ارول موریس مستندساز آمریکایی با یک توصیهنامه به دانشگاه پرینستون میآید تا زیر نظر تامس کوهن فلسفه بخواند. اما اعتقادش در مخالفت با نسبیگرایی کوهن باعث میشود تا رابطۀ آن دو شکرآب شود و دست آخر با پرتاب زیرسیگاری سمت موریس به اوج خود برسد، دعوایی که در نهایت منجر به اخراج موریس از دانشگاه میشود. موریس در زیرسیگاری از برخورد خشنی که کوهن با او داشته یک سناریو میسازد و با ترکیب هنرمندانۀ تأملات فلسفی، مصاحبهها و خاطرات به حیطۀ مردمنگاری فلسفۀ دانشگاهی وارد میشود. او فلسفۀ دانشگاهی را از این جهت به چالش میکشد که به جای جستجوی حقیقت، گرفتار هزارتوی تفسیر متنهایی پر از ابهام و ایهام شده است. با اینکه همیشه در فلسفه این خطر هست که انسان با انکار واقعیت غرق در خیالات خود شود، از نگاه موریس خسارت اصلی در جایی است که انسان در خیالات دیگران غرق شود.