب از سهم بنيادين يالوم در روان‌درماني و ادبيات مي‌گويد و بر ايده‌هاي متناوبي كه آثار او را به هم پيوند مي‌دهند، تكيه مي‌كند: اهميت رابطه التيام بخش، شفافيت درمانگر، روان‌درماني اينجا و اكنون، رواج اضطراب مرگ، شفابخشي متقابل و نظريه شفابخش زخمي.

بِرمن با بررسي تك‌تك آثار يالوم به وضوح نشان مي‌دهد يك داستان خوب قصه‌اي است كه طنين‌انداز واقعيات سخت زندگي باشد و چگونه براي ارايه روان درماني خوب بايد با واقعيات روبه‌رو شد و در سراسر اين كتاب سعي دارد به خوانندگان نشان دهد كه يالوم چگونه با استفاده از ابزار ادبياتي در داستان‌هايش به درمانگران آموزش مي‌دهد و در عين حال براي عموم شاهكارهايي ادبياتي مي‌آفريند. برمن به روانشناسي علاقه‌مند است و كتاب‌هايي هم درباره روان درماني از طريق گفتار دارد. چون گفت‌وگو ريشه در زبان دارد و برمن هم استاد زبان است. از آن به بعد نگاه مي‌كند كه زبان چه ارتباطي با روان انسان دارد.كتاب بسيار جالبي است. حتي براي كساني كه همه آثار يالوم را نخوانده باشند اين كتاب كمك مي‌كند با يالوم و آثارش آشنا شوند چون مفصل تك‌تك كتاب‌ها را تجزيه و تحليل و با خود يالوم صحبت كرده است. برمن درباره انگيزه‌اش در نگارش اين كتاب مي‌نويسد: « يالوم مدت‌هاي مديدي است كه يكي از قهرمان‌هاي زندگي من بوده. من او را براي سهم عميق و بسزايي كه در روان‌درماني و ادبيات داستاني ايفا كرده همچنين براي خوي انساني عظيمش ستايش مي‌كنم. او اولين كسي نيست كه در مورد «درد هستي » نوشته است اما او درد هستي را به رويكردي متمايز در روان درماني و هنر حكايت‌هاي روان درمانگرانه تبديل كرده است».

درمانِ گفتاري دقيقا به چه معناست. چون ما با واژه اصطلاح گفتار درماني به معاني درمان كساني كه اختلالات گفتاري دارند قبلا آشنا شده‌ايم. اصطلاح درمان گفتاري چه معنايي دارد.

اين واژه درمان گفتاري واژه مأنوسي نيست. اما در واقع به اين معناست كه ما ازگفتار و زبان استفاده مي‌كنيم براي اينكه شخص را درمان كنيم. با گفتار درماني هم همان طور كه شما گفتيد كاملا متفاوت است.

استفاده از درمان گفتاري روشي است كه يالوم در كارهاي قبلي خود مثل دژخيم عشق، انسان موجودي يك روزه و آثار ديگرش از آن استفاده كرده است.

بله مهم اين است كه ما چطور از زبان به عنوان وسيله‌اي براي درمان استفاده كنيم. برمن چون استاد زبان است، بيان مي‌كند زبان ابزاري است كه مي‌تواند روان افراد را درمان كند. موضوع ديگري كه دركتاب نوشتن درباره درمان گفتاري براي من بسيار جالب بود اين است كه برمن از تكنيك‌هاي خود يالوم براي ارتباط با دانشجويانش استفاده كرده. حتي از تكنيك قصه‌درماني. براي برگزاري كلاس‌‌هاي انشا، نوشتن و داستان كوتاه و غيره. در واقع برمن مي‌خواهد بگويد رويكرد يالوم به روان‌درماني همان طور كه زبان در روان‌درماني تاثيرگذار است بر زبان نيز تاثير مي‌گذارد چون اينها در هم تنيده شده‌اند و به هم مرتبطند و همديگر را پوشش مي‌دهند. همان طور كه قبلا اشاره كردم، تاكيد جفري برمن فقط بر بعد ادبي نيست. بعد انساني يالوم را خيلي بزرگ مي‌كند كه خود يالوم هم به آن توجه دارد. به آسيب‌پذيري‌هاي انسان و روابط آنها مي‌پردازد. بيان مي‌كند اينكه اصلا چه شد كه يالوم به فلسفه روي آورد. در رابطه با خود يالوم زندگي‌اش با همسرش علاوه بر اينكه آثارش را نقد و بررسي مي‌كند، مجموعه‌اي كامل از يالوم است و اگر كسي بخواهد يالوم را خوب بشناسد حتي اگر آثاركامل يالوم را نخوانده باشد از اين كتاب مي‌تواند به ديدگاه يالوم برسد. من خودم با ترجمه اين كتاب شناخت خيلي كامل‌تري نسبت به يالوم و نگاه او پيدا كردم.

