........................
روزنامه اعتماد
دوشنبه 9 آبان 1401
........................
تاريخ آغاز پادشاهي بريتانيا به دوره قرون وسطي و فرمانروايي آلفرد كبير باز ميگردد. او بر وايكينگهايي كه به انگلستان يورش آوردند پيروز شد و سپس به اصلاحات دورانديشانه دست زد، در ميان همه پادشاهان و ملكههاي انگلستان فقط او به «كبير» ملقب شده است.
در حال حاضر حكومت بريتانيا مشروطه سلطنتي است. تصميمات سياسي را مقاماتي ميگيرند كه با راي مردم انتخاب شدهاند، با اينكه ملكه يا پادشاه در راس حكومت قرار دارد اما فقط با مشورت با پارلمان يا ديگر مقامات تصميمگيري ميكنند. نظام مشروطه بريتانيا نتيجه تغييراتي است كه طي ساليان دراز رخ داده است.
هشتاد و ششمين جلد از مجموعه تاريخ جهان با عنوان پادشاهي بريتانيا از آغاز تا به امروز به رويدادهاي پادشاهي بريتانيا از دوره قرون وسطي تا دوران معاصر ميپردازد و نسخه اصلي آن، سال 2020 از سوي انتشارات لوسنت منتشر شده است.
كتابهاي «مجموعه تاريخ جهان» براي عرضه چشماندازي گسترده و ژرف از سير تاريخ منتشر ميشوند. اين مجموعه زمينههاي فرهنگي رخدادهاي تاريخي، انديشههاي سياسي، فرهنگي و فلسفههاي تاثيرگذار را در گذر تمدن بينالنهرين، مصر باستان، يونان، روم، اروپاي قرون وسطي و... معرفي ميكند.
«انگلستان عصر ويكتوريا» و «انگلستان عصر اليزابت» دو كتاب ديگري هستند كه همزمان با اين كتاب در قالب همين مجموعه منتشر و راهي بازار نشر شدهاند. تاريخ آغاز پادشاهي بريتانيا ريشه در سالهاي قرون وسطي و فرمانروايي آلفرد كبير دارد. آلفرد وايكينگهايي را كه به انگلستان يورش آوردند شكست داد و پس از اين پيروزي، اقدام به اعمال اصلاحات كرد. او به خاطر همين پيروزيها و موفقيتها بين پادشاه و ملكههاي تاريخ انگلستان، لقب «كبير» گرفته است.
كتاب «پادشاهي بريتانيا؛ از آغاز تا به امروز» به مرور به رويدادهاي تاريخي پادشاهي انگلستان از ابتدا تا امروزش ميپردازد. اين نظام حكومتي، در حال حاضر مشروطه سلطنتي است. يعني تصميمات سياسي توسط مقاماتي كه با راي مردم انتخاب شدهاند، اتخاذ ميشوند و ملكه يا پادشاهي كه در راس حكومت قرار دارد، به گفته انگليسيها يك مقام تشريفاتي است و با مشورت پارلمان و مقامات سياسي تصميمگيري ميكند. وضعيت فعلي حكومت در انگلستان، به گفته مردم اين كشور نتيجه تغييرات دورههاي مختلف تاريخي و اجتماعي در اين كشور است.
كتاب پيشرو، به جز دو بخش اول «رويدادهاي مهم پادشاهي بريتانيا» و «پيشگفتار: تعلق خاطر به سنت»، دربرگيرنده 6 فصل اصلي است كه به اين ترتيبند: «پادشاهي در انگلستان قرون وسطي»، «جنگ گُلها»، «خاندان تودور»، «خاندان استوارت»، «خاندان هانوور» و «خاندان ساكس-كوبورگ-گوتا». پس از اين 6 فصل هم «سخن پاياني: خاندان ويندزور» آمده است. در بخشي از اين كتاب ميخوانيم: «جيمز در ميان پادشاهان اروپايي از پيشگامان حمايت از حق الهي پادشاهان بود، اعتقادي مبني بر اينكه خداوند پادشاهان را براي حكمراني برميگزيند و از اين رو پادشاهان فقط در برابر خدا پاسخگو هستند نه هيچكس ديگر. با اين حال جيمز بيشتر به سبب ترجمه و انطباق كتاب مقدس با نسخهاي كه به «نسخه شاه جيمز» معروف است و در سال 1611 منتشر شد مشهور است. اداره دو پادشاهي تاوان سنگيني براي جيمز داشت. پسر بزرگ او به نام هنري، معروف به پرنس ولز، در سال 1612 درگذشت و پسر كوچكتر جيمز به نام چارلز وليعهد او شد. جيمز پيش از مرگش در 27 مارس 1625 درباره قدرت فزاينده پارلمان و نيز خطرهايي كه در كمين پسرش در مقام پادشاه بود هشدار داد. اما چارلز گوش شنوايي براي نصيحت او نداشت. چارلز اول هم مثل پدرش معتقد بود خداوند او را به پادشاهي برگزيده است و بنابراين حاضر نبود هيچ قدرت دنيوياي بر او سلطه داشته باشد. اين نگرش او را در سراسر دوران سلطنتش به دردسر انداخت.
چارلز سه سال اول سلطنتش را در جنگ بود، ابتدا با اسپانيا و سپس فرانسه، اين جنگها تا حد زيادي به دليل جنگطلبيهاي دوك باكينگهام بود. دوك كه از دوستان نزديك و مشاور جيمز اول بود در دوران چارلز هم در مقامش باقي ماند و موجب لشكركشيها و جنگهاي پرهزينه و بيهودهاي شد كه نتيجهاش شكست انگلستان بود.
هر جنگي كه در ميگرفت چارلز ناچار بود از پارلمان پول بيشتري درخواست كند و او هم مانند پدرش معمولا با جواب منفي پارلمان مواجه ميشد، عمدتا به اين دليل كه دوك باكينگهام منفور بود.
اما قتل دوك هم در سال 1628 تاثيري در بهبود روابط چارلز با پارلمان نداشت. در عوض چارلز به جاي رايزني با مشاوران پروتستانش به طور فزايندهاي تحت تاثير همسر فرانسوياش هنريتا مريا قرار گرفت. او همچنان پول بيشتري مطالبه ميكرد و حاضر نبود نظرهاي مخالف را بشنود. چارلز كه از درگيري با پارلمان خسته شده بود و خود را برگزيده خدا ميدانست در مارس 1629 پارلمان را منحل كرد و به مدت ده سال بدون پارلمان فرمانروايي كرد.