اميدوارم به زودي اين كتاب‌ها منتشر شوند. سوال ديگري از شما دارم. براي ترجمه متن‌هاي تخصصي چه مزيتي دارد كه ترجمه توسط متخصص در آن حوزه انجام شود. به‌ طور خاص منظورم در رابطه با ترجمه آثار يالوم توسط شماست كه خود شما در زمينه روانشناسي متخصص هستيد و سال‌ها روان‌درماني كرده‌ايد.

من فكر مي‌كنم خيلي مهم است. مثلا اخيرا به من پيشنهاد ترجمه كتابي در حوزه جامعه‌شناسي شد. كتاب خيلي جالبي است، زندگي استوارت هال كه سياه‌پوستي كاراييبي است و سال‌ها در مقام استاد دانشگاه آكسفورد كار مي‌كرده را به تصوير مي‌كشد. چند صفحه اول را كه شروع كردم، احساس كردم كه نمي‌توانم آن را درست ترجمه كنم. براي اينكه مفاهيم براي من بسيار سخت بود. وقتي كه به دنبال معني اصطلاحاتي بودم كه در كتاب بود بايد به متون بسيار زيادي مراجعه مي‌كردم ولي باز هم درك دقيقي از معناي كلمه در حوزه تخصصي جامعه‌شناسي نداشتم. براي همين تصميم گرفتم اصلا كتاب را ترجمه نكنم. منظور من اين است كه شما وقتي با كتابي تخصصي مواجه هستيد و در آن زمينه خود متخصص هستيد، دست‌تان براي انتخاب واژه‌ها و درك درست همان واژه در حوزه تخصصي مورد نظر بسيار بازتر است. به ‌طور مثال وقتي يك كلمه را مي‌خواهيم برگردانيم در ديكشنري عمومي يك معنا دارد اما از بعد روانشناختي مي‌تواند معناي ديگري داشته باشد. يكي از اين موارد واژه انسان واقعي يالوم است كه اگر ترجمه واژه به واژه باشد، انسان اصيل ترجمه مي‌شود چون يالوم در نوشته‌هايش تاكيد دارد در اتاق درمان، درمانگر بايد يك انسان واقعي باشد. دركي كه از واقعي مي‌شود در حوزه روانشناختي كاملا با واژه اصيل متفاوت است. يعني وقتي كه مترجم مفهوم درست كلمه را درك مي‌كند به شيوه بهتري مي‌تواند آن را منتقل كند. همچنين يالوم در آثارش از اصطلاحات روانشناختي زيادي استفاده مي‌كند. نقل قول‌هايي از روانشناسان دارد كه باز هم تخصصي‌اند و مترجم متخصص در رشته روانشناسي مي‌تواند توضيحاتي را زيرنويس كند كه درك مطلب براي مخاطب ساده‌تر باشد.

علاوه بر ترجمه امكان تجزيه و تحليل و نقد و بررسي اثر همراه با مترجم متخصص امكان‌پذير مي‌شود. ممنونيم از فرصتي كه به ما داديد. صحبت پاياني اگر هست در خدمت‌تان هستيم.

بايد از نشر ققنوس براي در اختيار گذاردن اين امكانات به من تشكر كنم. در ضمن بسياري از من سوال كردند وقتي شما آثار يالوم را ترجمه مي‌كنيد تا چه اندازه مجبوريد به خاطر ارشاد آن را تغيير دهيد. من مطمئنم اگر كتابي با تغييرات زيادي مواجه شود، ناشر محترم - با شناختي كه دارم- اصلا كتاب را منتشر نخواهد كرد. من خواستم به تمام خوانندگان كتاب‌هاي يالوم كه با ترجمه من منتشر شده، اطمينان بدهم كه اين كتاب‌ها با هيچ‌گونه تغيير محتوايي و آسيبي منتشر مي‌شوند و ما نهايت سعي‌مان را مي‌كنيم با تغيير جملات به مفهوم و اصل مد نظر نويسنده آسيبي نزنيم.

همان طوري كه يالوم هميشه مي‌گويد ما از يك سياهي به دنيا مي‌آييم و در سياهي ديگري فرو مي‌رويم و فاصله اين دو سياهي نوري است كه ما به آن نام زندگي مي‌دهيم كه به خودي خود بي‌معناست و اين ما هستيم كه بايد به آن معنا ببخشيم، با اجازه‌تان مي‌خواهم كلامم را با كلام پاياني كتاب مساله هستي و نيستي به پايان ببرم كه نقل قولي از نوباكوف دارد: «گهواره بالاي شكافي تكان مي‌خورد و عقل سليم به ما مي‌گويد هستي‌مان چيزي نيست به جز شكافي بين دو تاريكي ابدي. آن تصوير هم تكان‌دهنده است و هم آرامش بخش. به صندلي‌ام تكيه مي‌دهم، چشمانم را مي‌بندم و آرام مي‌گيرم».

و اين آخرين كلام يالوم است با ما. در آخرين كتابش. او به نوعي مي‌خواهد به ما بگويد كه زندگي خود را در لحظه زندگي كنيد.

 


   يالوم به ‌شدت به مخاطب خودش توجه دارد و هميشه به اين موضوع اشاره مي‌كند كه حتي در روز بيش از 200 ايميل دريافت مي‌كند و به تك‌تك ايميل‌ها پاسخ مي‌دهد و افراد را با نام‌شان خطاب مي‌كند كه بدانند ايميل‌ها را خوانده است. يالوم شخصيتي خيلي جذاب و دوست‌داشتني دارد. ديدار با يالوم براي من تجربه خيلي خاصي بود. دقيقا مثل اينكه قهرمان زندگي‌تان را ببينيد و از او اجازه بگيريد،كتابش را ترجمه كرده و با او مصاحبه كنيد. يالوم شناخت خوبي از ايراني‌ها دارد و حتي در كتاب آخرش هم به ايميلي كه از يك دانشجوي ايراني دريافت كرده، اشاره مي‌كند. 
  چيزي كه يالوم مي‌گويد اين است كه انسان 4 دغدغه غايي دارد؛ مرگ، آزادي، انزواي وجودي و بي‌معنايي و بيان مي‌كند كه ما انسان‌ها موجودات منزوي و تنهايي هستيم و اين تنهايي را با معنا بخشيدن به زندگي‌مان كه در ديگري خلاصه مي‌شود، تحمل مي‌كنيم و رابطه راز هستي است. ما انسان‌ها در رابطه به دنيا مي‌آييم، رشد مي‌كنيم، آسيب مي‌بينيم و ترميم مي‌شويم. رابطه بدون اينكه حتي ما متوجه باشيم در زندگي ما تاثير خود را مي‌گذارد. ببينيد مساله كرونا چه روشن نقش پررنگ اهميت رابطه را در زندگي ما انسان‌ها نشان داد.
  مهم اين است كه ما چطور از زبان به عنوان وسيله‌اي براي درمان استفاده كنيم. برمن چون استاد زبان است، بيان مي‌كند زبان ابزاري است كه مي‌تواند روان افراد را درمان كند. موضوع ديگري كه دركتاب نوشتن درباره درمان گفتاري براي من بسيار جالب بود اين است كه برمن از تكنيك‌هاي خود يالوم براي ارتباط با دانشجويانش استفاده كرده حتي از تكنيك قصه ‌درماني. براي برگزاري كلاس‌‌هاي انشا، نوشتن و داستان كوتاه و غيره. در واقع برمن مي‌خواهد بگويد رويكرد يالوم به روان‌درماني همان ‌طور كه زبان در روان‌درماني تاثيرگذار است بر زبان نيز تاثير مي‌گذارد چون اينها در هم تنيده شده‌اند و به هم مرتبطند و همديگر را پوشش مي‌دهند.

 

ثبت نظر درباره این خبر
عضویت در خبرنامه